توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت چگونگی ارزشیابی کیفیت گروههای آموزشی در دانشگاه تهران با word دارای 31 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل پاور پوینت پاورپوینت چگونگی ارزشیابی کیفیت گروههای آموزشی در دانشگاه تهران با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
لطفا به نکات زیر در هنگام خرید
دانلود پاورپوینت چگونگی ارزشیابی کیفیت گروههای آموزشی در دانشگاه تهران
توجه فرمایید.1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه
دانلود پاورپوینت چگونگی ارزشیابی کیفیت گروههای آموزشی در دانشگاه تهران
قرار داده شده است
2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید
3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد
4-در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است
بخشی از متن پاورپوینت چگونگی ارزشیابی کیفیت گروههای آموزشی در دانشگاه تهران با word :
اسلاید 1 :
سئوالهای اساسی در باره کیفیت
گروههای آموزشی
.1با توجه به این که دانشگاه تهران نماد آموزش عالی ایران است، چگونه می توان کیفیت گروههای آموزشی آن را مورد سنجش قرارداد و ارتقائ آنها را فراهم آورد ؟
.2اگر ”عملکرد“ دانشجویان ملاک سنجش کیفیت آموزشی گروهها محسوب شود، صلاحیت های مورد نظر کدامند و چگونه مورد ارزیابی قرار می گیرند؟
.3فرایند انجام ارزیابی برای بهبود کیفیت چیست و براساس نتایج آن چگونه می توان ”محیط“ یادگیری و عملکرد دانشجورا بهبود بخشید؟
اسلاید 2 :
nاصطلاحات ارزشیابی برنامه
nطبقه بندی رویکردهای ارزشیابی/تضمین کیفیت در اموزش عالی
nویژگی های رویکرد نوع الف( شامل ارزیابی درونی-با تاکید بر هدفها- و ارزیابی برونی)
nفرایند و مراحل ارزیابی درونی
n مروری بر تجارب حاصل از ارزیابی درونی و ضروت اشاعه فرهنگ کیفیت
nنقش مرکز ارزیابی کیفیت دانشگاه تهران در ارتقای کیفیت گروههای آموزشی
n
n
n
اسلاید 3 :
اصطلاحات ارزشیابی برنامه
nارزشیابی
nارزیابی
nسنجش
nاندازه گیری
nکیفیت
nاستاندارد
nملاک
nنشانگر
اسلاید 4 :
تعریف ارزشیابی گروه آموزشی
فرایند تعیین،تهیه و فراهم آوردن داده ها و اطلاعات
جهت قضاوت و تصمیم گیری در باره عوامل گروه آموزشی به منظور بهبودی کیفیت محیط یادگیری و عملکرد گروه آموزشی
n
اسلاید 5 :
nارزیابی = ارزشیابی
evaluation/ assessment
nسنجش: اندازه گیری / ارزشیابی
فشار سنج؛ حرارت سنج / سنجیده سخن گفتن
nاندازه گیری:
انتساب اعداد به خصیصه های مورد نظر بر حسب قاعده معین
n
اسلاید 6 :
nاستاندارد (کتاب ارزشیابی آموزشی ص:35-44 و331 تا 345)
nملاک ( همان منبع ص 35)
nنشانگر ( همان منبع ص 36)
در صورت در دسترس نبون استاندارد می توان، با استفاده از هدفها، الزامات را تعریف کرد.
اسلاید 7 :
nارزیابی سیستم قلب و عروق و اطمینان از کیفیت عملکرد آن در اولویت قرار دارد. ( عامل ارزیابی = قلب )
nملاک ارزیابی :
1- نبض و 2- فشار خون
nنشانگر های ارزیابی:
1-1- تعدادضربان در دقیقه
2-1- فشار خون سیستولیک
2-2- فشار خون دیاستولیک
nاستاندارد:
1-1- نبض بین 60تا 100 بر حسب سن و سا یر شرایط
2-1- سیتولیک بین 120 و 140
2-2- دیاستولیک کمتر از 90
n
اسلاید 8 :
تعریف کیفیت بوسیله :INQAAHE
الف ) تطابق عامل با استاندارد(ها)
ب) تطابق عامل با هدفها/ انتظارات
کیفیت از دید گاه های مختلف:
-مصرف کننده
-کارفرما
-هیات علمی
-معرفت شناسان
– ;
اسلاید 9 :
.1درونداد ( دانشجو؛ هیات علمی؛;)
.2فرایند
.3برونداد واسطه ای
.4برونداد نهائی
.5پیامد (اشتغال/ بیکاری ؛ ادامه تحصیل ؛;)
n
اسلاید 10 :
بازنگری مستمر هدفها وفرایندهای اجرایی برای تحقق هدفها به منظور حفظ و ارتقاء سطح آنها جهت تطابق با استانداردها یا انتظارات
مقاله در مورد سیگنالینگ تلفن با word دارای 29 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد سیگنالینگ تلفن با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد سیگنالینگ تلفن با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد سیگنالینگ تلفن با word :
سیگنالینگ تلفن
فهرست
مقدمه
مراحل یک تماس ساده
سیگنالینگ آدرس و تیپ و زنگ
o سیگنالینگ آدرس
o شمارهگیری پالس
o شمارهگیری DTMF
سیگنالینگ شروع حلقه (Loop Start)
o سیگنالینگ آنالوگ شروع حلقه
o سیگنالینگ دیجیتال شروع حلقه
o آزمایش شروع حلقه
o ;
مقدمه
در این مقاله سعی شده است روشهای سیگنالینگ مورد نیاز برای کنترل انتقال مکالمات تلفنی تشریح گردد. روشهای سیگنالینگ به 3 دسته قابل طبقه بندی هستند: نظارت، آدرسدهی و آگاهسازی.
