از عدالت نبود حکم نمودن به گمان . [نهج البلاغه]
 
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 1:23 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آشنایی با عملیات یکی از مناطق نفتی با word دارای 36 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آشنایی با عملیات یکی از مناطق نفتی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آشنایی با عملیات یکی از مناطق نفتی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آشنایی با عملیات یکی از مناطق نفتی با word :

شرح فعالیتها:
منطقه خطوط و لوله تهران زیر مجموعه ی شرکت خطوط لوله ونفت ایران می باشد این شرکت با قریب 13000 کیلومتر خطوط لوله با گذر از ارتفاعات و کوهپایه ها حمل مواد نفتی را به اقصی نقاط کشور برعهده دارد یا به صورتی وظیفه این شرکت حمل مواد نفتی از منابع زیر زمینی آن تحت عنوان نفت خام به پالا یشگاههای کشور می باشد که پس از انجام مراحل پالایش ودر اختیار گرفتن مواد پالایشی تحت عنوان فرآورده های نفتی شامل نفت سفید, نفت گاز, بنزین و; در پوشش پروسه ی برنامه ریزی شده ی حمل مواد از طریق لوله و هدایت و پشتیبانی تلمبه خانه های مسیر راه به مراجع مورد نیاز حمل و تحویل شرکت پخش جهت استفاده ی مصرف کنندگان می گردد .
منطقه ی تهران خود دارای واحدهای مکانیک , برق , بهره برداری, مخابرات اداری ومالی، تعمیرات عمومی وتعمیرات خط می باشد که شرح وظایف آن به اختصار بیان می گردد:

– واحد مالی واداری:
نقل وانتقالات پرسنلی، محاسبات کنترل ایاب وذهاب , مکاتبات اداری , ترفیعات , انتصابات , حقوق ودستمزد , پرداخت اسناد مالی و کنترل بودجه را به عهده دارد.
– واحد بهره برداری کنترل وبرنامه ریزی :
حمل به موقع مواد نفتی را به عهده دارد افراد این واحد باید آشنایی کامل با کامپیوتر وعملکرد سیستمهای کنترل پیشرفته را داشته باشند به این منظور پس از استخدام نیروی لازم آموزش لازم توسط واحدهای آموزشی دایر خواهد شد.

– واحد تعمیرات عمومی :
موظف به نگهداری وتعمیرات ساختمان ها یا ملحقات مربوطه و سیستمهای جانبی مربوطه می باشند وهمچنین ایمنی وآتش نشانی کلیه ی سیتمها را نیز به عهده دارند.

– واحد مکانیک :
مسئول تأمین قطعات ونگهداری و تعمیرات کلیه ی موتورها و پمپها با ملحقات مربوطه در سطح منطقه اعم از تلمبه خانه ها که در مسیر لوله قرار دارند.
– واحد برق:
مسئول تأمین قطعات, نگهداری , تعمیرات الکتروموتورها پستهای فشار ضعیف وقوی تأمین کننده ی تغذیه ی تلمبه خانه های مواد نفتی و مسیرهای ارتباطی لازم می باشد .
– واحد مخابرات:
مسئول تأمین ارتباط ثابت وسیار یاد شده درون صنعت می باشد.
– تعمیرات خط:
مسئول نگهداری وتعمیرات به موقع مسیرخطوط لوله کنترل ورسیدگی حریم لوله ها با انجام بازدید دوره ای وتعریف شده می باشد.

واحد برق:
این واحد از قسمتهای مختلف تشکیل شده است بخشی از آن گروه های تعمیراتی که در طول شبانه روز آماده ی عملیات تأمینی و نگهداری وکنترل خطوط ارتباطی برق و سیستمهای در حال کار بوده ودر این راستا علاوه بر برنامه ریزی بازدیدهای دوره ای و ثبت نمونه ها آماده ی اعزام به موقع گروه های تعمیراتی به واحد مورد نیاز می باشند.
بخش دیگر آن در شاخه های مختلف شامل فشار ضعیف وقوی به صورت گردشی ( نوبت کاری) مسئول بهره برداری ونگهداری سیستمهای کنترلی یاد شده می باشند.
کلیه ی واحدها تحت آموزش ونگهداری و رعایت مجموعه کنترلهای ایمنی واستاندارد فعالیت داشته و دارای گواهینامه های بین المللی مربوطه می باشد .

پست فشار قوی:
پست فشار قوی واحد برق خطوط لوله ومخابرات یک پست 20/63 می باشد که وظیفه ی تأمین برق منطقه وتلمبه خانه ها را به عهده دارد در این پست از دو ترانس برای کاهش ولتاژ استفاده می شود در این بخش به نام تجهیزات به کار رفته در پست اکتفا کرده وبه توضیح وتجزیه وتحلیل ترانس ها می پردازیم همچنین لازم به ذکر استکه نقشه های موجود در این زمینه در پایان گزارش کار آموزی ضمیمه شده است.

تجهیزات موجود در پست:
تجهیزات موجود در محوطه:
1- RESISTOR ( مقاومت)
2- Circuit breaker( CB)
3- Disconnecting switch ( دیژنکتور)
4- Ear thing switch
5- Current transformer ( ترانسفورماتور جریان )
6- Voltage transformer ( ترانسفورماتور ولتاژ)
7- Surge arrester with surge counter ( برقگیر )
8- Cable sealing end
9- Point connection for portable ear thing
10- Power transformer

لازم به ذکر است که نقشه ی محوطه با مخفف اسامی در قسمت ضمیمه وجود دارد.
داخل اتاق کنترل:
1- اتاق سوئیچ :
شامل دیژنکتورها و بانک خازنی برای تصحیح ضریب توان می باشد.
2- اتاق باطری :
که وظیفه ی تأمین برق مستقیم سوئیچها ورله های خودکار را در هنگام قطع برق دارد .( نقشه در قسمت ضمیمه موجود است) .
3- اتاق کنترل :
شامل کلیدها وتابلوهای نشان دهنده ی وضعیت ورله ها می باشد.

4- اتاق نقشه ی AC:
که در آن نقشه ی اتصالات وکنتور وجود دارد .
نقشه ی اتاق کنترل هم در قسمت ضمیمه موجود است.

ترانسفورماتورهای اندازه گیری:
در مدارهای dc هنگامی که جریان های زیاد اندازه گیری می شوند استفاده از آمپرمترهای رنج پایین با مقاومت موازی مناسب ومفید است . برای اندازه گیری ولتاژهای زیاد , ولتمتر های رنج پایین همراه با مقاومت های بزرگ که به صورتسری با آنها قرار می گیرد استفاده می شود لیکن استفاده از این روش در اندازه گیری جریان و ولتاژ متناوب مناسب نیست . به این منظور ترانسهای اندازه گیری ویژه ودقیقی ساخته شده اند که در اتصال با دستگاههای ac رنج پایین واستاندارد به کار می روند . این ترانس های اندازه گیری دو نوعند:
1- ترانس های جریان برای اندازه گیری جریان متناوب زیاد
2- ترانس های پتانسیل برای اندازه گیری ولتاژهای متناوب زیاد

ترانسفورماتورهای جریان:
این ترانس ها با آمپرمترهای حد سنجش پایین برای اندازه گیری جریان های موجود در مدارات متناوب ولتاژ زیاد که اتصال دستگاه ها به طور مستقیم به خطوط عملی نیست , استفاده می شوند.
به علاوه برای عایق سازی دستگاه ها از خط ولتاژ زیاد این ترانس ها جریان را به یک مقدار مشخص کاهش می دهند ترانسفورماتور جریان (یا سری ) سیم پیچ اولیه ای با یک یا چند دور سیم نازک دارد که به صورت سری با خطی که قرار است جریان آن اندازه گیری شود , قرار می گیرد ( شکل 1 در صفحه ی بعد) .

ثانویه آن شامل تعداد دور زیادی از یک سیم با جنس خوب است وبه دو سر آمپر متر متصل می شود ( معمولاً در حد سنجش 1 تا 5 آمپر ) . با دخالت ولتاژ ترانس افزایش می یابد و لیکن واضح است که جریان کاهش خواهد یافت.
بنابراین اگر ترانس جریان دارای نسبت جریان اولیه به ثانویه 100 به 5 باشد آنگاه ولتاژ را به 20 برابر افزایش داده و جریان را 20/1 برابر مقدار واقعی آن می سازد . لذا اگر نسبت جریان I1/I2 ترانس ومقدار خوانده شده از آمپرمتر ac را بدون جریان خط می توانیم حساب کنیم .
در حقیقت جریان خط با حاصل ضرب نسبت تبدیل جریان در مقدار قرائت شده از آمپرمتر داده می شود . یک ترانس جریان که بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد نوع clamp-in یا clipon-on نامیده می شود .این نوع ترانس دارای هسته ی قطعه قطعه شده ای است که به گونه ای مرتب شده اند که می تواند با اندک فشاری شبیه به تریگر روی بخش اول , شکل آن نسبت به خارج باز شود (شکل 2).

 

هنگامی که هسته باز است اجازه می دهد تا جریان خیلی زیادی در آن وارد شود لیکن میله ها یا تغذیه کننده ها در این هنگام رها می شوند و هسته به وسیله ی یک فنر محکم بسته می شود . جریان های هادی یا تغذیه کننده به عنوان یک اولیه ی تک دور عمل می کند و ثانویه به دو سر آمپرمتر استانداردی که به صورت صحیح در دست گرفته شده متصل می شود.

