سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آنکه را دانش نیست، هدایت نیست . [امام علی علیه السلام]
 
چهارشنبه 96 تیر 21 , ساعت 5:39 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن با word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن با word :

چیستی و هستی مفهوم گفتمان

به لحاظ هستی شناسی، گفتمانها به این مطلب اشاره دارند که حقایق ثابـت بیرونـی وجـود ندارد و تنها از طریق گفتمان است که این حقایق بازنمایی میشود. در ایـن بازنمـایی، زبـان حقیقت را ایجاد می کند و تغییر میدهد. بنابراین، جهان اجتماعی محصول گفتمانها است و حتی کنش انسان را نیز متناسب با این حقیقت تولید میکند. برای مثال، طغیـان رودخانـه و جاری شدن سیل حادثهای است که مستقل از تفکر و ذهنیت مردم روی میدهـد، امـا زمـان معنادهی بـه آن از سـوی مـردم مصـادف اسـت بـا گفتمـانی شـدن آن کـه افـراد براسـاس گفتمانهای خود آن را به خشم خدا، سوءمدیریت دولتی، ال نینو، خرابی سیلبند و; تعبیـر و تحلیل میکنند . این گفتمان ها آثار و پیامد های خاص خود را به همراه دارند که از ساختن سیلبند، دفاع از سیاست های زیستمحیطی و انتقاد از دولت گرفته تـا تقویـت دینـداری و ایمان به خدا، همه را دربرمی گیرد. پس در این نظریه واقعیـت اجتمـاعی سـاخته و معنـادار میشود که آن از طریق زبان صورت میگیرد. خصوصیت این معناسازی این است که امـری دائمی است و حد یقفی ندارد و اصطلاحاً زبان امری در حال ساخته شدن است نـه از قبـل

ساخته شده. از منظر دینی و با توجه به وجود حقایق ثابت و مسـلم دینـی، تحلیـل گفتمـان واجد نقدهای اساسی است که در بخش نقد بدان میپردازیم.

اما به لحاظ معرفتشناسی، واقعیت این است که گفتمان نیز همانند بسـیاری از مفـاهیم اجتماعی دیگر معنای خیلی روشن و شفافی ندارد. ایـن امـر از آن روی اسـت کـه مفـاهیم اجتماعی مفاهیمی دربسته و سربسته نیست و تابعی از نظام زبانی و معنایی ـ ذهنـی جامعـه اســت. ایــن ســیالیت بــه عــلاوکــاربرده وســیع و بعضــاً غلــط ایــن واژههــا باعــث ایجــاد سوءبرداشت های معرفتی میشود. با این حال، فیالجمله میتـوان مفهـوم آن را از صـاحبان اندیشه جویا شد.

میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی، گفتمان را مجموعهای از احکام میدانـد کـه در شـرایط ویژهای وجود مییابند.

او خود میگوید: » ما مجموعهای از احکام را تا زمانی که متعلق به صورتبندی گفتمانی مشترکی باشند گفتمان می نامیم; گفتمان متشـکل از تعـداد محـدودی از احکـام اسـت کـه میتوان برای آنها مجموعهای از شرایط وجودی را تعریف کرد1« ازاینرو، ویژگـی منحصـر به فرد تحلیل گفتمان از منظر فوکو آن است که ماهیت امور مـورد بررسـی از پـیش تعیـین

نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن 39

نمیشود؛ بلکه توأم با همان صورتبندی های گفتمانی پا بـه عرصـه حیـات مـیگـذارد کـه امکان گفت وگو درباره آنها را فراهم آورده اند.2 فیلیپس و یورگنسن در یک تعریف مقدماتی گفتمان را شیوهای خاص برای سخن گفتن درباره جهان و فهم آن ـ یا یکـی از وجـوه آن ـ معرفی میکنند.3 دغدغه اصلی در نظریه گفتمـان آن اسـت کـه مـردم در جوامـع چـه درک و شناختی درباره خود دارند. به عبارت دیگر، تعریف مردم در جوامع گونـاگون از خودشـان چیست؟ و بهتبع این تعریف و شناخت، الگوی رفتاری آنها کدام است؟4

دیوید هوارث یکسانانگاری گفتمان و ایدئولوژی را رد میکنـد؛ چراکـه ایـدئولوژی در مفهوم سنتی خود همان عقایدی است که عـاملان اجتمـاعی، اعمـال خـود را بـا آن توجیـه میکنند؛ اما گفتمان وسیعتر از آن و شامل همه صـور حیـات اجتمـاعی، سیاسـی، نهادهـا و سازمان ها می شود. 5 درواقع مفهوم گفتمان جـایگزین مفـاهیم ایـدئولوژی، در مارکسیسـم و زبان در نظریههای پسامدرن شده است.