نظارت شامل تشخیص تغییرات در وضعیت مدار میباشد. هنگامی که این تغییرات تشخیص دادهشد، مدار ناظر پاسخی از پیش تعیین شده (همانند بستن یک مدار جهت برقراری یک تماس) را تولید خواهد کرد.
آدرسدهی شامل انتقال ارقام شمارهگیری شده (به صورت پالس یا تن) به یک PBX (تبادل کننده خصوصی شاخهها) و یا CO (دفتر مرکزی) میباشد. این ارقام شمارهگیری شده سوییچ و مسیر ارتباطی به یک تلفن دیگر و یا CPE دیگر مهیا میکند.
آگاهسازی پیامهای صوتی قابل شنیدن برای کاربر فراهم میکند که نشانگر وضعیت خاص خط، اعم از یک تماس تلفنی و یا اشغال بودن خط تلفن میباشد.
تماسهای تلفنی بدون برقراری تمامی این تکنیکها برقرار نخواهند شد.
قبل از تشریح تک تک این روشهای سیگنالینگ به توصیف اعمالی که در روند یک تماس ساده تلفنی (از شروع تا خاتمه مکالمه) انجام میشود میپردازیم.
روند اجرایی یک تماس ساده تلفنی
مراحل یک تماس تلفنی با Loop Start Signaling را میتوان به 5 مرحله تقسیم بندی کرد.
قبل از برداشتن گوشی – مرحله برداشتن گوشی – شماره گیری – سوییچینگ – زنگ خوردن و صحبت کردن.
شکل 1 مرحله قبل از برداشتن گوشی (On Hook) را نشان میدهد.
قبل از شروع شدن یک تماس تلفنی، دستگاه تلفن در حالت آماده به کار قرار دارد و آماده است تا شخص تماس گیرنده گوشی را بردارد. این وضعیت را On Hook مینامند. در این حالت مدار تلفنی که با ولتاژ 48 ولت بین مرکز تلفن (CO) و محل تماس برقرار است، مدار باز است، پس جریانی از این مدار عبور نمیکند.
منبع تغذیه برای این مدار در مرکز تلفن قرار دارد. وجود منبع تغذیه در مرکز تلفن این خصوصیت را دارد که هنگام قطع برق در محل تماس گیرنده نیز امکان برقراری خدمات تلفنی برای تماس گیرنده وجود خواهد داشت.
شکل 2 مرحله برداشتن گوشی (Off Hook) را نشان میدهد.
این مرحله هنگامی رخ میدهد که مشتری موردنظر قصد انجام یک تماس تلفنی را دارد و گوشی تلفن را از قلاب خود خارج میکند. کلید موجود در قلاب مدار بین مرکز تلفن و دستگاه تلفن مشتری را برقرار میکند و باعث برقراری جریان در مدار میگردد.
مرکز تلفن این جریان یافتن را تشخیص خواهد داد و بوق مخصوص آمادهبودن برای شمارهگیری (Dial Tone) را که بوقی با فرکانس 350 و 440 هرتز و بهصورت ممتد میباشد را ارسال خواهد کرد.
این بوق به مشتری اعلام میکند که میتواند شمارهگیری را آغاز نماید. در هر مرکز تلفن بسته به ظرفیت تماس (دسترسی) مدت زمان انتظاری که مشتری پس از برداشتن گوشی بوق آزاد را خواهد شنید متفاوت خواهد بود. هیچگونه تضمینی مبنی بر آزاد بودن فوری خط پس از برداشتن
گوشی توسط مشتری وجود ندارد.
اگر از تمامی ظرفیت مرکز تلفن استفاده شده باشد، مشتری ممکن است مدتی برای شنیدن بوق آزاد منتظر بماند. مرکز تلفن تنها هنگامی بوق آزاد را پخش میکند که رجیسترها را جهت ذخیره آدرس ورودی رزرو کردهباشد.
بنابر این مشتری تا هنگامی که بوق آزاد دریافت نشده باشد نمیتواند شمارهگیری کند. اگر بوق آزاد وجود نداشته باشد، رجیستری آماده و در دسترس نبوده است.
شکل 3 مرحله شماره گیری را نشان میدهد.
مرحله شمارهگیری، امکان وارد کردن شماره تلفن (آدرس) منطقه دیگری را به مشتری میدهد.
مشتری این شماره را با استفاده از تلفنهای معمولی پالس (با شمارهگیرهای چرخشی) و یا تلفنهای با شمارهگیر تن (تماسی) وارد میکند. پالسها یا تنها از طریق 2 رشته سیم به هم تابیده به مرکز تلفن منتقل میشود.
شکل 4 مرحله سوییچینگ را نشان میدهد.
در مرحله سوییچینگ، مرکز تلفن پالسها و تنها را به آدرس پورت ترجمه میکند که باعث برقراری ارتباط با تلفن موردنظر میگردد.
این ارتباط ممکن است مستقیماً با تلفن مورد نظر برقرار شود (در تماسهای محلی) و یا قبل از رسیدن به مقصد از طریق یک یا چند سوییچ دیگر (در تماسهای راه دور) عبور کند.
