سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانش، سِپَر است . [امام صادق علیه السلام]
 
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:33 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا با word دارای 70 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا با word :

بررسی اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا با word

 

یشگفتار:

منطقه خلیج فارس را نظریه پردازان قدیمی بخاطر وجود انرژی در آن «هارتلند» نامیده اند و تسلط بر آن را فرمانروایی هر کشوری در جهان می دانند. آمریکا هنگامی که سیاست فعالی را در عرصه بین المللی آغاز کرد منطقه خلیج فارس را در سیاست خارجی خود، لحاظ ویژه بخشید و سعی کرد ثبات خاورمیانه را به نفع خود برای هژمونی آمریکا حفظ نماید و هر گونه عوامل مزاحم را سد و اختلال این ثبات گردیده است، سعی کرده است از میان راه بردارد. ایجاد عوامل مختل کننده در مسیر اتحاد شوروی برای جلوگیری از نفوذ آن ، برای این منظور صورت گرفته است سرنگونی دکتر محمد مصدق و جذب مصر به طرف آمریکا در این راستا بوده است و مخالفت با جمهوری اسلامی ایران برای این منظور «ثبات خاورمیانه» برای تضمین منافع حیاتی آمریکا می‎باشد و حمایت از اسرائیل در جهت تأمین این اهداف بلندپروازانه آمریکا می‎باشد. این مجموعه سعی در بررسی این روند دارد. در آخر از آقای دکتر موسوی زاده به خاطر حسن و تدبیر لازم در جهت ارائه مطلوبتر همین تحقیق، هر چند ناقص تشکر کرده و توفیقات آن جناب را از خداوند منان خواستارم%

محمدی

 

 

 

بسمه تعالی

اهمیت نفت خلیج فارس از دیدگاه سیاست خارجی آمریکا 22/1/84

پشت منازعاتی که با زور و قدرت برای کنترل نفت جهان صورت می گیرد[1] آشکار می‌شود که اشتهای سیری ناپذیری برای کنترل انرژی بدنبال صنعتی شدن جهان وجود دارد . ارقام حیرت آور در طی دهه 1960 سقوط افزایش تقاضای جهانی نفت که صدور هفت درصد در سال ثابت مانده بود ، اکنون تقاضای آن به دو برابر افزایش یافته است نشان می دهد میزان تولید نفت از 21 میلیون بشکه در روز در سال 1959 به 41 میلیون بشکه در روز در سال 1969 رسیده است در طی این دوره 100 میلیون بشکه نفت معروف شده است . بر اساس یک برآورد محافظه کارانه اگر میزان نفت %5 فقط افزایش یابد متوسط تولید نفت ، 105 میلیون بشکه در سال 1989 پیش بینی میشود . اما نیاز انبوه جهانی نفت که فقط میزان آن 9/532 میلیون بشکه در سال میرسد تنها بر ادامه حیات در جهان صنعتی کنونی ضروری است . این تنها یک نقش جزئی ازنیاز نفتی کشورهای صنعتی جهان میباشد . که تا اندازه ای کشورهای صنعتی را در وضعیت دشواری از نظر تأمین نفت خام قرار داده است که وجود این وضعیت دشوار در پشت منازعات که برای بدست آوردن نفت خام صورت می گیرد مخفی مانده داست . در سال 1970 نیاز ایالات متحده آمریکا که به نفت 7/43 درصد برآورد می شد که به استثنای نفت ، گاز با 3/32 درصد و زغال سنگ با 20 درصد وهیدروالکتریک با 8/3 درصد و سوخت هسته ای با 6/0 درصد مصرف میشد . در سال 1970 ، متوسط مصرف ایالات متحده ، 8/14 میلیون بشکه در روز بود ؛ این میزان مصرف ، 000ر672 یا 9/4 درصد بیشتر از متوسط مصرف روزانه در سال 1969 بوده مصرف انبوه برای 1970 ، 4/5 بیلیون بشکه برای ایالات متحده آمریکا ثبت شده که بر طبق بررسی مطبوعات نفتی بریتانیا معادل 100/1 گالون تولید برای هر مرد ، زن ، بچه در آمریکا کافی است . پیشتر از این ، این مصرف ناشی از سوخت نفت با 6/14 درصد سوخت به 3/2 میلیون بشکه در روز میرسد سوخت گازوئیل با 7/4 درصد به 8/5 میلیون بشکه در روز میرسد زیر میزان سوخت مصرف امریکا مشخص می‌شود .