باید توجه شود که چون مقاومت آمپرمتر خیلی کم است جریان ترانس به صورت اتصال کوتاه عمل می کند . اگر به هر دلیلی آمپرمتر از سیم پیچ ثانویه گرفته شود این سیم پیچ بلند باید با استفاده از سوئیچ S اتصال کوتاه شود. اگر این عمل رخ ندهد آنگاه به واسطه ی عدم تعداد دور ثانویه , m.m.f اولیه موافق فلوی غیر نرمال زیادی را در هسته برقرار خواهد ساخت که باعث ایجاد تلفات پرهزینه ی هسته به همراه حرارت نا خواسته و ولتاژ زیاد در سرهای ثانویه می شود.این حالت در ترانس های پتانسیل – ثابت معمولی وجود ندارد لیکن جریان اولیه ی آنها به وسیله بار موجود در ثانویه تعیین می شود جایی که در ترانس جریان , جریان اولیه به طور داخلی با بار موجود در سیستم و نه به وسیله ی بار در ثانویه ی آن تعیین می گردد .
از اینرو ثانویه ی یک ترانسفورماتور جریان هرگز از طرف چپ و تحت هیچ شرایطی باز نخواهد شد.

ترانسفورماتورهای پتانسیل ( فشار):
این ترانسفورماتورها ترانس های بسیار دقیق وکاهنده هستند و با اتصال به ولتمترهای حد سنج پایین استاندارد(معمولاً V 150) که مقدار انحراف را بر نسبت تبدیل ولتاژ تقسیم می کنند و ولتاژ مناسبی را در طرف ولتاژ زیاد می دهند استفاده می شود. به طور کلی آنها از نوع زرهی هستند و تفاوتی با ترانس های معمولی دو سیم که قبلاً از آن سخن به میان آمد ندارند مگر آنکه توان نامی آنها بی نهایت کوچک است تا ولتاژهای 500 ولت , ترانس های پتانسیل معمولاً از نوع خشک هستند , بین 5000 تا 13800 ولت ممکن است خشک ویا از نوع غوطه ور در روغن باشند , ضمناً در ولتاژهای بالای 13800 ولت همیشه از نوع غوطه ور در روغن می با شند . چون سیم پیچ های ثانویه ی آنها برای دستگاه های عملی یا رله ها یا روشنایی استفاده می شوند . مقادیر نامی آنها بین 40 تا 100 وات است .

جهت ایمنی ثانویه باید از اولیه ی ولتاژ زیاد به طور کامل عایق گردد و علاوه بر آن برای حفاظت اپراتور زمین گردد. شکل 4 اتصالات چنین ترانسی را نشان می دهد.

شکل 5 اتصال ترانسهای اندازه گیری را به ولت متر نشان می دهد . در حالی که در ولتمتر متصل هستند پلاریته های نسبی سرهای ثانویه ی ترانس نسبت به اولیه ی آن باید برای اتصال دستگاه مشخص شده باشد.

ترانسفورماتور:
یکی از مهمترین قسمتهای یک پست ترانس آن است که معمولا برای پشتیبانی به تعداد مورد نیاز استفاده می شود البته لازم به ذکر است که معمولا در ایران برای پشتیبانی خط از خطهای دو سو تغذیه استفاده می شود به همین دلیل معمولا در هر پست دو ترانسفورماتور وجود دارد که یکی زیر بار ودیگری در اکثر موارد زیر ولتاژ است که در مواقع ضروری برای پشتیبانی مورد استفاده قرار می گیرد به دلیل اهمیت زیاد این قسمت وقابل استفاده بودن آن به صورت موازی برای پشتیبانی بیشترین مبحث این مقاله در رابطه با رانسفورماتور – اتصالات آن و کاربرد انواع آن در صنعت می با شد.

ترانسفورماتور سه فاز:
برای تولید توان الکتریکی زیاد معمولا از ولتاژهای سه فاز k 13.2یا بیشتر مورد استفاده قرار می گیرد . عموماَ انتقال نیروی الکتریکی در ولتاژهای بیشتر از 110و132و275و400و750 کیلو ولت انجام می شود وبرای این منظور جهت افزایش ولتاژ تولید شده خط انتقال از ترانسفورماتورهای سه فاز استفاده
می گردد .

سپس در مراکز بار , ولتاژهای انتقالی به ولتاژهای توزیع 6600و4600و2300 ولت کاهش می یابند . علاوه بر این در بیشتر مصرف کننده ها این ولتاژهای توزیع نیز به مصرف ولتاژهای فشار کم مانند 440220و110 ولت تبدیل می گردند .
در گذشته استفاده از سه ترانس تک فاز به جای یک ترانس سه فاز معمول بود . لیکن امروزه به علت توسعه وپیشرفت در طراحی وساخت از ترانس های سه فاز به طور گسترده ای استفاده می شود.

در مقایسه با انواع ترانس های تک فازه مزایای عمده یک ترانس فورماتور سه فازه عبارت است از :
1- فضای کمتری را در عین مقادی رنسبی مساوی اشغال می کند .
2- وزن کمتری دارد .
3- حدود 15% ارزانتر است .
4- برای راه اندازی واتصال فقط یک دستگاه جابجا شده یا متصل می شود.

مشابه ترانسهای تک فازه , ترانسفورماتورهای سه فازه نیز بر دو نوع هسته ای core type و زرهی shell type می باشد. در شکل بالا ( شکل 1 ) ساختار اساسی سه فاز به نمایش گذاشته شده است که در آن فقط سیم پیچهای اولیه نشان داده شده است که به روش ستاره به منبع تغذیه سه فاز متصل شده اند.
سه هسته ترانس با زاویه 120 درجه نسبت به یکدیگر قرار گرفته اند و پایه های انها به یکدیگر متصل شده اند . پایه ی مرکزی که به وسیله ی سه هسته شکل گرفته است . فلوی ایجاد شده توسط جریان های سه فازه ی IR , Iy , IB را از خود عبور می دهد . چون در هر لحظه IR+Iy+IB = 0 است لذا مجموع این سه فلو نیز صفر می باشد . بنابراین اگر پایه مشترک جابه جا شود هیچ تغییری ایجاد نخواهد شد.

در این حالت هر دو پایه به عنوان برگشت سومی عمل خواهند کرد درست مثل سیستم های سه فاز که هر دو هادی به عنوان برگشت جریان در هادی سوم عمل می کنند . این طرح گسترش یافته در شکل زیر(شکل 2) نمایش داده شده است. در این شکل مستطیل های خط چین بیانگر سه سیم پیچ وتعداد دور آنها می باشند ویوغ ها جهت ودامنه ی فلوها را در یک زمان خاص نشان می دهد .

خواهیم دید که در هر لحظه مقدار فلوی جمع شده در هر پایه با مجموع فلوهای کم شده در دو پایه ی دیگر برابر است . معمولاً سیم پیچ ترانس های core type به صورت استوانه ای وبا مقطع دایره ای پیچیده می شوند . به طریق مشابه سه ترانس تک فاز shell type می توانند با هم ترکیب شوند و به شکل یک ترانس سه فاز از این نوع در بیا یند . لیکن همانگونه که درشکل 3 دیده می شود
ساختار یک ترانس سه فاز مقداری صرفه جویی در آهن ناشی از کاربرد بستهای اتصال مسیرهای مغناطیسی نیز حاصل می شود .

این حالت در سه ترانس تک فاز که طرفهای آنها متناظراً به یکدیگر متصل شده است وجود دارد . در این حالت ترانس های سه فاز shell type نسبت به ترانس های core type مستقل تر هستند لیکن هر فاز دارای جریان مغناطیسی مستقل از فاز دیگر است .

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 1:23 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله بازتاب حکمت ها و آموزه های اندرزین فارسی در گسترده ی ادب عربی عصر عباسی اوّل با word دارای 12 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله بازتاب حکمت ها و آموزه های اندرزین فارسی در گسترده ی ادب عربی عصر عباسی اوّل با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بازتاب حکمت ها و آموزه های اندرزین فارسی در گسترده ی ادب عربی عصر عباسی اوّل با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله بازتاب حکمت ها و آموزه های اندرزین فارسی در گسترده ی ادب عربی عصر عباسی اوّل با word :

سخن در جان مردمان مشرق زمین تأثیری خاص دارد . گاه پژواک یک سخن پرده های زمان ومکان را درمی نوردد ، برای همیشه در تار و پود جان آدمیان طنین انداخته و اثر خود را همچنان بر رفتارشان باقی می گذارد . وقتی چنین وضعی را می توان شامل دیگر ملل شرق دانست ، کمترین تردیدی باقی نمی ماند که ایرانیان قدیم را باید در این زمینه ، بهترین نمونه ی روح شرقی برشمرد ؛ روحی که به سخنان حکمت آمیز وپند ها و مثلها باور دارد.