شکل 5 مرحله زنگ خوردن را نشان میدهد.
هنگامی که سوییچ مرکز تلفن به خط مورد نظر (خطی که قرار است با آن ارتباط برقرار شود) متصل گردید، سیگنال 20 هرتز 90 ولتی را بر روی این خط ارسال میکند.
این سیگنال تلفن مقصد را به زنگ خوردن وامیدارد. هنگام زنگ خوردن تلفن مقصد مرکز تلفن بوق مخصوص زنگ خوردن را برای تماس گیرنده ارسال میکند. این بوق مخصوص به تماس گیرنده نشان میدهد که تلفن مقصد در حال زنگ خوردن است.
مرکز تلفن تنهایی با فرکانس440 تا 480 هرتز را برای تلفن تماس گیرنده پخش خواهد کرد. این تنها با چرخههای زمانی مشخصی قطع و وصل میشوند.
در صورتی که تلفن مقصد اشغال باشد، مرکز تلفن تن اشغال بودن خط را برای تماس گیرنده پخش خواهد کرد. این تن از فرکانسهای 480 و 620 هرتز تشکیل شده است.
شکل 6 مرحله صحبت کردن را نشان میدهد.
در مرحله صحبت کردن، شخص مورد نظر در مقصد زنگ تلفن را شنیده و تصمیم به پاسخ گویی تماس را دارد. به محض اینکه در مقصد گوشی تلفن را برمیدارد،
حالت Off Hook برای تلفن مقصد بوجود میآید.
اینبار این حالت برای تلفن مقصد بوجود میآید. مدار محلی بستهشده، (بوسیله برداشتن گوشی تلفن در مقصد) و جریان از سوییچ مرکز تلفن در مدار جریان مییابد.
این سوییچ با تشخیص برقراری جریان، ارتباط صوتی با تماس گیرنده را برقرار میکند. اکنون 2 تلفن میتوانند ارتباط صوتی را آغاز کنند.
جدول 1 خلاصه تنهای آگاه سازی که ممکن از طرف مرکز تلفن در حین یک تماس ایجاد شود را نشان میدهد.
تنهای آگاه سازی در حین تماس در شبکه تلفن
تنهای نشان داده شده در جدول 1 مخصوص ایالات متحده آمریکا میباشند و ممکن است در سیستم بینالمللی این کدها کاملاً متفاوت باشند.
معمولاً همه افراد با غالب تنهای تلفن خود آشنایی دارند، خصوصاً تنهای شمارهگیری، اشغال، و زنگ خوردن.
تن Congestion مابین سوییچ ها استفاده میشود. تن مخصوص گوشی برداشتهشده که تنی بلند است، هنگامی پخش میشود گوشی برای مدت مدیدی خارج از قلاب خود قرار بگیرد.
آدرس سیگنالینگ و تیپ و زنگ
آدرس سیگنالینگ
سیستم شماره گذاری آمریکای شمالی
سیستم شمارهگذاری آمریکای شمالی (NANP) از 10 رقم برای نشان دادن شماره تلفن استفاده میکند. این 10 رقم به 3 بخش تقسیم میشوند: شماره منطقه، شماره مرکز تلفن و شماره ایستگاه.
در سیستم اصلی NANP شماره منطقه تلفن از 3 رقم اول شماره تلفن تشکیل شده بود که نشان دهنده منطقهای در آمریکای شمالی و کانادا میبود. اولین رقم از این 3 رقم هریک از اعداد 2 تا 9 و رقم دوم 0 و 1 و رقم سوم هر عددی از 0 تا 9 میتوانست باشد.
3 رقم بعدی مربوط به مرکز تلفن بود که بطور یکتا مرکز تلفنی را در شبکه مشخص میکرد. رقم اول و دوم هر عددی از 2 تا 9 بوده و رقم سوم هر عددی از 0 تا 9 میتوانست باشد.
در سیستم قبلی NANP شماره مرکز تلفن و شماره منطقه نمیتوانست یکسان باشد. به خاطر آنکه رقم دوم این دو عدد همواره متفاوت بود.
با این سیستم شمارهگذاری سوییچ میتوانست با نگاهکردن به رقم دوم شماره منطقه، تشخیص دهد که این تماس یک تماس محلی بوده و یا یک تماس راه دور.
شماره ایستگاه از 4 رقم پایانی شماره تلفن تشکیل شده بود. این شماره به صورت یکتا نشانگر پورتی در سوییچ مرکزی که تماس با آن برقرار شده است میباشد.
بر اساس این روش شمارهگذاری 10 رقمی هر مرکز تلفن میتوانست حداکثر 10 هزار ایستگاه مختلف را تحت پوشش قرار دهد. برای داشتن بیش از 10 هزار ارتباط برای هر سوییچ، میبایست تعداد شماره مرکز تلفن بیشتری تخصیص داده شود.
با افزایش تعداد تلفنهای نصب شده در منازل، ایستگاههای دسسوسی کاهش یافت. این موضوع باعث تغییر در سیستم NANP گردید.
سیستم فعلی همان سیستم قبلی است با این تفاوت که در کد ناحیه و مراکز تلفن رقم اول هر عددی از 2 تا 9 میتواند باشد و رقمهای دوم و سوم هر عددی از 0 تا 9 این روش شمارهدهی تعداد کد ناحیهها را افزایش داده و در نتیجه تعداد کدهای ایستگاهها نیز افزایش مییابد.