 

1965

1970

1975

1980

نفت

گاز

زغال سنگ

هیدروالکتریک

سوخت هسته‌ای

1/43

9/29

1/23

9/3

-

3/43

3/32

20

8/3

6/0

7/43

1/31

2/17

4/3

6/4

3/43

1/29

7/14

9/2

10

مصرف کل

100

100

100

100

بر حسب ذخایر انرژی موجود آمریکا ، کل تولیدات داخلی آمریکا ،‌در سال 1970 ازهیدروکربنهای مایع به 3/11 میلیون بشکه در روز میرسد که نسبت به سال قبل از آن (1961) بیش از 9/4 درصد مصرف ، به 1/9 میلیون بشکه در روز میرسد . سوخت گازطبیعی و گاز مایع با 8/5 درصد مصرف به 7/1 میلیون بشکه در روز میرسد که کمترین گاز کوره با 1/1 درصد به 5/0 بشکه میرسد و مقدار هیدروکربنهای مایع 02/0 میلیون بشکه در روز میرسید ، مابعدالتفاوت بین تولید فرآورده های نفت و مصرف داخلی با واردات این این فراورده ها جبران میشد با واردات این فراورده ها در سال 1970 د، نفت خام به میزان 3/1 میلیون بشکه در روز و فراورده های آن ، به ½ میلیون بشکه در روز میرسد . واردات نفت خام و فراورده های آن در حدود %22 از کل مصرف نفت خام داخلی آمریکا را تشکیل میداد .اگروقفه بین ذخایر موجود و تقاضا باشد موجب نگرانی مقامات عالیرتبه آمریکا می شود . بر طبق نظر موقتی هویت اندکی توقف در صنعت در نتیجه کمبود ذخایر نفت صورت گیرد ،‌ذخیره دوباره آن هنگامی میسر است که دولت آمریکا به تولید نفت خام خود بصورت کافی اقدام نماید . در سال 1969 ، ایالات متحده ذخایر نفتی خود را به میزان 6/29 میلیون بشکه رساند .

این یک کاهش سریع را به میزان 5/3 درصد به سال 1968 را نشان میدهد که بیشتر ازمیزان کاهش ½ درصدی سال 1968 و 2/0 درصدی سال 1967 میباشد . ذخایر نفت آمریکا فقط 2/8 درصد ذخایر نفتی جهان میباشد که تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند تنها برای 5/9 سال نفت تولید شده در سال 1970 ، کفایت می کند . کاهش تدریجی ذخایر نفت در ایالات متحده ،‌نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا در سال 1970 ، 29540 میلیون بشکه یا 5/8 درصد نسبت به سال 1969 را کاهش یافته است . حتی اکتشافات انجام شده حتی میزان این کاهش را تا صدور %13 برآ.ورد مینماید وقتی این اکتشافات نشان میدهد که تراز ذخایر نفتی آمریکا از 13736 میلیون بشکه در سال 1969 به 5/11 میلیون بشکه در سال 1970 رسیده است . این بطور پیوسته کاهش تر از 48 درصدی مرادر 40 سال اخیر نسبت به سال 1956 ،‌در دخایر نفتی آمریکا ، نشان میدهد ایالات متحده آمریکا ،خواهان افزایش ذخایر نفتی داخلی خود ، به دلایلی مانند نیازهای اکولوژیکی و خروج سوخت زغال سنگ از بازار مصرف و محدودیت تولید گاز طبیعی و مسائل تکنولوژیکی و فنی در مواجهه با توسعه انرژی هسته ای ، میباشد پرفسورها هالفورد ال پیش بینیمی کند که دولتهای پیشرفته درصد جانشین کردن انرژی هسته ای بجای بخشی از نفت میباشد . ولی آن در آینده ، بعید به نظر میرسد . 20 سال قبل این نظر مورد پذیرش قرار گرفت و فقط انرژی هسته ای توانست 6/0 درصد از کل انرژی مورد نیاز آمریکا را تأمین کند . بر طبق دیدگاه جین مورال نماینده امریکا در امور دفاعی – امنیتی داخلی بیان میدارد هر چه بندرت توسعه منابع نفتی ، زمانبر هست اما نباید ایالات متحده نباید از دستیابی به این صنایه غفلت نماید . این منابع بقدر کافی نیازمند جستجوی زیاد برای کشف چاههای نفتی و زمان خیلی زیاد برای رفع موانه سر راه میباشند . آن بر مبنای باوری است که احتمالاً خواهان فرمانروائی مطلق آمریکا توسطانرژی بی نظیر نفت که جانشین توسط انرژیهای دیگر به جای آن متصور نیست .مورال به دقت وضعیت دخایر نفتی ایالات متحده را بررسی کرده است در این باره می گوید:

«تقاضای ما برای نفت خام هراسناک و وحشت آور بطور سریع رشد یافته است و ظرفیت داخلی ما با این روند تقاضا خسارت دیده و این مطلبی نیست که قابل کتمان باشد و احتمالاً کاشی مسلم ما از کل ذخایر نفتی ، در آینده قابل پیش بینی است.»

در حالیکه برآورده ها حاکیست که نیاز ایالات متحده‌آمریکا به نفت ، در سال 1980 52 میلیون بشکه در روز برآورد میشود . که ایالات متحده فقط توانسته است 5/21 میلیون بشکه از آنرا از ذخایر نفتی خود ، تأمین نماید در حالیکه ایالات متحده آمریکا به بیش از 25 میلیون بشکه در روز به انرژی نفت ، احتیاج داشته است ، فقطتوانسته است در حدود 5/12 میلیون بشکه از آنرا در داخل تولید نماید ومابقی مجبور بوده است از خارج تأمین نماید . واردات آمریکا ، از کانادا بیش از 2 میلیون بشکه در روز وکشورهای نیمکره شرقی بیش از 2/3 میلیون بشکه در روز و شرق دور بیش از 2/0 میلیبون بشکه در روز برآورده میشود ولی این میزان به بیش از 1/7 میلیون بشکه در روز از منابع طبیعی نفتی خلیج فارسو آفریقا که بیش از %5 کل واردات نفتی آمریکا ازسایر نقاط جهان را تشکیل می دهد .از این مناطق ، تأمین می شود . منطقه خلیج فارس که بیش از [2] %60 ذخایر نفتی و 30 درصد از منابع گازی جهان را در بر دارد . آمریکا حدود %30 ، اروپای غربی 60 درصد و ژاپن 76 درصد نفت وارداتی خود را از خلیج فارس تأمین می کنند . ازاینرو دستیابی به کشورهای خلیج فارس وخود خلیج فارس که در حقیقت شاهرگ حیاتی نفت وارداتی آمریکا و متحدان آن است ، نهایت اسمیت را دارد . اثر امنیتی نفت خلیج فارسنیز با اهمیت است . به این معنی که نه تنها اقتصاد کشورهای اروپایی ، بلکه سیستم های دفاعی آنها نیز برای کارکرد خود نیاز به نفت خلیج فارس دارند . بنابراین «ناتو» مهمترین بهره گیرنده و در حقیقت وابسته به نفت خلیج فارس است .

از اینرو حفاظت از امنیت منطقه خلیج فارس جز اهداف راهبردی ایالات متحده ی آمریکا در جهت تأمین منابع نامشروع آن کشور و دستیابی به انرژی این منطقه ، در سیاست خارجی آمریکا ، مورد مد نظر از آغاز نفوذ این کشور در منطقه پرتلاطم خاورمیانه بوبیژه حوزه نفت خیر این منطقه ، منطقه خلیج قارس بوده است .