از دیدگاه لاکلا و موف گفتمان جهان اجتماعی را در قالب معنا میسازد. این سـاختن از طریق زبان که ماهیتی بیثبات دارد انجام میشـود . زبـان، هـم در ایجـاد واقعیـت و هـم در بازنمایی آن نقش اساسی دارد. دسترسی به واقعیت، تنها از طریق زبان ممکن اسـت و هـیچ واقعیت پیشینی و از قبل تعیین شدهای وجود ندارد. تغییر در گفتمانها سبب تغییـر در کـل نظام اجتماعی میشود. از ایـن روی، نـزاع گفتمـانی بـه ایجـاد، تغییـر و بازتولیـد واقعیـت اجتماعی منجر میشود.6

با این همه، به نظر میرسد ارتباط گفتمان با واقعیت، ارتباطی دیالکتیـک باشـد؛ چراکـه الزامات و اقتضائات تاریخی، اجتماعی و فرهنگی نیز میتواننـد نـوع خاصـی از گفتمـان را مطالبه و آن را حاکم کنند. بنابراین، گفتمانها بنابر مطالبات و الزامـات اجتمـاعی و سیاسـی جامعه و نیز کاستی هایی که گفتمان حاکم به آن دچار شده اند، نظام معنـایی خـود را بازسـاخته و آن را بهعنوان نظامی کارآمد و توانمند در برونرفت از مشکلات جامعه ارائه میدهند.
درنتیجه گفتمان ها اموری بسته و تغییرناپذیر نیستند و هویـت خـود را بـه واسـطه نـوع ارتباطی که با سایر گفتمانها دارند بازتعریف میکنند. گفتمان وقتی توانست بـه یـک ثبـات نسبی برسد و نظام معنایی خود را تثبیت نماید، به یک گفتمان هژمونیک تبـدیل مـیگـردد . هویت یک گفتمان، هویتی ارتباطی، پویا و فعال است. زمانی که یک گفتمان نشاط خـویش

49 ، سال دوم، شماره دوم، بهار 0931

را از دست دهد و دچار تصلب و عدم انطباق با زیستبـوم اجتمـاعی خـود گـردد، زوال و افول آن شروع میشود . بر عکس، فائق آمدن بـر ایـن مشـکلات، آن را در جلـب اجمـاع و اقناع جمعی و پذیرش آن از سوی کارگزاران و سوژه ها یاری میرساند. بدین ترتیب اسـت که یک گفتمان خود را هژمونیک میکند.

پیامد هژمونی شدن یک گفتمان بهمعنای برجسته شدن نظام معنـایی خـود و بـه حاشـیه راندن نظامهای معنایی سایر رقبا است. این مطلب را در ادامه مقاله بیشتر میکاویم.
به اعتقاد لاکلا مفاهیم در درون گفتمان های متضاد بار معنایی مییابند و نه در درون یک زبان عام و مشترک.7 ازاینرو، هر عمل یا پدیدهای برای معنادار شدن باید گفتمـانی شـود و در چارچوب گفتمان خاصی قرار گیرد 8 لاکلا و موف، تمایز گفتمانی و غیرگفتمـانی را کـه در نظریه فوکو و بسیاری از اندیشوران دیگر وجود دارد، مردود مـیشـمارد و بـر گفتمـانی بودن تمام حوزه های اجتماعی تأکید میکند. بنـابراین، تحلیـل گفتمـانی لاکـلا بـا مجموعـه وسیعی از داده های زبانی و غیر زبانی بهمثابه متن برخورد میکند.9 درنتیجه میتوان در یـک تعریف مختار، گفتمان را چنین تعریف کرد: »گفتمان امکـان مفصـلبنـدی و چیـنش ذهنـی حول یک نشانه و دال و تشکیل نظام معنایی و تثبیت و هژمونیک کـردن آن بـا ایجـاد یـک اجماع و اقناع عرفی موقت است.«