در این حالت در صورتی که تلفن بینالمللی باشد باید یک رقم 1 قبل از 10 رقم شماره تلفن شماره گیری گردد.
سیستم شمارهگذاری بینالمللی
سیستم شمارهگذاری بینالمللی بر مبنای استانداردهای E164 ITU-T, قراردارد که تمام کشورها میبایست از آن تبعیت نمایند.
در این روش تاکید شده است که شماره تلفن در هر کشور نمیتواند از 15 رقم بیشتر باشد.
3 رقم اول نشان دهنده کد کشور است، اما همه کشورها ممکن است از تمام این 3 رقم استفاده نکنند.
12 رقم باقیمانده نشاندهنده شماره خاص تلفن در آن کشور است. بعنوان مثال کد 1 نشاندهنده آمریکای شمالی است و بنابراین هنگامی که از کشور دیگری با آمریکای شمالی تماس میگیریم باید رقم 1 برای دسترسی به NANP قبل از ارقام دیگر شمارهگیری گردد. سپس 10 رقم ذکرشده در استاندارد NANP شمارهگیری میگردد.
12 رقم ذکر شده برای شمارههای تلفن داخل کشورها میتواند به هر طریقی که آن کشور بخواهد تخصیص یابد. همچنین در برخی از کشورها ممکن است ارقام نشانگر تلفن بینالمللی متفاوت باشد. مثلا در ایالات متحده برای برقراری تماس خارجی باید ارقام 011 شمارهگیری گردد.
شکل 7 شبکه آدرسدهی آمریکای شمالی را نشان میدهد.
در این شکل تماسگیرنده از منطقهای که یک دستگاه PBX را برای ارتباط با PSTN به کار میبرد شروع به تماسگیری میکند. برای عبور از PBX تماس گیرنده باید عدد 9 را شماره گیری نماید (PBXها به این طریق تنظیم شدهاند.) سپس تماسگیرنده باید رقم 1 را برای تماس خارجی و سپس 10 رقم تلفن مورد نظر را شمارهگیری نماید.
شماره منطقه، تماسگیرنده را از 2 سوییچ عبور میدهد، سوییچ اول سوییچ محلی و سپس یک سوییچ IXC. شماره مرکز تلفن (3 رقم دوم) تماس گیرنده را از یک سوییچ محلی دیگر عبور داده و سپس به یک PBX منتقل میکند. در نهایت شماره ایستگاه (چهار رقم پایانی) تماسگیرنده را به تلفن مورد نظر متصل میکند.
شمارهگیری پالس
شمارهگیری پالس روش In-Band سوییچینگ میباشد که در تلفنهای آنالوگ که شمارهگیرهای چرخشی دارند استفاده میشود. هر زمان که شمارهگیر چرخانده میشود، شمارهگیر مداری را که به مرکز تلفن یا سوییچ PBX متصل است قطع و وصل میکند.
شمارهگیر سوییچ را به همان روشی که هنگامی که گوشی بر روی پایه قرار دارد و برداشته میشود، قطع و وصل میکند. تعداد ارقامی که شمارهگیری میشود، نشاندهنده تعداد بارهایی است که سوییچ باز و بسته میگردد. پس هنگامی که عدد 3 شمارهگیری شود، سوییچ 3 بار باز و بسته شده است.
شکل 8 مراحلی را که در شمارهگیری رقم 3 به روش پالس انجام میشود نشان میدهد.
در این شکل با 2 مفهوم جدید آشنا میشویم: Make و Break که از این به بعد به آنها به ترتیب وصل و قطع گوییم.
هنگامی که مدار بسته است اصطلاحا گویند که وصل رخ داده است و هنگامی که مدار باز است گویند قطع رخ داده.
هنگامی که گوشی تلفن را از روی قلاب خود خارج میکنیم یک وصل رخ میدهد و تماس گیرنده بوق آزاد نشانگر آمادگی شمارهگیری را از مرکز تلفن دریافت میکند و هنگامی که شروع به شمارهگیری میکند، قطع و وصلهای متوالی با فواصل زمانی 100 میلی ثانیهای رخ میدهد.
بطور معمول یک وصل حدود 40 میلی ثانیه و یک قطع حدود 60 میل
یثانیه طول میکشند و سپس در حالت وصل باقی میماند تا زمانی که رقم دیگری شمارهگیری شود یا تلفن بر روی دستگاه قرار گیرد.
شمارهگیری پالس فرایندی کند محسوب میشود، زیرا تعداد پالسهای تولیدی بسته به ارقام شمارهگیری شده دارد. بنابراین رقم 9 از 9 قطع و 9 وصل تشکیل شده است.
رقم صفر هم با تولید 10 قطع و وصل نشان داده میشود. جهت افزایش سرعت شمارهگیری روشهای شمارهگیری جدیدی با عنوان DTMF ابداع شدهاند. شکل 9 نشاندهنده فرکانس تنهایی است که در روش DTMF استفاده میشود.
شمارهگیری DTMF (تن)
روش شمارهگیری DTMF همانند پالس، روش سیگنالینگ In-Band میباشد. این روش در دستگاههای تلفن آنالوگ که شمارهگیرهای فشاری دارند به کار میرود. در این روش تنها 2 فرکانس برای هر رقم استفاده میشود که در شکل 9 نشان داده شده است.