ادبیات پند و حکمت از دیرباز در میان مردم ایران رایج بوده است و ابتدای آن به دوران زرتشت باز می گردد ، در زمان ساسانیان به این نوع ادبی – که پیوندی نزدیک با اخلاق و رفتار دارد – توجهی بیشتر شد . از ویژگیهای تفکر ایرانیان این است که تجربه ها و دانسته های خود را در قالب عبارتهای کوتاه که- تأثیری مسلّم بر زندگی و رفتار افراد می گذارد -در می آورند. از این روست که عصر ساسانیان انبوهی از کتب و رسائل را با همین عنوان برای ما به ارمغان گذاشته است.

نوجّه ایرانیان به ادبیات پند و اندرز زاییده ی عوامل گوناگونی است. یکی از این عوامل ، ویژگی های روح شرقی است و دیگری خصوصیات کهن و منحصر به فرد قوم ایرانی است که باعث شده آنان در تربیت اخلاقی و اجتماعی پیرو شیوه های خاص باشند . شاهد این مدعا، دریای سرشاری است از اندرزها و حکمتهای اجتماعی که به شاهان ، وزیران ، حکیمان ومردان دینی این قوم منسوب است .

پنــدهای فارســی بــه مســائل گونــاگونی پرداختــه اســت و چــون راهنمــای رفتــار اجتمــاعی و ضــامن خوشــبختی در زنــدگی این جهان و سعادت حیـات اخـروی بـه شـمار مـی آمـده ، تـأثیر چشـمگیر و نیرومنـدی در زنـدگی روزمـره ی ایرانیـان داشـته اســت . پنــدهای فارســیحــاوی مســائل سیاســی ، اجتمــاعی ، فــردی واحیانــاً اقتصــادی و نظــامی اســت کــه پیونــدی تنگاتنــگ با رفتار جمعی و زندگی فـردی دارد . ایـن پنـد و حکمتهـا کـه در بیشـتر مـوارد بـه طـور شـفاهی تکـرار مـی شـود ، در دیـدگاه ایرانیان باستان بـه منزلـه ی قواعـدی بـود کـه همگـان موظـف بـه دانسـتن و فهمیـدن آن بودنـد و سـرپیچی از آن بـا سـرزنش و تنبیه پایان می یافت .

در این نوشتار ، سیر پند پارسی و شیوه های ورود آن را در گسترده ی ادب عربیعصر عباسی اوّل مورد تحلیل کند و کاو قرار می دهیم . پیش از این دوره و در طی آن ، میان ایرانیان و اعراب ، پیوندهای سیاسی و اجتماعی به وجود آمد که آمیزش فرهنگی را در پی داشت . پس از پیروزی عباسیان ، موالی ایرانی می بایست در پایه ریزی بنایی که خود سالها در راه ایجادش کوشش کرده بودند ، مشارکت می کردند و رنگ فرهنگ ایران ساسانی را به بسیاری از نهادها و دستگاههای اداری ، اقتصادی و اجتماعی آن می بخشیدند. در آن دوره ، سیل عظیم ایرانیان به شهرهای مختلف خلافت عباسی سرازیر و بین آنها و اعراب ، پیوندهایی برپایه ی وحدت عقیده ، روابط نسبی ، ازدواج و همسایگی برقرار شد . اگر بگوییم که اندیشه ی عرب از آغاز فتح ایران به بعد ، اندیشه ای عربی و خالص به شمار نمی آید ، سخن به گزافه نگفته ایم ؛چرا که پایه ی این اندیشه به یاری فرهنگهای گوناگون استوار شده بود.

2

فرهنگ ویژه ی نویسندگان که عناصر اصلیش برگرفته از مجموع فرهنگهای ملل مختلفی بود که به دین اسلام در آمده بودند ، در همین دوره شکل گرفت که ویژگی بارز آن رنگ عربی – فارسی آن بود . این دوره همچنین شاهد حرکت گسترده ی ترجمه از فارسی بود که هوشیارترین خردها و بهترین قلمها را به خدمت گرفت .

باید در اینجا گفت مشخص ترین عنصری که از خود نشانه هایی آشکار بر فرهنگ نوشتاری عرب در آن روزگار باقی گذاشت ، تنها ادبیات »پند واندرز« است که نزد ایرانیان قدیم شأنی والا و منزلتی بلند داشته است . حکیمان ایرانی از شاهان گرفته تا وزیران ودینداران، درباره ی بیشتر مسائل زندگی ، اندیشه ای مؤثر و سخنی استوار داشته اند .

کتابهای اندرز بخش بزرگی از کتابخانههای ساسانیان را به خود اختصاص می داده است . شماری از این کتابها به دست ما رسیده است، ولی معلوم نیست که همه ی آنها در زمان ساسانیان نوشته شده یا پس از آن به رشته ی تحریر در آمده است. توجه ایرانیان به این نوع ادبی تا آنجاست که بسیاری از اندرزها را در کتابهای ساسانی ؛ مانند خداینامه ، تاج و کتب دین – که پیوندی با گروه کتابهای اندرز هم ندارند – می یابیم .

پس از توجهی که نسبت به ترجمه ی بسیاری از کتابهای پند شد، اهل دانش بر آن شدند تا این بخش از ادبیات فارسی را به پهنه ی ادب عربی بکشانند. محافل ادبی عرب نیز توجهی شایسته به آن نمودند . وزیران حکومت عباسی که بیشتر ایرانی بودند، در گستراندن این اندرزهای فارسی ، نقش درخشانی ایفا کردند. آنها کار و کوشش مترجمان را در این زمینه مورد تشویق قراردادند و به کسانی که دست به این کار می زدند، جوایزی گران پیشکش می نمودند.

شیوه های ورود اندرزهای پارسی به ادب عربی عصر عباسی :

سده های دوم و سوم هجری شاهد کوشش بی نظیر امت اسلامی در حرکتهای علمی و فرهنگی است . هرچند آغاز این کوششها در زمان امویان پدیدار شد ، اما می توان گفت عباسیان به ویژه در سده ی نخست حکمرانی شان ، در این زمینه بسیار پیش رفتند. آنها تمام توان خود را برای گرد هم آوردن فرهنگهای مختلف ملل متفاوتی که خلافت عباسی را بر خود پذیرفته بودند ، به کار بستند . از آمیزش این اندیشه ها ، فرهنگی نو زاده شد که از ویژگیهای آن ، سرشاری منابع ، تنوع دستاوردها، غنای فکری و فراوانی موضوعات است . دکتر شوقی ضیف عوامل این تحول عظیم را چنین بیان می کند : » این تحول از دو راه صورت گرفت : یکی از راه ترجمه که خلفای عباسی و وزیران آنها به ویژه برمکیان ، بی اندازه به آن توجه می کردند و افرادی چونبنا مقفّع وآل نوبخت به آن می پرداختند و راه دوم- که چه بسا گسترده تر از راه نخست است -عرب زبان شدن ملّتهای خاورمیانه با تمام میراثهای علمی و فرهنگی شان بود. ( 441: 1966 )

شایان ذکر است که موج ترجمه از فارسی یکی از توانمندترین بخشهایی بود که فرهنگ اسلامی را پربار نمود . این امر زاییده ی دلایل بسیاری است که از همه مهمتر می توان به نفوذ سیاسی ایرانیان در دستگاه عباسیان اشاره نمود . نتیجه ی این نفوذ، آمیزش زبانی ، فرهنگی ، اجتماعی و ملی میان اعراب و ایرانیان بود. این نفوذ سیاسی در شکل گیری روابط فرهنگی میان دو ملت از آغاز نقشی آشکار داشت. نخستین کتابهایی که به عربی ترجمه شد ، کتابهای فارسی سیاست شاهی بود .” کتابهای فارسی اولین

3

آثار ادبی- سیاسی خارجی بودند که به عربی ترجمه شد و دستاوردهای بسیاری را در باب حکومت و سیاست و شاخه هایی از علم و ادب به همراه داشت و بخش عمده ای از میراث فرهنگ بشری را در دسترس حکام عرب نهاد” . (محمدی، (7: (1985)

طبیعی است که کتابهای پند سیاسی و اجتماعی ، نخستین کتابهای فارسی باشند که قلم مترجمان با آنها آشنا شد و به عربی درآمد . دکتر غنیمی هلال برخی از دلایل این امر را اینگونه بیان می کند : » این نوع ادبی، پند ، ابتدا تحت تأثیر ایرانیان باستان میان اعراب و سپس در میان ایرانیان مسلمان رونق گرفت ؛ زیرا اندرز خاصیت عملی وغیر فلسفی داشته و به زندگی روزمره مربوط است . بنابراینبه، سرشت اعراب اولیه که فطرتاً تمایلی به تعمق در مسائل نظری نداشتند ، نزدیک تر بود ، دلیل دیگر اینکه این پندها بر عکس گفتار یونانی؛ به طور روشن و بدون استفاده از اشاره و کنایه های زیاد، بیان شده است که این خود نشانه ی شرقی بودن آنهاست ) . « (د.ت) ( 371:

حاصل بیان درخشان و اندیشه های سرشار و بالنده ی حکیمان ایران و تراوشهای ذوقی آنها که منزلتی والا به کلامشان بخشیده بود ، در دوره ی اول حکومت عباسیان به عربی ترجمه شد و پس از اندکی مورد توجه خاص خلفای عباسی و وزیران و کاتبان و فرهیختگان قرا گرفت .