پیشینه تاریخی و زبانشناختی تحلیل گفتمان

نظریهگفتمان اساساً در زبانشناسی متولد شد و تاکنون مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است . شاید نخستین و مهمترین فرد مؤثر بر طرح نظریه گفتمان، دو سوسور باشد. سوسـور زبان را مجموعهای از نشانههای بدون ارجاع به زمان میدانست. به بیان دیگر، زبان خصـلتی جدا از زمان دارد و عنصر زمان در تحولات ساختی آن نقشی نـدارد. در مقابـل، ویژگـی در زمانیِ (Diachronic) زبان بر تأثیر زمان بر تحولات درونی زبان تأکید میکند. تفاوت اصـلی

میان شیوه های تحلیل در نظریه گفتمان و نظریات زبان شناسی آن است که در تحلیل گفتمان برخلاف تحیل های سنتی زبانشناسانهصرفاً، به عناصر نحوی و لغوی تشکیلدهنـده جملـه به عنوان مبنای تشریح معنا توجه نمی شود، بلکه فراتر از آن، عوامل بـرونمتنـی یعنـی بافـت موقعیتی10 فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و; در کانون توجه و عنایت قرار میگیرد.11 سوسور زبان را به دلیل داشتن ساختی ثابت و لایتغیر که تسلیم سلایق و اشتباهات افراد نمیشود، از گفتار جدا میکند و زبان را مجموعهای از نشانهها که دارای قواعد ضروریانـد،

نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن 59

امری اجتماعی و گفتار را که تابع سلایق و اذواق افراد است، امری فردی میداند.12 در عین حال، سوسور رابطه دال و مدلول را که پیونددهنده نشانه ها هستندپیوندی، کـاملاً اختیـاری میداند.13 از این روی هویت نشانه ها، ارتباطی اسـت و در نسـبت بـا دیگـر نشـانه سـاخته میشود؛ مانند مفهوم پدر که در مقایسه با مفاهیم خواهر، مـادر و پسـر درک مـیشـود و در غیر این صورت به خودی خوی دارای معنا و مفهوم نیست.

انواع تحلیل گفتمان

تحلیل گفتمان از زمان طـرح تـا بـه امـروز انـواع و اطـوار مختلفـی داشـته اسـت. در یـک تقسیمبندی از انواع تحلیلهای زبانی گفتمانی میتوان به سه نوع اشاره کرد:

.1تحلیل گفتمان ساخت گرا: در سال 1952 زلیگ هریس، زبانشناس ساختگرای امریکـایی، بررسی واحدهای بزرگتر از جمله را در کانون توجه خـویش قـرار داد و آن را تحلیـل گفتمان نامید. تا قبل از آن زمان واحد تحلیل »کلمه« بود. در این نوع از تحلیـل تنهـا بـه ساختار جمله فارغ از بافت و شرایط زمانی ـ مکانی و بیرونی متن اکتفا میشود.

2 تحلیل گفتمان نقش گرا یا کارکردی: در دهههای 60 و 70 برخـی از زبـانشناسـان مفهـوم بافت را نیز وارد تحلیل گفتمان کردند و گفتمان را بهمثابه »زبان در حال کاربرد« در نظـر گرفتند. منظور از بافت شرایط زمـانی و مکـانی اسـت کـه زبـان در آن بـه کـار رفتـه و

اصطلاحاً »بافت در محل« نامیده میشود. این نگرش هرچند واحد تحلیلی خود را فراتر از جمله قرار میدهد، دارای کاستی انحصار بافت به بافت حاضر در شرایط جمله اسـت و از شرایط بالاتر و پنهان در ورای جمله غافل است. به عبارت دیگر، گفتمان نقـشگـرا

برد و دامنه محدودی در تحلیل گفتمان دارد.

3 تحلیل گفتمان انتقادی: با توجه به ضعف تحلیل گفتمان نقشگرا فاولر، هاج، کرس و تـرو نوع سومی از تحلیل گفتمان را وارد عرصه های تحلیل گفتمـان مـیکننـد کـه بـر نقـش »قدرت« و »ایدئولوژی« بهمثابه شرایط فرامتنی مؤثر بر تحلیل گفتمـانی تأکیـد مـیورزد. این نگرش در دهه های 80 و 90 در قالب تحلیل گفتمان انتقادی جریان غالـب رویکـرد گفتمانی محسوب میشود. ازاینرو، میتـوان ون دایـک، وداک، فـرکلاف و فوکـو را از بنیانگذاران تحلیل گفتمان انتقادی در حوزه زبانشناسی برشمرد.