در هنگام شمارهگیری رقم صفر به جای 10 قطع و وصل، تنی با فرکانس 941 و 1336 هرتز تولید میشود. زمانبندی در این حالت نیز 60 میلیثانیه برای قطعها و 40 میلیثانیه برای وصلها میباشد. این فرکانس در DTMF بر مبنای تمایز آنها از صدای پس زمینه انتخاب شدهاند.
سیگنالینگ تک فرکانسی و چند فرکانسی
روشهای سیگنالینگ استاندارد R1 و R2، جهت ارسال اطلاعات آدرس دهی
و نظارتی بین سوییچهای شبکه تلفن استفاده میگردند. هر دو این روشها از سیگنالینگ تک فرکانسی برای انتقال اطلاعات نظارتی و از سیگنالینگ چند فرکانسی برای اطلاعات آدرس دهی استفاده میکنند.
سیگنالیگ R2
خصوصیات سیگنالینگ R2 در استانداردهای Q400 تا Q490، در ITU-T درج شدهاست.
لایه ارتباطی فیزیکی در R2 معمولاً یک E1 (2.048 مگابیت بر ثانیه) میباشد که مطابق استاندارد ITU-T,G704 میباشد. این ساختار از Time Slot صفر برای هماهنگ سازی و فریمینگ استفاده میکند و از Time Slot شانزدهم برای سیگنالینگ ABCD استفاده میکند.
ساختار 16 فریمی چند فریمی امکان بکارگیری یک خط 8 بیت Time Slot را برای همه 30 کانال اطلاعات فراهم میکند.
مقاله جنگ جهانی اول با word دارای 18 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله جنگ جهانی اول با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله جنگ جهانی اول با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله جنگ جهانی اول با word :
جنگ جهانی اول
(با نامهای نخستین جنگ جهانی، جنگ بزرگ و جنگ برای پایان همه جنگ ها نیز شناخته میشود) یک نبرد جهانی بود که از ماه اوت 1914 تا نوامبر
1918 رخ داد. بدون هیچ زمینه کشمکشی، سربازان بسیاری برای جنگ تجهیز شدند و مناطق بسیاری درگیر جنگ شدند. پیش از این، هیچ وقت
تلفات جنگی به این اندازه زیاد نبود. سلاحهای شیمیایی برای نخستین بار در این جنگ استفاده شدند، برای نخستین بار، به طور انبوه مناطق غیرنظامی
از آسمان بمباران شدند و نیز برای نخستین بار در این سده کشتار غیرنظامیان در سطحی گسترده در طول جنگ رخ داد. این جنگ بخاطر شیوه جنگی
سنگری نیز معروف است.
جنگ جهانی اول از مهمترین اتفاقات تاریخ بشر است و به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش بزرگی در تعیین تاریخ قرن بیستم داشتهاست. این جنگ
پایانی بر نظامهای سلطنت مطلقه در اروپا را به همراه آورد و باعث انقراض چهار امپراتوری امپراطوری اتریش – مجارستان, آلمان و عثمانی و
روسیه تزاری و سلسلههای هوهنزولرن, هابسبورگ, عثمانی و رمانوف شد. همه این امپراتوریها از زمان جنگهای صلیبی بر سر قدرت
بودند.
اکثر تاریخ نویسان معتقدند که عدم موفقیت مذاکرات پس از جنگ و «معاهده ورسای» و تحمیل غرامتهای بسیار به آلمان و دیگر دول شکست خورده
باعث رشد فاشیسم در ایتالیا و نازیسم در آلمان و زمینه آغاز جنگ جهانی دوم شد.
این جنگ همچنین کاتالیزوری برای انقلاب روسیه بود که بعدها جهان را تحت تأثیر قرار داد و از چین تا کوبا انقلابهای کمونیستی را دامن زد و از
طرفی زمینه تبدیل روسیه به یک ابرقدرت جهانی و آغاز جنگ سرد با آمریکا را دربر داشت.
در شرق نابودی امپراتوری عثمانی باعث پیدایش دولت دموکراتیک,سکولار و مدرن جدیدی به نام «ترکیه» شد. در اروپای مرکزی دول جدیدی
همچون چکلسواکی و یوگسلاوی زاده شدند و دولت لهستان مجدداً شکل گرفت.
جنگ عظیمی در اروپا بین آلمان، رهبر دول محور، و نیروهای متفقین به رهبری فرانسه و بریتانیا درگرفت. دول محور که عبارت بودند از
امپراتوری آلمان به رهبری «قیصر ویلیام دوم» (1941 ـ 1859م)، و امپراتوری اتریش – مجارستان بلغارستان و امپراتوری عثمانی نیز به
نفع آنها میجنگیدند. آلمان تا آن زمان قویترین قدرت نظامی جنگ محسوب میشد.
تا مدت هاهیچ یک از دو طرف نتوانستند به پیروزی کامل دست یابند و جنگ تا چهار سال بطول انجامید. پیش از پیروزی متفقین حدود 10 میلیون نفر
کشته شدند. پس از پایان این جنگ در سال 1919 و در کنفرانسی در پاریس «معاهده ورسای» امضا شد و غرامتهای بسیار سنگینی بر بازندگان
جنگ تحمیل شد.