یکی دیگر از عواملی که در آن دوره باعث گسترش این نوع ادبی و ترجمه شدن آثاری از آن به عربی شد ، موقعیت و منصب دبیری بوده است . مقام دبیری اقتضاء می کرده که وی فرهنگی باز و اندیشه ای نو داشته باشد ؛ زیرا دبیران بوده اند که نامه های رسیده را به عرض فرمانروایان رسانده و پاسخها را از طرف آنان می نوشته اند. بنابراین، چاره ای نداشتند جز آنکه عربی را خوب بدانند و ادبیات فارسی را بشناسند. از این رو » به حکمتهای عربی و اندرزهای فارسی سخت توجه می کردند ، تاریخ ایرانیان و اعراب را ژرف می خواندند وسخنان حکیمانه ی خلفای راشدین و اکثم بن صیفی را از سویی و پندهای بزرگمهر و خسرو انوشیروان را از دیگر سو یکجا فرا می گرفتند) . « الحوفی،((181:(1968

افزون بر اینها، سرشت اندرزهای فارسی از نظر سادگی و روشنی و پرداختن به مسائل علمی با خوی عرب هماهنگ بوده است . به گفته ی احمد امین: »آنگاه که فرهنگهای گوناگون به عربی برگردانده شد ، پندها را نیز ترجمه کرده و در آن زمینه کوششها کردند و بیش از فلسفه از آن لذت بردند ؛ زیرا به فرهنگ مردم متوسط نزدیک تر وبه ضرب المثل های متداول میان ایشان شبیه تر بود .« ( (د.ت)،ج(171:2

همچنین لازم است به نقش » شعوبیه « در این فرایند به ویژه در عصرعباسی اول اشاره شود. » شعوبیه« گروهی بودند با تعصبهای ضدعربی که نه تنها برای اعراب هیچ برتری نسبت به دیگر ملل قائل نبودند ،بلکه آنها را پایین تر از دیگران می شمردند. تاریخ ، مواضع تحقیرآمیز آنان را نسبت به اعراب و دینشان ثبت نموده است .آنچه بیش از همه به چشم می آید ، حقی است که آنان بر گردن جنبش علمی و فکری عصر عباسیان به ویژه نهضت ترجمه دارند. » عشق شدید آنها به احیاء وگسترش فرهنگ وتمدن ایران ایشان را واداشت که در زنده کردن میراث ملی نیاکان خود، تمام آنچه را از تاریخ ایران روایت کرده اند، به رنگهای

4

زیبا بیارایند ، پندهای بدیع وسیاستهایی حکیمانه را به شاهان خود نسبت دهند و به آنان لباسی از عظمت و ابهتی مبالغه آمیز بپوشانند .« (همان (74:

در واقع ایرانیان که در صحنه های نظامی ،سیاسی و مذهبی شاهد پایین آمدن منزلت خود بودند ، برآن شدند تا در
در میدان دانش و فرهنگ آن را جبران کنند. از این رو ، به فرهنگ ملی ، پندها و اندرزهای باقی مانده از شاهان و رساله های اخلاقی

و اجتماعی حکیمان و خردمندان خود روی آورند و آنها را ترجمه کردند و در دعوت به فراگیری فرهنگ ، اندیشه و سبک بیان نیاکان خود ، لحظه ای از پا ننشستند .جاحظ پیرامون این ویژگی فرهنگ دوستی ایرانیان می گوید: » هر که بخواهد به کنه فن بلاغت برسد و به واژگان غریب پی ببرد و در زبان بیندیشد ، باید کتاب »کاروند« را بخواند 1968). «،ج(40: 3

عامل دیگری که در ورود اندرزهای پارسی به گستره ی ادب عربی موثر بود ، عرب زبان شدن و برخورد مستقیم دو فرهنگ بود

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 1:23 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله مقایسه زبان‌های برنامه‌نویسی C # و جاوا با word دارای 91 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله مقایسه زبان‌های برنامه‌نویسی C # و جاوا با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مقایسه زبان‌های برنامه‌نویسی C # و جاوا با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله مقایسه زبان‌های برنامه‌نویسی C # و جاوا با word :

مقایسه زبان‌های برنامه‌نویسی C # و جاوا

مقدمه
بسیاری از زبان‌های برنامه‌نویسی امروزی از این قرارند: C++,C ، Javad , C# , COBOL , Microsoft Visual Basic و غیره. با وجود این همه زبان، یک مهندس نرم‌افزار چگونه تصمیم می‌گیرد که کدامیک از آنها را برای یک پروژه استفاده کند. گاهی اوقات، یک زبان به این دلیل انتخاب می‌شود که تولید کنندگان یک شرکت کار با آن را دوست دارند و یا می‌شناسند، که این می‌تواند یک دلیل منطقی باشد. گاهی اوقات یک زبان به دلیل جدید بودن و فوق العاده بودنش انتخاب می‌شود، که این یک ابزار بازاریابی برای جلب نظر عمومی به یک محصول می‌باشد، و ممکن است این دلیل منطقی به نظر نرسد. در حالت ایده‌آل، یک زبان برنامه‌نویسی باید بر مبنای توانایی‌های آن جهت اجرای یک کار خاص انتخاب شود و حل یک مشکل باید تعیین کننده زبان باشد.

ما تنها به مقایسه زبان‌های C# و جاوا می‌پردازیم. برخی زبان‌ها، همچون C++ و پاسکال، نیز در این مقایسه استفاده می‌شوند، اما تنها برای کمک به اثبات انگیزه‌های بالقوه برای ایجاد زبان‌های برنامه‌نویسی جدیدتر با ویژگی‌های جدیدتر. اگر در زبان قدیمی‌تر ضعف‌هایی وجود دارد و در زبان جدیدتر این ضعف‌ها دیده نمی‌شوند و یا از نظرها پنهان شده‌اند، این مسئله می‌تواند بیانگر انگیزه معماران در انجام برخی تغییرات در زبان جدیدتر باشد. شناخت این انگیزه اغلب حائز اهمیت است،‌ چرا که در غیر اینصورت انتقاد هدف‌دار از یک زبان غیرممکن می‌شود.

مثلا، اگر ویژگی معروفی که در زبان قبلی وجود داشته از زبان جدیدتر حذف شود، یک تولید کننده برنامه کاربردی ممکن است احساس کند که زبان جدیدتر جایگزین با ارزشی برای زبان قبلی نیست، چرا که قدرت زبان قبلی را ندارد.

هر چند که زبان جدیدتر ممکن است واقعا ویژگی‌های موثری را در اختیار او قرار دهد و او را از گرفتار شدن در برخی مشکلات شناخته شده حفظ نماید.
تولید جاوا به قبل C# باز می‌گردد، و C# جدای از دیگر زبان‌ها ایجاد نشد. کاملا طبیعی است که C# در برگیرنده نقاط قوت و ضعف جاوا است، درست مانند جاوا که برگرفته از Objective – C بود و آن هم برگرفته از C و به همین ترتیب.

بنابراین، C# نباید متفاوت از جاوا باشد. اگر جاوا کامل بود، دیگر دلیلی برای ایجاد C# وجود نداشت. اگر C# کامل باشد، دیگری دلیلی برای ایجاد زبان برنامه‌نویسی جدیدتر وجود ندارد. بهرحال، آینده نامشخص است، و هم اکنون C# و جاوا زبان‌های برنامه‌نویسی شی‌ءگرای خوبی هستند.
شباهت‌های بین C# و جاوا

از نقطه نظر تولید کننده برنامه کاربردی، C# و جاوا کاملا شبیه هم هستند، در این بحث به شباهت‌های اصلی این دو زبان خواهیم پرداخت.
تمامی آبجکت‌ها مرجع هستند

انواع مرجع‌ها بسیار شبیه اشاره‌گرها (pointer) در C++ هستند، به خصوص وقتی که شناسه‌ای را برای برخی نمونه‌های جدید کلاس تنظیم می‌کنید. اما هنگام دستیابی به نمونه‌های داده‌ها در C++ است که در پشته ایجاد می‌شوند. تمامی نمونه‌های کلاس با استفاده از اپراتور جدید در هیپ ایجاد می‌شوند، اما استفاده از delete مجاز نیست چرا که هر دو زبان از روش‌های garbage collection متعلق به خود استفاده می‌کنند.
Garbage Collection

طبیعتا، یاری نکردن حافظه مشکل بزرگی در زبان‌های نظیر C++ است. این فوق‌العاده است که شما بتوانید بطور پویا نمونه‌های کلاس را در زمان اجرا در هیپ ایجاد کنید، اما مدیریت حافظه می‌تواند مشکل‌ساز باشد.

C# و جاوا هر دو دارای garbage collection توکار هستند. به عبارتی برای آزادسازی حافظه دیگر نیازی به فراخوانی delete نیست. هیچ زبانی اجازه تسهیم کردن Object ای را که قابل مصرف است به شما نمی‌دهد. اما ممکن است از شما خواسته شود تا new را حتی بیشتر از آنچه که دوست دارید، فرا بخوانید. علت این مسئله آن است که در هر دو زبان تمامی Object ها در هیپ ایجاد می‌شوند، به این معنی که چنین چیزی در هر زبانی قابل قبول نیست.