بیش از 53 سال قبل ، ژاپن حمله شگفت انگیزیرا در پری هاربر[3] انجام داد و ایالات متحده وارد جنگ جهانی دوم گردید. این حمله با شجاعت و تهور و با جسارت غافلگیرانه از طرف ژاپنیها انجام گرفت موجب شد آمریکا بصورت یک ابرقدرت در جهان تبدیل شود و این وضعیت نه تنها جهان را در حالت ناامنی قطعی و اجتناب ناپذیر قرارداد بلکه توصیف وضعیت جهان ویران شده که در آن نمایشی واقعی از جسارت و سیطره و هوا خواهی تبرارانه در طی تمام این دوران بنظر میرسد ، آنروز زنگ خطر برای ایمان طنین انداز شد و آغازی شد برای یک دوره جدید در امنیتی شدن سیاست آمریکا که به مدت نیم قرن به طول کشید . در طی این دوران شناخت نیست مفهوم درست امنیت برای دولتها آسان بود.

او اضافه می‌کند که :

«همزیستی مسالمت آمیز با ما دارای معنای بسیار دقیق است. ما با تلاش هر کشوری برای بدست آوردن موضوع مسلط جهانی یا منطقه‌ای به مخالفت خواهیم پرداخت. »

به دنبال آن، آمریکا با ایجاد پل هوایی میان واشنگتن – تل آویو الیل سلاحها به تل آویو سرازیر می‌شود. در 566 پرواز 000/14 مایلی توسط هواپیماهای ؟؟؟ -5 و جنگنده های سی-141 حدود 395/22 تن تجهیزات نظامی به اسرائیل فرستاد. 500/5 تن دیگر توسط هواپیماهای باری ال – آل اسرائیل به آن کشور حمل شد. تجهیزات ، شامل تانکهای ام- 48، ام –60 و هلیکوپتر سی – اچ 53، فانتوم اف 4 و اسکاس هوک آ 4 بوده در میان اعراب ، مبارزه در سطح سیاسی و نظامی ادامه یافت و درسطح سیاسی با آغاز جنگ ، سازمان آزادیبخش فلسطین ورادیکالها در مجلس کویت خواهان استفاده از نفت به عنوان سلاح سیاسی شدند. کشورهای خیلج فارس اگر چه در 16 اکتبر بطور یکجانبه قیمت نفت را افزایش دادند ، اما پیشنهاد کشورهای موافق تحریم نفتی ، با مخالفت شدید دوقدرت بزرگ نفتی ، یران و عربستان روبرو شد عربستان سعودی بدنبال وعده هایی که به سادات داده بود و به علت فشار افکار عمومی مردم عرب فقط موافقت کرد که ماهانه 5% از تولید نفت خود را کاهش دهد تا اسرائیل مجبور به تخلیه سرزمینهای اشغالی اعراب نامیده و حقوق مردم فلسطین را محترم شمارد. روز 16 اکتبر،4 وزیر امور خارجه عرب به رهبری عمر نفاف وزیر امور خارجه عربستان سعودی به واشنگتن [4] رفتند. آنها در مذاکرات خود با نیکسون که در 17 اکتبر انجام گرفت. عمر ثقاف نامه فیصل را به نیکسون داد که در آن فیصل تهدید کرده بود در صورت ادامه حیات آمریکا از اسرائیل دست به تحریم نفتی خواهد زد ولی نیکسون بیان می دارد که آمریکا متعهد است که از اسرائیل حمایت نماید. در همان روز سنای آمریکا با آرای 2 بر 1 برای فرستادن تجهیزات نظامی به اسرائیل رای داد.