آلمان و تحولات اروپا در آستانه جنگ جهانی اول
وحدت آلمان در فاصله سالهای 1848 تا 1871 صورت گرفت و نتیجه جنگهایی بود که ویلهلم اول پادشاه پروس به تحریک بیسمارک با اتریش و فرانسه
به راه انداخت. ویلهلم اول، پس از رسیدن به پادشاهی، بیسمارک را به نخستوزیری برگزید. اولین جنگ بین پروس و دانمارک بود که علت آن
اختلاف بر سر دوکنشینهای شلسویگ، هلشتاین، لونبورگ بین پادشاه دانمارک و اتحادیه ایالتهای آلمانی بود. بیسمارک از دولت اتریش دعوت نمود تا با
پروس در حل اختلاف بین اتحادیه ایالتهای آلمانی و دانمارک همراهی کند و از آنجا که هر دو کشور از کریستیان پادشاه دانمارک خواستند از انضمام
شلسویگ به خاک خود چشم بپوشد، و پادشاه دانمارک به این امر راضی نشد آن دو کشور با 90 هزار سپاه به دانمارک حمله نمودند. سپاهیان کریستیان
به علت کمی نیروها شکست خوردند و او درخواست صلح نمود و سرانجام به موجب عهدنامهای که در وین منعقد شد دانمارک رسماً از دوکنشینهای سه
گانه چشم پوشید. پروس دوکنشین لونبورگ را تصرف کرد و اتریش 15 میلیون مارک غرامت از آن دوکنشین گرفت و حکومت دو دوکنشین دیگر نیز
بین دو دولت تقسیم شد.
بیسمارک پس از جنگ دانمارک درصدد بود بین پروس و اتریش نیز جنگی ایجاد کند، ولی برای احتیاط ابتدا با ناپلئون سوم امپراتور فرانسه دوست شد و او
را راضی نمود تا در جنگ بین پروس و اتریش بیطرف بماند و سپس با ویکتور امانوئل دوم پادشاه ایتالیا بر ضد اتریش معاهدهای منعقد ساخت. پس از
آن، اتریش را متهم ساخت که در حکومت هلشتاین از رعایت منافع مشترک دو دولت خودداری کردهاست.
همچنین موضوع تغییر وضع اتحادیه دولتهای
آلمانی را پیش کشید و مجلس اتحادیه ایالتهای آلمانی به اتریش اعلان جنگ داد. جنگ سادو که آلمانیها آن را کونیگراتس میگویند نتیجه درگیری بین
پروس و اتریش را مشخص نمود. بعد از آن دیگر اتریشیها مقاومت جدی نکردند و در فردای جنگ سادو، فرانسو ژوزف درصدد برآمد با ناپلئون سوم
صلح نماید. به موجب معاهده پراگ، ایالات شلسویک هولشتاین، هانور الکنرال، هس و فرانکفورت ضمیمه پروس گردید و پروس، که تا این زمان دو
قطعه جداگانه بود، به یک مملکت تبدیل شد. بعد از این، بیسمارک با ممالک واقع در شمال رودماین در مورد تشکیل یک اتحادیه جدید به مذاکره پرداخت و
این هیئت به اسم ممالک مجتمعه آلمان شمالی در ماه آوریل 1867 تشکیل گردید که شامل 22 مملکت یعنی تمام ممالک آلمان به جز آلمان جنوبی (ممالک باویر
و ورتامبرگ و گراندوشه باد) میشد.
جنگ فرانسه با آلمان
بیسمارک پس از غلبه بر اتریش درصدد به راه انداختن جنگ پروس با فرانسه بود. این جنگ دو علت داشت: اولاً اراده بیسمارک در تکمیل وحدت
آلمان به وسیله منضم کردن ممالک جنوی به ممالک مجتمعه شمالی که برای موفقیت در این امر لازم بود احساسات ضد پروسی را در ممالک جنوبی به وسیله
احساسی قویتر که کینه نسبت به فرانسه (دشمن ارثی) باشد از بین ببرد؛ ثانیاً دولت فرانسه نتوانست در موقع مساعد اقدامات لازم را انجام دهد و
تظاهراتی جنگجویانه داشت. دولت فرانسه از بیسمارک قسمتی از اراضی باویر در ساحل رود رن و همچنین شهر مایانس را تقاضا نمود (پنجم اوت
1866) و چون بیسمارک جواب داد که این تقاضا در حکم جنگ است این تقاضا پس گرفته شد؛ ولی طولی نکشید که فرانسه در 20 اوت الحاق فوری
لوکزامبورگ و اجازه الحاق بلژیک را در موقع مساعد درخواست نمود و در مقابل: اولاً پروس را آزادی میداد که در آلمان جنوبی مثل آلمان شمالی
آزادانه عمل کند، ثانیاً حاضر شد
با پروس قرارداد تعرضی و تدافعی منعقد نماید. بیسمارک هم پیشنهادهای ناپلئون را فوراً با شاهان باویر و ورتمبرگ
اطلاع داد و آنها خشمگین شده و قراردادهای نظامی با ویلهلم اول منعقد ساختند. بدین ترتیب، اهالی ایالتهای جنوبی آلمان هم نسبت به فرانسه بدبین
شدند. لوکزامبورگ ملک شخصی پادشاه هلند بود و او راضی شد به 90 میلیون فرانک آن را به فرانسه بفروشد؛ اما این خبر هیجانی در آلمان برانگیخت
و بیسمارک پادشاه هلند را مجبور ساخت از فروش لوکزامبورگ خودداری نماید و سرانجام این موضوع در کنفرانس لندن مورد بررسی قرار گرفت.
اختلاف دیگر بر سر سلطنت اسپانیا بود که در 1868 نام پرنس لئوپلد پسر عم پادشاه پروس به میان آمد و این امر هم موجب نگرانی فرانسه گردید.