Class BadaBing
{
Public BadaBing ( )
{
}
}
BadaBing badaBing ( ) ; // You can’t create
temporary data but You must use parens on
a constructor
کامپایلر پیغام کوتاهی را در این باره برای شما می‌فرستد، چرا که شما سعی می‌کنید ذخیره‌سازی موقتی را ایجاد کنید. باید این کار را انجام دهید:
BadaBing badaBing = new BadaBing ( ) ;
حال badaBoom ساخته شد و دارای حداقل یک مرجع است. بعد، ممکن است بخواهید تا از دست آن خلاص شوید.
delete BadaBoom; // illegal in C# and

Java – the compiler will complain
تا جائیکه می‌خواهید از badaBoom استفاده کنید، سپس زمانیکه تصمیم می‌گیرید مرجع خود را به دیگری بدهید، garbage colletor شما را از دست آن خلاص می‌کند.
بسیاری از تولید کنندگان برنامه‌های کاربردی از garbage collection شکایت دارند، شاید آنها کنترل می‌خواهند. شاید با وجود این امکان احساس می‌کنند برنامه‌نویسان واقعی نیستند، چرا که نمی‌توانند Object ای را که ایجاد کرده‌اند، delete کنند. شاید داشتن یک زبان بسیار پیچیده و مستعد خطا، مالکیت کد را از جانب تولید کننده اصلی به مدت طولانی تضمین می‌کند. بدون توجه به این دلایل garbage collection دارای مزایایی است که برخی از آنها از این قرارند:

1ـ عدم یاری حافظه. این مزیت مشخصی است. هر دو روش garbage collection تضمین می‌کنند تا در برخی مواقع هنگام اجرای برنامه، تمامی آبجکت را حذف کنند، اما هیچکدام زمان آن را تضمین نمی‌کنند، جز اینکه هیچ آبجکتی حذف نمی‌گردد تا زمانی که حداقل تمام ارجاعات برنامه به آن حذف گردد.

2ـ garbage collection تولید کنندگان را تشویق به نوشتن کدهای شی‌ءگرای بیشتر می‌کند. این یک مزیت ظریف و دقیق است. مثلا، در C++، تولیدکنندگانی که متدهای کلاس را ایجاد می‌کنند باید داده‌هایی را بازگردانند که معمولا مرجع non-const یا پارامترهای اشاره‌گر را در هنگام اجرای متد تنظیم می‌کنند، یا باید نمونه کلاسی از نوع دیگر را باز گردانند که ترکیبی از تمام داده‌های ضروری را نگاه می‌دارد.

به نظر می‌رسد مورد دوم بهتر از مورد اول باشد. چه کسی می‌خواهد تابعی با10 پارامتر را فرا بخواند؟ و پارامترهای بیشتری که بین سرویس گیرنده و کد سرویس دهنده رد و بدل می‌شوند، درگیری بیشتری ایجاد می‌کند، که این اصلا خوب نیست. مثلا، اگر بعدا مشخص شود که تابعی نیاز به بازگرداندن داده‌های بیشتری دارد، تنها لازم است این اجرای تابع با یک افزایش به کلاس مرکب، که ممکن است برای سرویس گیرنده تنها یک recompiler باشد، تغییر داده شود. نه تنها از این جهت، بلکه زمانیکه یک تابع تنها یک آبجکت را باز می‌گرداند، این تابع می‌تواند با دیگر فراخوانی‌های تابع تو در تو شود، در حالیکه داده‌های بازگشتی

با پارامترهای in/out مانع این تو در تویی می‌شوند. هنگامیکه آبجکت‌ها با این متد بهتر بازگردانده می‌شوند، معمولا تولید کننده تنها دو گزینش پیش رو دارد: بازگرداندن یک کپی از داده‌های موقت که در تابع ساخته و مقداردهی اولیه می‌شوند، یا ایجاد اشاره‌گر جدید آبجکت در تابع، side – effect کردن مقادیر derefrence شده آن، سپس بازگرداندن اشاره‌گر، که مطمئن است، چرا که کامپایلر، اشاره‌گرها یا داده‌های هیپ را در میان فراخوانی‌های توابع خراب نخواهد کرد. با وجود اینکه بازگرداندن یک اشاره‌گر دارای مزایایی است (یک سازنده کپی نباید فراخوانی شود بنابراین ممکن است سریعتر باشد، خصوصا با داده‌های بزرگتر، زیر کلاسی از یک نوع اشاره‌گر می‌تواند برای گسترده شدن به فراخوانده بازگردانده شود)، اما در C++ از اشکالات جدی نیز برخوردار است: حال سرویس گیرنده باید با فراخوانی delete در اشاره‌گر بازگشتی، به مدیریت حافظه توجه کند.

برای این کار راه‌هایی وجود دارد، یکی از این راه‌ها شمارش مرجع با استفاده از الگوهای عمومی است (برای اطلاعات بیشتر به سایت زیر مراجعه کنید.
Ms-help : //MS. VSCC/MS.MSDNVS/vbcon/html/

Vbcon Reference Counting Garbage Collection Object Lifetime. htm
بهرحال، شمارش مرجع به دلیل نحوه گرامری الگو کاملا رضایت‌بخش نیست، و اگر زمانیکه طرح‌‌های garbage collection جاوا و C# کار می‌کنند، اجراهای شمارش چرخه‌ها را به درستی اداره نکند، وضعیت بدتر هم می‌شود (یک چرخه از شمارش مرجع ساده‌ای استفاده می‌کند: اگر دو آبجکت به یکدیگر ارجاع داشته باشند، و سپس تنها مرجعات بیرونی برای هر دو منتشر شود، هیچ کدام delete نمی‌شوند، زیرا هر کدام یک مرجع دیگر دارند، و هر Object تا زمانیکه شماره مرجع آن به صفر برسد delete نمی‌شود. بنابراین، تولید کنندگان معمولا ایمن‌ترین راه را انتخاب می‌کنند، و تنها یک کپی از نوع کلاس شناخته شده زمان کامپایل را باز می‌گردانند.

اما از آنجائیکه هر دو زبان C# و جاوا از garbage collection استفاده می‌کنند، تولید کنندگان تشویق می‌شوند هنگام نوشتن الگوسازی‌های تابع (بجای استفاده از پارامترهای داخلی / خارجی) ارجاع جدید به داده‌ها را باز گردانند، که در اینصورت نیز ترغیب می‌شوند در جائیکه فراخواننده نباید از نوع دقیق داده‌ها اطلاعی داشته باشد، زیر کلاسی از نوع بازگشتی تعریف شده، یا نمونه کلاسی که رابط‌ها را اجرا می‌کند، بازگردانند. بدین طریق تولیدکنندگان به راحتی می‌توانند در صورت نیاز، کد سرویس را در آینده بدون متوقف کردن سرویس گیرنده‌های آن، با ایجاد زیر کلاس‌های مخصوص نوع بازگشتی، تغییر دهند. جکت هستند. مشکلاتی که در تعریف مسئولیت‌های clean up وجود دارد از این قرارند: اگر آبجکتA و آبجکتB، pointer C را به اشتراک بگذارند، آیا آبجکتA باید C delete کند یا آبجکتB ؟ مشکل همین حذف کردن است: B,A نباید (و یا نمی‌توانند) C را که از C# یا جاوا، استفاده می‌کند delete کنند. آبجکت B,A تا زمانیکه لازم باشد از C استفاده می‌کنند، سپس زمانیکه دیگر ارجاعی صورت نمی‌گیرد، سیستم مسئول حذف کردنC است. طبیعتا، تولید کننده نیز هنگام دسترسی به داده‌های مشترک باید به قسمت‌های اصلی توجه داشته باشد و باید به روش استاندارد آن را اداره نماید.

4 ـ برنامه‌ها باید بطور خودکارصحیح‌تر شوند. تولید کنندگان برنامه کاربردی می‌توانند بجای مدیریت حافظه، به منطق برنامه و صحت آن توجه و تمرکز کنند تا کدی با اشکالات کمتر ایجاد شود. این مسئله بسیار حائز اهمیت می‌باشد.
جاوا و C# هر دو زبان‌های Type – Safe هستند

Saraswat در صفحه وب خود می‌گوید:یک زبان در صورتی Type–Safe است که تنها عملیات انجام شده بر روی داده‌های آن، از نوع عملیاتی باشد که توسط نوع داده‌ها تصویب می‌شوند. بنابراین، نتیجه می‌گیریم که طبق این تعریف، C++ ، Type – Safe نیست، حداقل به این دلیل که یک تولید کننده ممکن است نمونه‌ای از برخی کلاس‌ها را به درگیری تبدیل نوع (cast) کند و داده‌های نمونه را با استفاده از تبدیل نوع غیر قانونی و متدها و اپراتورهای ناخواسته رونویسی نماید.
جاوا و C# طراحی شدند تا Type–Safe باشند. یک تبدیل نوع غیر قانونی در صورتیکه غیرقانونی بودن آن نشان داده شود، در زمان کامپایل گیر خواهد افتاد، و یا اینکه اگر Object نتواند به نوع جدید تبدیل شود، در زمان اجرا یک استثناء به وجود خواهد آمد. بنابراین Type–Safe بودن حائز اهمیت است، زیرا نه تنها تولید کننده را مجبور به نوشتن کد صحیح‌تر می‌کند، بلکه به سیستم کمک می‌کند تا از دست افراد بی‌توجه در امان بماند.