ویژگی گفتمان لاکلا و موف این است که این دو نفـر تحلیـل گفتمـان انتقـادی را از حـوزه زبانشناسی به عالم سیاست و اجتماع کشیده و از آن بهمثابه ابزاری نیرومند برای تحلیلهای

69 ، سال دوم، شماره دوم، بهار 0931

اجتماعی خود استفاده کردهاند. نقطه مشترک تحلیل گفتمان فوکو و لاکلا عمومیـت گفتمـان نسبت به زبان است؛ به طوری که گفتمان تمام عرصه های حیات اجتماعی را درمی نـوردد و اذهان و رفتار کارگزاران فردی و اجتماعی را شکل میدهد. در این رویکرد گفتمان وسـعتی به گستردگی تمام نظام اجتماعی دارد. 14 نظریه گفتمان لاکلا و مـوف وامـدار نظریـه تحلیـل گفتمان فوکو است، با این همه آنها با بسط، تلفیق و ادغام آن بـا نظریـات سـایر اندیشـوران اجتماعی ظرفیت بهتر و بیشتری برای تبیین و تحلیـل پدیـدههـای سیاسـی اجتمـاعی پدیـد آوردهاند. این امر بیشتر در کاربست مفاهیمی است که لاکلا و موف آنها را از پیشینیان خـود به عاریت گرفته و با تلفیق و ترکیب مناسبی از آنها قادر به ارائه صـورتبنـدی جدیـدی از تحلیل گفتمان انتقادی شدهاند.

توســعه و پــیشبــرد نظریــه تحلیــل گفتمــان را مــیتــوان مرهــون ناکــامی روزافــزون معرفتشناسی پوزیتویستی در تحلیل پدیده های انسانی و بی توجهی به ابعاد درونی و ذهنی انسان صاحب اراده و آگاهی و نیز ظهور نظریه های پساساختارگرایانه و پسامدرنیته در دهـه 60 و 70 در نقد نابسامانیها و ناخشنودیهای انسان مدرن دانست.

پیشفرضهای فلسفی تحلیل گفتمان

اصولاً هیچ نظریه و اندیشه ای درخلأ شکل نمیگیرد . نظریه های اجتماعی برای برونرفت از یک مشکل طرح میگردند، با این همه، تمام آنها ـ و ازجمله نظریـه گفتمـان ـ از ذهنیـت و پیشداشتهای عمیق فلسفی متأثر میشوند.

مهم ترین بنیان فلسفی تحلیل گفتمان بر ساختگرایانـه بـودن آن اسـت . نظریـه تحلیـل گفتمان نظریه ای بر ساخت گرایانه است. سازه گرایی اجتماعی بر این عقیده است که نـوع و شیوه سخن گفتن ما درباره هویتها، فراینـدها و روابـط اجتمـاعی آنهـا را بـه نحـو خنثـی بازتاب نمیکند، بلکه فعالانه در ایجاد و تغییر آنها نقش دارد. به عبارت سادهتر این گفتمـان است که آنها را برای ما معنادار و مفهوم مـیکنـد . روشـن اسـت کـه ایـن برسـاختگرایـی میتواند الزامات و اقتضائات خاص خود را داشته باشد.

یورگنسن به نقل از خانم بر رویکردهای برساختگرایی اجتماعی را مشمول ایـن چنـد پیشفرض عام میداند:

نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف و نقد آن 79

1. رویکرد انتقادی به دانش بدیهی انگاشته شده

این امر بدان معنا است کـه دانـش مـا بازتـاب واقعیـت هـا نیسـت، بلکـه دانـش محصـول مقولهبندی و به عبارت بهتر دانش امری گفتمانی است. نتیجه طبیعی چنین نگـاهی، نسـبیت حقیقت و معرفت در رویکرد گفتمانی به دانش است. بـه تعبیـر فوکـو مـیتـوان نظـامهـای گوناگون از دانش و معرفت را شناسایی کرداین. دقیقاً همـان کـاری کـه او در تبارشناسـی دانش انجام داده است.