سرانجام درروز سهشنبه 19 ژوئیه 1870 ناپلئون رسماً به دولت پروس اعلان جنگ داد و در دوم اوت جنگ آغاز شد و تا شش ماه ادامه یافت. در
پایان کار فرانسویان شکست خوردند. به موجب عهدنامه فرانکفورت فرانسه مجبور شد آلزاس و لورن را به آلمان واگذار کند، یک میلیارد دلار غرامت
بدهد و اجازه دهد آلمان استحکامات مهم فرانسه را تا زمان پرداخت غرامت در تصرف داشته باشد. شکست فرانسه در 1871 موجب تشکیل امپراتوری
آلمان گردید، باویر، ورتمبرگ و باد به اتحادیه آلمان شمالی پیوستند و پادشاه پروس ویلهلم اول به مقام امپراتوری رسید. امپراتوری 25 دولت
نامتساوی و همچنین سرزمین آلزاس و لورن را که از فرانسه جدا شده بود شامل میشد. مجلس امپراتوری (رایشتاگ) با آراء عمومی انتخاب
میشد و احزاب برجسته آن عبارت بودند از محافظهکاران، کاتولیکها، آزادیخواهان و سوسیالیستها. بیسمارک سیاست جهاد برای تمدن را در پیش
گرفت و اصلاحاتی انجام داد.
اتفاق امپراتوران سه گانه
دولت آلمان پس از آنکه بر امپراتوریهای اتریش و فرانسه پیروز شد قدرتمندترین دولت اروپا گردید و قوای نظامی آن بر سایر کشورها برتری یافت ولی
از انتقام فرانسه بیم داشت و میترسید دول بزرگ اروپا برضد او متحد شوند. به همین علت پس از مصالحه فرانکفورت، با اتریش طرح دوستی
ریخت. در سال 1871 در طی ملاقات ویلهلم اول و فرانسوا ژوزف این پیمان محکم شد. سال بعد الکساندر دوم تزار روسیه، که شخصاً به
امپراتور آلمان علاقهمند بود، با آن دو دولت همراه شد و این پیمان به اتفاق امپراتوران سهگانه معروف شد. (اکتبر 1873)
جنگ روسیه و عثمانی
جنگ بین روسیه و عثمانی که در 1877 آغاز شده بود به پایان رسید و روسها در سوم مارس 1878 معاهده سن استفانو را به ترکها تحمیل نمودند.
برای رفع اختلاف در این مورد کنگره برلین در ژوئیه 1878 بین کشورهای اروپایی تشکیل شد. تزار نسبت به بیسمارک و روشی که در کنگره اعمال
کرده بود خشمگین بود و الکساندر دوم رهبر آلمان را به مانند، یک خائن نگاه میکرد و در نتیجه، اتفاق سه امپراتور از بین رفت. همچنین در سال بعد
رقابت روسیه و اتریش در بالکان موجب مداخله آلمان شد و چون اتریش از نژاد ژرمن بود آلمان از اتریش طرفداری کرد. از این رو اتحاد سهگانه به
اتحاد دوگانه تبدیل شد. به موجب این معاهده آلمان و اتریش قبول نمودند که در هنگام لزوم به هم یاری برسانند و هیچگاه جداگانه با دشمن صلح نکنند.
شکلگیری اتحاد مثلث
سه سال بعد در سال 1882 پیمان دوجانبه به پیمان سهجانبه تبدیل گردید و ایتالیا به آن ملحق شد. براساس مواد محرمانه این پیمان، اگر ایتالیا یا آلمان
مورد حمله فرانسه واقع میشد هر سه کشور با مهاجم وارد جنگ میشدند. ایتالیاییها، که از قدرت دریایی ترس داشتند، اعلام کردند اگر بریتانیا در این
حملات شرکت داشته باشد، این پیمان اجرا نشود. چون ایتالیا از تصرف تونس توسط فرانسه در 1881 ناراضی بود و از طرف دیگر آلمان به آن
کشور پیشنهاد کرده بود که برای حفظ لیبی کمکش کند در نتیجه، ایتالیا نیز مایل بود که وارد اتحاد با آلمان شود (اکتبر 1881).
این اتحاد در ابتدا
پنج ساله بود ولی بعداً در سالهای 1887 و 1891 و 1902 و 1912 تجدید شد. در این اتحاد مثلث، آلمان بر دو دولت دیگر مسلط بود و آنها غالباً تابع
دستورهای آلمان بودند و در اختلافات بین اتریش و ایتالیا، آلمان همیشه واسطه بود ولی بیشتر از اتریش حمایت مینمود. همچنین قراردادهای
مخصوصی در مورد طرابلس، آلبانی و مقدونیه و ممالک بالکان بین دولتهای سهگانه امضا شد که موجب تحکیم اتحاد مثلث میگردید. در بین این سه
دولت اختلافاتی هم وجود داشت؛ ایتالیا و اتریش در شبه جزیره بالکان و قسمت شرقی مدیترانه با هم اختلاف داشتند و ایتالیا از اتحاد با اتریش ناراضی
بود، ولی چون اتحاد با آلمان را برای جلوگیری از تجاوزات اتریش ضروری میدانست مجبور به تحمل بود. در سال 1911، که ایتالیا با عثمانی بر
سر طرابلس در حال جنگ بود، این خطر وجود داشت که اتحاد ایتالیا و آلمان از بین برود؛ زیرا آلمان از دربار قسطنطنیه امتیازات خوبی گرفته بود و
برای عثمانی اسلحه و مهمات میفرستاد. بنابر این در اتحاد مثلث وحدت واقعی بین کشورهای ژرمنی نژاد آلمان و اتریش بود و ایتالیا چندان به حساب
نمیآمد. ایتالیا هم ظاهراً در اتحاد مثلث بود و از سال 1901در واقع با متحدین نبود و روش خاصی را در پیش گرفت.