جاوا و C# هر دو زبان‌های شی‌ءگرا هستند
هر کلاسی در هر زبانی تلویحا (یا صریحا) یک Object را به زیر کلاس‌هایی تقسیم می‌کند. این ایده بسیار خوبی است، چرا که در اینصورت یک کلاس پایه پیش فرض برای هر کلاس توکار (built-in) یا تعریف توسط کاربر ارائه می‌شود. C++ می‌تواند تنها با استفاده از اشاره‌گرهای void این پشتیبانی را شبیه‌سازی کند، به دلایلی از جمله Type – Safe مسئله‌ساز هستند. چرا این افزایش در زبان جاوا و C# خوب است؟ یک دلیل آن اینست که ایجاد محفظه‌های (container) بسیار عمومی مجاز می‌شود. مثلا هر دو زبان دارای کلاس‌های پشته از پیش تعریف شده هستند، که به کد برنامه کاربردی اجازه می‌دهند تا هر Object را به یک نمونه پشته مقداردهی شده push کند، سپس pop را فرا بخواند تا مرجع بالایی Object را حذف و به فراخواننده بازگرداند ـ شبیه تعریف قدیمی پشته است.

طبیعتا، این امر مستلزم آن است که تولید کننده، مرجع حذف شده را به کلاس‌های خاص برگرفته از Object تبدیل نوع کند، بگونه‌ای که عملیات معناداری انجام شود، اما در حقیقت نوع تمامی Object هایی که در هر نمونه پشته وجود دارد باید از جانب تولید کننده به زمان کامپایل شناسانده شود حداقل به این دلیل که اگر رابط عمومی کلاس ناشناخته باشد، زمانیکه Object های حذف شده را ارجاع می‌دهد، اغلب کار کردن با آن Objectها دشوار است.

در C++، اکثر تولیدکنندگان از تطبیق دهنده محفظه stack در Standard Template Library (STL) استفاده می‌کنند. برای آنهایی که با STL آشنایی ندارند، Schildt می‌گوید که STL در اوایل سال 1990 توسط Alexander Stepanov طراحی شد و در سال (5) 1994 توسط انجمن ANSI C++ مورد تصویب واقع شده و در دسترس اکثر کامپایلرهای تجاری C++ و امروزه IDE ها، از جمله eMbdded Visual Tools.NET قرار گرفت. بخصوص اینکه، STL که مجموعه‌ای از محفظه‌ها، تطبیق دهنده‌های محفظه، الگوریتم‌ها و غیره می‌باشد، تولید برنامه کاربردی C++ را آسان می‌سازد به این ترتیب که به هر کلاس C++ (و ابتدائی‌ترین آنها) اجازه می‌دهد از طریق تعریف یک الگوسازی عمومی، ساخته و درج شود.

بهرحال، در مورد الگوسازی در C++ مسائلی وجود دارد. مثلا پشته جدید int ها بدین طریق ایجاد می‌شود:
# include < stack >
using namespace std;
stack < int > intstack;
تعریف الگوسازی مشخص شد، پس تعریف واقعی کلاس پشته int و کد اجرایی با استفاده از آن الگوسازی، در پشت پرده ایجاد می‌شود. به این ترتیب طبیعتا کدهای بیشتری به فایل اجرایی اضافه می‌گردد. حافظه و درایو دیسک سخت امروزه ارزان است. اما اگر انواع مختلف الگوسازی‌ها توسط یک تولید کننده استفاده شود، مسئله‌ساز می‌گردد. یک پشته باید دارای یک constructor یک destructor ، یک push، یک pop و شاید یک متد size و یا Boolean empty باشد. به چیز دیگری نیز نیاز ندارد. و تا زمانیکه آن نوع یک Object است، به دیگر نوع‌های موجود توجه نمی‌کند.

بهرحال، پشته STL به این روش کار نمی‌کند. این کار مستلزم دانستن زمان کامپایل نوعی است که آن را نگاه می‌دارد (تعریف الگوسازی مهم نیست، اما تعریف کامپایلر لازم می‌باشد). و پشته STL شامل مجموعه‌ایی از توابع پشته classic نیست. برای مثال، pop یک تابع void است، تولید کننده ابتدا باید top را فرا بخواند، که در این صورت یک آدرس به بالای پشته باز می‌گردد، سپس pop را فرا بخواند، که این بدان معنی است که یک عمل هم اکنون به دو عمل تبدیل شده

است. مشکل وراثت در C++ به احتمال زیاد موجب این تصمیم می‌شود: اگر تابع pop عنصر را بازگرداند و آن را از stack حذف کند، باید یک کپی را بازگرداند(آدرس آن عنصر دیگر معتبر نیست). سپس اگر فراخواننده پس از بازرسی آن عنصر را نخواهد، باید کپی را به push , stack کند. مجموعه این عملیات روند کندتری دارد، بخصوص اگر نوع stack کاملا بزرگ باشد. بنابراین یک متد بازرسی top اضافه شد که هیچ‌گونه تاثیر جانبی بر تعداد عناصر stack نداشت، و به تولیدکننده اجازه می‌داد تا قبل از حذف یک نمونه کلاس آن را peek کند. اما هنگامیکه یک تولید کننده به عنصر top دسترسی می‌یابد، برخی توابع را در آن فرا می‌خواند، وی

ممکن است یک عنصر داخل محفظه (container) را side-effect کند، که حداقل در برخی سناریوها ممکن است روش خوبی نباشد. معماری اصلی STL ممکن است از تولید کنندگان بخواهد تنها از اشاره‌گرها یا محفظه‌ها استفاده کنند (در حقیقت، اشاره‌گرها مجازند، اما شما همچنان باید مدیریت حافظه را در نظر بگیرید)، که ممکن است تغییر الگوسازی را تحت تاثیر قرار دهد و موجب شود متد pop، یک اشاره‌گر را حذف و به عنصر بالایی بازگرداند، اما مسئله فقدان

garbage collection مجددا مطرح می‌شود.
به نظر می‌رسد با وجود محدودیت‌ها و مشکلاتی که به C++ به ارث رسیده، لازم است تعریف عمومی STL , Stack از دیدگاه کلاسیک تغییر کند که چنین چیزی اصلا خوب نیست. تنها مزیت قابل بحث در C++ با استفاده از الگوسازی‌های پشته در مقایسه با الگوسازی‌های پشتهC# و جاوا از این قرار است: در متد الگوی top، نیاز به هیچ‌گونه تبدیل نوع نیست، زیرا زمان کامپایلی که کلاس stack را ایجاد کرده دارای اطلاعاتی درباره نوع آدرسی است که باید حفظ کند. اما اگر نظریه بالا تولید کننده را متقاعد کند که وی حتما باید بداند از چه نوعی در نمونه stack مختص خود استفاده کند، این مسئله اهمیت کمتری می‌یابد.

در عوض، رابط‌های عمومی مربوط به کلاس‌های stack در هر دو زبان جاوا و C# از روش کلاسیک پیروی می‌کنند: push دادن یک Object به Stack، که در این صورت Object در بالا قرار می‌گیرد، سپس pop کردن stack، که عنصر بالایی را حذف و باز می‌گرداند. چرا جاوا C# قادر به انجام این کار هستند؟ به این دلیل که آنها هر دو زبان OOP هستند، و شاید مهمتر اینکه، آنها با استفاده از مرجع‌ها از garbage collection پشتیبانی می‌کنند. کد Stack می‌تواند بسیار جدی باشد، چرا که می‌داند سرویس گیرنده نباید cleanup را اداره کند. و یک Stack می‌تواند هر Object ای را نگاه دارد.

دلایل زیاد دیگری وجود دارد که چرا ترجیحا باید از زبان شی‌ءگرای محض ـ توسعه‌پذیری برنامه کاربردی، مدل‌سازی جهان واقعی و غیره استفاده کرد. اما چه چیزی یک زبان شی‌ءگرای محض را تعریف می‌کند:
ـ زبانی که ایجاد انواع تعریف شده توسط کاربر را که معمولا یک کلاس نام دارد، مجاز بداند
ـ زبانی که گسترش کلاس‌ها را از طریق ارث‌بری و یا استفاده از یک رابط مجاز بداند
ـ تمام نوع‌های ایجاد شده توسط کاربر بطور تلویحی زیر کلاس برخی از کلاس‌های پایه باشند، که معمولا Object خوانده می‌شود.
ـ زبانی که اجازه دهد متدها در کلاس‌های مشتق شده، متدهای کلاس پایه را override کنند
ـ زبانی که اجازه دهد یک نمونه کلاس به یک کلاس خاص‌تر یا معمولی‌تر تبدیل شود
ـ زبانی که اجازه دهد ترازهای امنیتی داده‌های کلاس، که معمولا به صورت public تعریف می‌شوند، به صورت private , protected تغییر یابند.
ـ باید overload کردن اپراتور را مجاز بداند
ـ نباید فراخوانی‌های عمومی تابع را مجاز بداند یا باید آن را بسیار محدود کند ـ در برخی کلاس‌ها تابع باید بیشتر متد یا نمونه رابط باشد.
ـ هر نوع (type) دارای داده و مجموعه عملیاتی است که می‌تواند در آن نوع اجرا شوند ـ باید type-safe باشد
ـ دارای توانایی‌های خوبی در مدیریت حالت استثناء‌ها باشد.