2. تاریخی و فرهنگی بودن انسان

انسانها اساساً موجوداتی فرهنگی و تاریخیاند. بنابراین، درک و فهم مـا ازجهـان و هسـتی می تواند شکل های مختلفی به خود بگیرد . این موضع ضد بنیادگرایانه، که معرفت و شناخت را به اموری تصادفی و احتمالی تقلیل میدهد، ناشی از مخالفت با دیدگاه های اثباتگرایـی، عقلگرایی و استعلایی است . 15 ازسوی دیگر، نظریه گفتمان ضد ذات گرایانـه اسـت کـه بـر اجتماعی ساخته شدن جهان و نه براساس طرحی از پـیش داده شـده تأکیـد مـیورزد. ایـن موضع فرهنگی و تاریخی بودن انسانها نظریـه گفتمـان را بـه موضـع دیـدگاههـای مکتـب فرانکفورت نزدیک میسازد.

3. پیوند میان دانش و فرایندهای اجتماعی

گفتمان ها، هم دانش و هم تعاملات اجتماعی را میسازند و درواقع آنها تعیینکننده غلط یـا درست بودن پدیده ها هستند. معرفت و دانش ما محصول گفتمانها است. بنابراین، حقیقـت ثابت و واحدی نداریم و همـهچیـز گفتمـانی اسـت. البتـه تحلیـل گفتمـان منکـر اسـتقلال فرایندهای غیراجتماعی از حیطه دخالت های انسان نیست، اما معنادهی به ایـن فراینـدهـا را مرتبط با کنش و عملکرد اجتماعی سوژهها و کارگزاران میداند.

4. پیوند میان دانش و کنش اجتماعی

دانش و شناخت های گوناگون مـا مـی تواننـد بـه دنبـال خـود نـوع خاصـی از کـنش هـا و عملکردهای مختلف داشته باشند. پس گفتمان، هم دانش و هم عمـل اجتمـاعی را تولیـد و موجه میسازند.16

روششناسی تحلیل گفتمان

هر اندیشه با تکیه بر مبانی فلسـفی و بنیـادین خـود روش متناسـب بـا خـویش را تولیـد و پدیده های اجتماعی را در قالـب آن تحلیـل مـیکنـد. روش تحلیـل گفتمـان لاکـلا روشـی

89 ، سال دوم، شماره دوم، بهار 0931

توصیفی ـ تحلیلی و انتقادی (نئومارکسیستی) و متعلق بـه حـوزه دیـدگاههـای پسـامدرن و پساساختارگرایانه است که با وارد کردن مفـاهیمی نظیـر قـدرت، سیاسـت و ایـدئولوژی در تحلیل خود میتواند ظرفیت نقد تحلیل های خویش را ارتقا بخشد. این دیدگاه، انتقـادی بـر گفتمان لیبرالیستی در اصلاح رویکرد مارکسیست سنتی بـرای بـرونرفـت از بحـران دنیـای چپ است که از طریق تأکید برآزادی و برابری و تعمیق آن صورت میگیرد.17 روش تحقیق در این نوشتار نیز براساس توصیف مفاهیم به کار رفته در این نظریه و سپس تحلیل ونهایتاً نقد آن از منظر حکمـت اسـلامی اسـت. بنـابراین، رویکـرد روش شـناختی تحقیـق حاضـر رویکردی انتقادی بر پایه حکمت اسلامی و دینی است.

مفاهیم اساسی در نظریه گفتمان لاکلا و موف

تحلیل گفتمان متشکل از شمار زیادی مفاهیم متکثر و البته درهم پیچیده است. مفاهیم واقـع در این نظریه به هم مرتبطاند که فهم دقیق شاکله نظریه گفتمان و نیز سایر مفاهیم پیرامـونی به فهم آنها منوط است. هرچند این مفاهیم وجوه و پیچیـدگی هـایی دارنـد، ارتبـاطی شـبکهای و زنجیروار با هم داشته و دارند. تعریف این مفاهیم میتواند بخش نظریه معنـایی نظریـه گفتمـان را تأمین کند و به فهم بخش نظریه اجتماعی آن یاری رساند. سعی ما بر این است که مفاهیم عمـده و یاریرساننده در فهم کلی نظریه لاکلا طرح و از ذکر سایر مفاهیم جانبی اجتناب شود.

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