روز 20 اکتبر 1973 با مراجعت ثقاف از آمریکا به عربستان، ریچارد نیسکون از کنگره درخواست 2/2 بیلیون دلاری را برای تامین فوری سلاحهای استراتژیک که در جنگ از دست داده بود ، به تصویب رساند بدنبال آن عربستان سعودی که تولید نفت خود را تا آن هنگام قطع نکرده بود اعلام کرد بطور کلی از صدور نفت به آمریکا مانع خواهد شد و تحریم خواهد کرد. دولتهای عربی از روش عربستان سعودی در تحریم نفتی ایالات متحده استفاده کردند. عربستان سعودی ماهها به توقف سهم تولید نفتی خود ادامه داد ودر نتیجه این مساله موجب شد بطور انفجار آمیزی قیمت نفت تا 16 دلار افزایش یابد. اگر چه تولید نفت بطور کامل قطع نگردید اما کمبود نفت در بسیاری از کشورهای صنعتی برای ماهها، احساس گردید. درسطح نظامی نیز اسرائیل توانست با کمک آمریکا بتدریج بر ضعف ها و ناتوانیهای اولیه خود ناشی از غافلگیری اولیه،غلیه یابد و مجدداً با سازماندهی نیروهای نظامی خود، سرنوشت جنگ به نفع اسرائیل تغییر کرد و از طرف دیگر تعلل ارتش مصر، در ادامه عملیات جنگی علیه اسرائیل در مراحل بعدی، موجب شد طبق مطالعات استراتژیک لندن، ارتش ذخیره اسرئیل برای مقابله با ارتش معرکه فقط تا عمق 20 مایلی کانال سوئز پیشروی کرده بود قضای کافی برای استقرار نیروهای مصری وجود نداشت کافی باشد لذا از این فرصت پیش آمده، اسرائیل بهره لازم را برای استقرار نیروهای خود را در خط سوریه، مجهز و آماده نماید و ضد حمله خود را از روز 8 اکتبر در جبهه فراگیر سوریه به قول هنری کسینجر برای اهداف معین می‌جنگید و واقعاً می‌خواست سرزمینهای اشغال را باز پس بگیرد و حتی این حاکی از آن بود، تا خطوط مرزی دفاعی ارتش اسرائیل قبل از جنگ 1967 پیشروی تا صبح یکشنبه 7 اکتبر، کرده بود این موفقیت عظیم اعراب در زمان اندک 24 ساعته، ارتش اسرائیل را کاملاً‌در حالت تداخل قرار داده بود واگر ارتش مصر در ادامه جنگ تعلل نمی‌ورزید اسرائیل کاملاً از بین رفته بود لذا فرصت سوزی سادات، به اسرائیل توان قدرت مضاعف را بخشید و توانست سوریه را در مدت 4 روز یعنی تا روز 21 اکتبر، به مواضع اولیه خود بازگرداند و مهمترین منابع اقتصادی و نظامی سوریه را در قلب دمشق بمباران نمایند وارتش سوریه در لاک دفاعی قرار گیرد. و اسرائیل پس از اینکه، خیالش از جبهه سوریه راحت گردید نیروهای خود را مجدداً در جبهه مصر، آرایش داد تا سرنوشت جنگ را به نفع اسرائیل کاملاً‌تغییر نماید و پس از چند روز جنگ 6 اکتبر 1973، در آغاز با درخشش ارتش‌های عرب بویژه مصر وسوریه صورت گرفته بود به شکست فضاحت بار تبدیل شود. در این میان نباید نقش ملک حسین اردنی بویژه محمد رضا پهلوی را در شکست ارتشهای عرب بویژه ارتش مصر و سوریه را نباید نادیده گرفت. محمد رضا پهلوی متحد اصلی آمریکا در منطقه خلیج فارس توانست با بسیج اکراد عراقی علیه ارتش عراق، کارایی ارتش عراق را به حداقل رساند و تنها یک لشکر عراق در اختیار ارتشهای عرب در جنگ اکتبر قرار گرفت اما این تنها خدمت شاه به آمریکا و اسرائیل نبود بلکه آنچه ریچارد نیکسون آنرا وسیعتر از این میداند ایشان می‌نویسد:

شاه علاوه بر خودداری از شرکت در تحریم نفت اعراب در سال 1967 و 1973، به شناسایی کشور اسرائیل ادامه دادند برای ناوگان مدیترانه فراهم ساخت. با لشکرکشی به مرز ایران – عراق و با دادن کمک محرمانه به نیروهای شورشی کرد، عراق را از منبع نیروهای خود را در خط سوریه، مجهز و آماده نماید و ضد حمله خود را از اجرای هر نقش با اهمیتی در جنگ یوم کیپور بازداشت و بدین ترتیب دست عراق را بست در طول جنگ کشور او تنها کشوری در منطقه بود که از پرواز هواپیماهای شوروی برفراز ایران (برای کمک به اعراب) جلوگیری کرده شاه برای رساندن نفت به یک ناویز و بر آمریکا در اقیانوس هند تعجیل کرد تا آنرا در انجام عملیاتش یاری دهد.

 


 

 

 

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

لیست کل یادداشت های این وبلاگ