ـ آرایه‌ها باید Object های first-class باشند: یک تولید کننده باید قادر به پرس و جوی یک Object در اندازه خود و نوعی باشد که آن را نگاه خواهد داشت.
از آنجائیکه C++ از ابتدا طوری طراحی شده که سازگار باC باشد، در برنامه‌نویسی شی‌ءگرایی محض سریعا ناسازگاری نشان خواهد داد، زیرا استفاده از فراخوانی‌های عمومی تابع را حداقل در صورت استفاده از نیازمندی‌ها شرح داده شده فوق، مجاز می‌داند. و آرایه‌ها در C++ ، Objectهای first-class نیستند که این امر موجب نگرانی تولیدکنندگان شده است. طبیعتا، اگر یک تولید کننده با ایجاد لفافه‌های آرایه، استفاده از وراثت، دوری از فراخوانی‌های عمومی تابع و غیره از زیرمجموعه‌ای از مجموعه مشخصات C++ استفاده کند، کد مخصوص C++ وی را می‌توان شی‌ءگرا نامید. اما از آنجائیکه C++ به شما اجازه انجام کارهایی را می‌دهد که در تعریف زبان شی‌ءگرای محض مجاز به انجام آنها نیستنید، بهتر است آن را هیبرید بنامید.

بنظر می‌رسد C# و جاوا معیارهای فوق را برآورده می‌سازند، بنابراین می‌توان گفت که هر دوی آنها زبان‌های برنامه‌نویسی شی‌ءگرای محض هستند. به نظر می‌رسد که تنها تجربه در برنامه‌نویسی است که به شما می‌گوید که زبانی واقعا شی‌ءگرا است یا خیر، نه ضرورتا بر اساس یکسری نیازمندی‌های سخت و محکم.

تک وراثتی
C# و جاوا تنها یک وراثت را مجاز می‌دانند. در هر دو زبان، هر کلاسی مجاز به اجرای هر تعداد رابطی است که نیاز دارد. یک رابط چیست؟ رابط شبیه یک کلاس است ـ رابط دارای مجموعه متدهایی است که می‌توانند در هر نمونه کلاسی که آنها را اجرا می‌کند فراخونی شوند ـ اما رابط از داده‌ها استفاده نمی‌کند و تنها یک تعریف است. هر کلاسی که یک رابط را اجرا می‌کند باید بازای تمام متدها یا خصوصیات تعریف شده توسط رابط، تمام کد اجرایی را بکار بگیرد. بنابراین، یک رابط بسیار شبیه یک کلاس در C++ است که دارای تمام توابع مجازی محض می‌باشد (متدهای یک construct

 

or خصوصی یا محافظت شده و یک destructor عمومی که عملکرد جالبی را ارائه نمی‌دهد) و از داده‌های اضافی استفاده نمی‌کند.
چرا این دو زبان همانند C++ از وراثت چندگانه پشتیبانی نمی‌کنند؟ Lippman وراثت را به صورت سلسله مراتبی در نظر می‌گیرد و آن را به صورت نمودار مستقیم غیر مدور (DAG) شرح می‌دهد، بگونه‌ای که تعریف هر کلاس از طریق یک گره نشان داده می‌شود و برای هر رابطه پایه به فرزند مستقیم (base-to-direct-child) یک لبه (edge) وجود دارد. بنابراین، مثال زیر سلسله مراتب یک پاندا در باغ‌وحش را نشان می‌دهد.

چه چیزی در این شکل اشتباه است؟ تا زمانیکه تنها یک وراثت پشتیبانی می‌شود، هیچ اشکالی وجود ندارد. در مورد تک وراثتی، بدون در نظر گرفتن فاصله، تنها یک مسیر از هر کلاس پایه به هر کلاس مشتق شده وجود دارد. در وراثت چندگانه، وجود دارد، بازای هر گره، مجموعه‌ای از حداقل دو کلاس پایه وجود دارد که یک پایه از خودشان را به اشتراک می‌گذارند. بنابراین مثال Lippman به این طریق به نمایش در می‌آید:

 

در این مورد، استفاده صریح از کلاس‌های پایه virtual برای یک تولید کننده عادی است، بگونه‌ای که تنها یک بلوک حافظه بدون توجه به تعداد دفعاتی که در نمودار وراثت به نمایش در می‌آید، بازای هر نمونه‌سازی کلاس ایجاد می‌شود. اما این کار مستلزم آن است که تولیدکننده اطلاعات خوبی از سلسله مراتب وراثتی داشته باشد و این تضمین نمی‌شود، مگر آنکه وی نمودار را بازرسی کند و کد خود را به درستی برای هر کلاسی که می‌سازد یادداشت نماید. در حالیکه تولید کننده موظف است هرگونه ابهامی را با استفاده از این طرح حل نماید، با این وجود، این طرح می‌تواند موجب سردرگمی و کد نادرست گردد. در شیوه تک

وراثتی، چند رابطی (single-inheritance-multiple-interface)، این مشکل روی نمی‌دهد. در حالیکه این امکان وجود دارد که یک کلاس زیرکلاس دو یا چند کلاس پایه باشد، در صورتیکه هر پایه رابط مشترکی را اجرا کند، به زیرکلاس تقسیم کند،(اگر کلاس One زیرکلاس کلاس Two باشد، و Tow رابط I را اجرا نماید، One نیز I را تلویحا اجرا می‌کند)، از آنجائیکه رابط‌ها نمی‌توانند از داده‌های اضافی استفاده کنند و نمی‌توانند هر اجرایی را ارائه دهند، این مسئله حائز اهمیت

نیست. در این مورد، هیچ حافظه اضافی را نمی‌توان اختصاص داد و در مورد آن نسخه متد virtual که باید فراخوانی شود، هیچ ابهامی وجود ندارد چرا که تک وراثتی است.
وراثت چندگانه خوب است، زیرا در برخی کلاس‌های پایه که می‌توانند توسط زیرکلاس‌ها بکار روند یا مورد استفاده مجدد قرار بگیرند، تولید کننده ممکن است تنها یکبار کد را بنویسد. در تک وراثتی،اگر تولیدکننده کلاسی بخواهد که دارای رفتار کلاس‌های چندگانه نامرتبط باشد، لازم است کد را تکرار کند. یک workaround در تک وراثتی، استفاده از رابط‌ها و سپس ایجاد یک کلاس اجرایی جداگانه است که در واقع عملکردی را برای رفتار مطلوب ارائه دهد، و توابع اجراکننده را در هنگام فراخوانی یک رابط، فرا بخواند.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 1:23 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

  مقاله آبنما در طراحی پارک و باغهای ایرانی با word دارای 9 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آبنما در طراحی پارک و باغهای ایرانی با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آبنما در طراحی پارک و باغهای ایرانی با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آبنما در طراحی پارک و باغهای ایرانی با word :

آبنما در طراحی پارک و باغهای ایرانی

آب نما و استخر در باغ‌های ایران یکی از ضروری‌ترین عناصر ایجاد باغ بوده است. استخر باغ‌های قدیمی دارای عمق زیاد و چندین فواره بوده‌اند از جمله استخر باغ بزرگ هزار جریب که در دوره صفویه در اصفهان احداث شد و پانصد فواره داشت .

در ایران باستان آب پیام‌آور روشنایی و پاکی به شمار می‌رفت و از ارزش زیادی برخوردار بود. شاید به علت اینکه ایران کشوری کم‌آب بوده، این مایع حیاتی بین ایشان قدر و منزلتی والا داشته است. آب در نزد ایرانیان نه تنها برای رفع نیازها مورد استفاده قرار می‌گرفته، بلکه از لحاظ معنوی و روحی نیز تاثیر بسیاری داشته است. آب با قابلیت‌های مختلف خود مانند حیات، تازگی، درخشندگی، پاکیزگی، رونق و رواج روشنایی، سکون و آرامش و تحرک، احساس‌های متفاوت در روح و روان انسان گذارده است. به همین دلیل همواره در مکان‌هایی که ساخته دست بشر هستند، به صورت‌های مختلف برای خود جا باز کرده است.
این مساله در رابطه با مکان‌هایی مانند پارک یا باغ بیشتر چشمگیر است. زیرا عنصر آب به عنوان یکی از زیباترین زمینه‌های دید و یکی از موارد تکمیلی فضای سبز مورد استفاده قرار می‌گیرد. البته در این مکان‌ها وجود آب برای پاکیزگی محل و آبیاری درختان و گل‌ها یا استفاده برای سرویس‌های بهداشتی، ضروری و پراهمیت است.در سده‌های گذشته ایرانیان باغ‌ها را بیشتر در زمین‌های شیب‌دار احداث می‌کردند و با ایجاد پلکان در مسیر آب، جریان ملایم آب، تند و پر سر و صدا می‌شد.

اصلی‌ترین عاملی که همواره به باغ‌های ایرانی حیات می‌بخشید، آب جاری بود که در چهارباغ‌ها،‌ جویبارها و جوی‌های کم‌شیب و مارپیچی به حرکت در می‌آمد و هوای باغ را مطبوع و دلپذیر می‌ساخت. در باغ‌های تزیینی که به حوض‌ها می‌پیوست، جدول ها معمولا با سنگ و آجر ساخته می‌شد. در کف آب‌نماها و بیشتر جاهایی که آب در جریان بود، اغلب تخته سنگی با تراش سفیدرنگ یا با طرح‌های مختلف کار می‌گذاشتند که به موج آب، جلوه زیبایی دهد.

باغ‌های قدیمی ایران اغلب در مناطق گرم و خشک و کم‌آب ساخته شده‌اند و دلیل احداث آنها در چنین مناطقی، وجود چشمه‌های طبیعی و یا کاریز است.
وسعت هر باغ بستگی به حجم و مقدار آب موجود برای آبیاری آن دارد. باغ‌های شهرهای خشک و کویری به علت گرمی هوا در تابستان، همواره اهمیت خاصی داشته‌اند که از آن جمله باغ‌های کاشان را می‌توان نام برد. باغ فین کاشان که از باغ‌های معروف دوره صفویه، زندیه، قاجاریه و هم‌چنین زمان ما است به علت وفور آب چشمه سلیمانی و حوض و استخر و فواره‌های فراوان و درختان کهنسال و عمارت‌های تاریخی، همواره جزو معرف ترین و پرجاذبه ترین باغ‌های کشور ما بوده است.

در باغ‌های ایرانی، برای ایجاد محیطی آرام، خنک و پرسایه، چاره‌ای جز احداث جوی‌های آب در طول تمام باغ نبوده است و معمولا این جوی‌ها در تقاطع‌ها به حوضچه تبدیل می‌شدند. آب از جوی‌ها که اغلب از حوضخانه عمارت باغ آغاز و در فاصله‌های منظم با استفاده از شیب طبیعی زمین با تکرار آبشارها به داخل حوضچه‌ها روان می‌شد.

آب‌نما که از ضروری‌ترین عناصر ایجاد باغ محسوب می‌شد، بیشتر در مقابل عمارت باغ احداث می‌شد و بعد اصلی آن در جهت طول ساختمان و به شکل‌های مستطیل، مربع، چند ضلعی و دایره بود. گاهی در داخل عمارت‌های باغ‌های قدیمی نیز آب‌نما ساخته می‌شد که در اصطلاح به آن محل، حوضخانه می‌گفتند. ساکنان باغ در روزهای گرم تابستان، به ویژه هنگام نیمروز، در کنار آب‌نما به آسایش می‌پرداختند.

آب و روانشناسی
انسان مجموعه‌ای است پیچیده از روح و ذهن و جسم. همان‌گونه که جسم آدمی به غذا نیازمند است، ذهن و روح او نیز طالب عناصری است که به او آرامش ببخشد. در جامعه شهری که ساختمان‌های بلند و خیابان‌ها و زندگی ماشینی همه جا را احاطه کرده است، جلوه‌های زیبایی و هنر، بهترین پناه برای روح خسته و آرامش‌طلب آدمی است.
امروزه در شهرها شاهد عناصری با بافت سخت مثل بتن و ; به جای عناصر طبیعی (پوشش گیاهی) هستیم. لذا باید با به‌کارگیری عناصری که بافت نرم دارند، گوشه عزلت و زیبایی فراهم کرد تا به روان انسان آرامش بخشید. این مکان‌ها می‌توانند پارک‌ها و باغ‌های شهری باشند. آب یکی از این عناصر به شمار می‌رود و چه در حالت سکون و چه در حالت حرکت نوازش‌دهنده روح انسان است. حرکت و موسیقی آب، در جلوه‌گری بیشتر فضای سبز نقشی در خور توجه دارد. می‌توان آب را به صورت جویبار و چشمه برای نقاط آرام و بی سر و صدا و به صورت آبشار و فواره‌های بزرگ برای نقاط پرازدحام و شلوغ طراحی کرد.

آب و انعکاس
سطح آب ساکن، با انعکاس نور مانند آینه عمل می‌کند و پدیده های اطراف خود را با چرخش 180 درجه نمایش می‌دهد،‌ هم‌چنین انعکاس پوشش گیاهی در آب و تابش نور خورشید روی گیاهان آبزی موجود روی آب، تصویر زیبایی برای بیننده به وجود می‌آورد. آب در حال حرکت نیز منعکس‌کننده امواج نور در فضاست؛ مانند نوری که از یک جویبار روان روی برگ درختان منعکس می‌شود.

آب و تاثیر آن در کاهش درجه حرارت و افزایش رطوبت:
آب در پارک‌ها و باغ‌ها به هر یک از صور مختلف، خود به نحوی در متعادل کردن درجه حرارت هوا،‌ تامین رطوبت نسبی برای گیاهان و ایجاد طراوت، موثر است. مجموعه این عوامل از یکنواختی و خشکی محیط می‌کاهد.

طراحی آب در سبک‌های مختلف:
جذابیت آب از دیگر عناصر موجود در پارک بیشتر است. آب‌نما عنصری است که اگر در پارک‌ها خوب و کامل طراحی شود. ترکیب مناسبی ایجاد می‌نماید و اگر به طور صحیح مورد استفاده قرار نگیرد. باعث ضایع شدن شیوه طراحی خواهد شد. برای احتراز از بروز چنین مشکلاتی باید با احتیاط عمل کرد.

آب‌نماها را می‌توان به دو صورت منظم یا غیرمنظم طراحی کرد.
منظم (Formal) _ منظور از طراحی منظم، دادن شکل کاملا هندسی به آب‌نماها و آبراهه‌هاست. این نوع آب‌نماها وقتی در یک چشم‌انداز که به شیوه منظم طراحی شده است، قرار گیرند، بهترین نمای خود را نشان می‌دهند. اشکال به حالت قرینه و کلاسیک به کار می‌روند. چشمه‌ها و مجسمه‌ها شکل مشخصی دارند و مواد به کار رفته، سنگ و بتن‌های صاف و منظم است. البته از فایبرگلاس هم در اندازه‌های دلخواه و به فرم منظم می‌توان استفاده کرد. آب‌نماهای منظم وقتی که دارای لبه برجسته باشند، جذابیت بیشتری دارند. چرا که نشستن روی لبه برجسته استخر جالب است و از طرفی برای کودکان امنیت دارد. در باغ‌ها و پارک‌های کوچک شهری، بهتر است که آب‌نما به شیوه منظم طراحی شود.

غیرمنظم (Informal) – آب‌نماهای غیرمنظم می‌تواند از اجسام قالب‌ریزی شده و ظروف با اشکال غیرهندسی و خیالی و یا سنتی ساخته یا به فرم آزاد با پیروی از آبگیرهای طبیعی طراحی شود. در این صورت آب‌نماها دارای گوشه‌های راست و دیوارهای عمودی و حاشیه‌های منظم و دست‌ساز نیستند. یا دست کم در ظاهر این طور به نظر می‌آیند. برای ساخت آنها، بیشتر از سنگ و خاک و گیاهان بومی استفاده می‌شود. برای ایجاد آب‌نماهای طبیعی باید فضای کافی وجود داشته باشد. پس از مشخص شدن سبک طراحی پارک، مساحت و فرم استفاده از آب (جاری – ساکن) تعیین می‌شود. وسعت کل آب بستگی به مساحت پارک و شرایط اقلیمی منطقه دارد.

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
یکشنبه 95 شهریور 28 , ساعت 1:22 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

 بررسی هنر نقاشی در ایران زمین با word دارای 85 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد بررسی هنر نقاشی در ایران زمین با word  کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه  و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

مقدمه

نقاشی  ایران در سراسر تاریخ با فرهنگ‌های بیگانه و سنت‌های ناهمگون شرقی و غربی برخورد کرده و غالباً به نتایج جدید دست یافته است. به راستی، ادوار شکوفایی و بالندگی این هنر باید محصول اقتباس‌های سنجیده و ابداعات تازه دانست. اما، با وجود تأثیرات خارجی گوناگون و دگرگون کننده، می‌توان نوعی پیوستگی درونی را در تحولات تاریخی نقاشی ایران تشخیص داد. در مقایسه نمونه‌های تصویری بازمانده از ادوار قبل و بعد از ظهور اسلام به شباهت‌های آشکار برمی‌خوریم. به عنوان مثال، تشابه  مجالس شکار در سه دوره مختلف اشکانی و اموری و صفوی شگفت‌انگیر است. به نظر می‌رسد که این نقاشی‌ها بر طبق یک الگوی معین شکل گرفته‌اند، هر چند سلیقه و خواست‌های بسیار متفاوتی را طبق یک الگوی معین شکل گرفته‌اند، هر چند سلیقه‌ها و خواست‌های بسیار متفاوتی را منعکس می‌کنند. در واقع، همانندی آنها به سبب استمرار طولانی سنت‌های هنری در ایرن است. (نقاشی ایران- رویین پاکباز- نشر نارستان - 1379 ص 8).
(مقدمه) جزء دوره‌های اثرپذیری از سنت‌های غربی، نشانی از طبیعت گرایی در نقاشی‌ ایران نمی‌توان یافت.
(ع.ج) بعضی از ویژگی‌های نقاشی قدیمی‌ایران را در هنر نوپردازانی چون هانری ماتیس می‌توان دید. لیکن خطاست اگر زیبایی شناسی نگارگر قدیم ایرانی و هنرمند نوپرداز معاصر را یکی بشماریم، زیرا در آن صورت، فرض میان جهان بینی سنتی و مدرن را نادیده گرفته‌ایم.(نقاشی ایران- پاکباز- ص9)

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   171   172   173   174   175   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