مقدمات شکلگیری اتفاق مثلث
بعد از کنگره برلین، که روسها از آلمانیها رنجیدند، دولت فرانسه، که منتظر فرصت بود و مایل بود روسیه را به سوی خود جلب کند، از فرصت استفاده
نمود؛ ولی تا زمانی که بیسمارک، بر سر کار بود این امر ممکن نشد. در سال 1890، بعد از برکناری بیسمارک سیاست غیرعاقلانه ویلهلم دوم موجب
نزدیکی فرانسه و روسیه گردید.
دولت فرانسه به تزار روس وعده کم
ک مالی داد و تزار هم که برای پیشبرد مقاصد سیاسی خود به سرمایه خارجی نیاز داشت با این امر موافقت نمود و
سرانجام در اوت 1891 اتحاد بین دو کشور برقرار گردید. البته بعد از شکست روسیه از ژاپن در 1905 اساس اتحاد فرانسه و روسیه متزلزل شد؛
ولی به هر حال، فرانسه در مقابل اتحاد مثلث به دوستی احتیاج داشت؛ همچنین، علاوه بر نیاز سیاسی، ارتباطات مالی نیز بین دو کشور برقرار شده بود و
فرانسه 13 میلیارد فرانک به روسیه وام داده بود. در مه 1903 ادوارد هفتم از پاریس دیدن کرد و در این دیدار از نظر تحسینبرانگیز مردم انگلیس
نسبت به فرانسه و از افتخارات فرانسه در طول سالیان و از دوستی مردم انگلیس و فرانسه سخن گفت. در ماه اوت همان سال رئیسجمهوری فرانسه
به اتفاق وزیر امور خارجه آن کشور از لندن دیدار کرد و در هفتم آوریل 1904 عهدنامه معروف بین فرانسه و انگلیس به امضا رسید. موارد مورد
اختلاف شامل امور مربوط به ماهیگیری در پهنه دریای ارض جدید، مسئله سیام، ماداگاسکار و مهمترین مسئله آزادی عمل فرانسه در مراکش و آزادی
فعالیت انگلیس در مصر بود.
فرانسه پس از اتحاد با انگلیس به فعالیت در مراکش پرداخت و واکنش آلمان چنین بود که در مارس 1905م ویلهلم دوم در
طنجه حضور یافت و نطق مفصلی را در مورد استقلال مراکش بیان نمود، هدف آلمان از این اقدام برهم زدن اتحاد جدید فرانسه و انگلیس بود. برای
حل این موضوع در 1906 یک کنفرانس بینالمللی در الجزیره برگزار شد که در آن انگلیسیها از فرانسویها حمایت کردند و کوشش آلمان برای برهم زدن
اتحاد بین انگلیس و فرانسه به نتیجهای نرسید. در 1911 بحران دیگری بر سر مراکش به وجود آمد. یک فروند ناو جنگی آلمانی به نام یوزپلنگ
برای حفظ منافع آلمان وارد اغادیر شد و آلمانیها پیشنهاد کردند که اگر کنگوی فرانسه به آنها داده شود آنها دیگر مزاحمتی ایجاد نخواهند کرد و سرانجام
آلمانیها توانستند به اراضی کوچکی در افریقا دست یابند.
نزدیکی روس و انگلیس
دولت فرانسه با روسیه دوست بود، انگلیس هم متحد ژاپن به شمار میآمد و روس و ژاپن دشمن خطرناک یکدیگر بودند؛ اما منافع روس و انگلیس چنین
اقتضا مینمود که روس و ژاپن به اتحاد فرانسه و انگلیس وارد شوند؛ ولی بلندپروازی روسها در این تاریخ و قدرت نظامی آن و همچنین نزدیکی
امپراتور روس و آلمان که روابط آنها دوستانه بود مانع این کار میشد. مشکل اول با شکست روسیه از ژاپن حل شد. اختلافات دیگر روس و
انگلیس بر دو مسئله دیگر متمرکز بود: یکی بالکان برای تصرف بغازها و دیگری در ایران که انگلیس دوست داشت این مناطق کاملاً در اختیار خودش
باشد. مسئله دیگر که باعث سردی روابط انگلیس و آلمان شده بود برخورد قیصر آلمان در موضوع ترانسوال بود؛ زیرا هنگامی که پل کروگر حاکم
ترانسوال میخواست به ترانسوال استقلال بدهد و در پی متحدی در برابر سیسیل رودز و انگلیس بود تنها قدرتی را انتخاب نمود که سرزمینهایی در
افریقای جنوبی داشت و آن کشور آلمان بود پس از پیروزی بوئرها تلگرافی از سوی قیصر آلمان برای او فرستاده شد با این مضمون: «من دوستانه
به شما تبریک میگویم که شما بدون دریافت کمک خارجی گروههای مسلح را سرکوب نمودید و توانستید صلح و آرامش را برقرار نمائید» و این برخورد
قیصر برای روابط انگلیس و آلمان عواقب جدی داشت؛ زیرا قیصر از کروگر که دشمن انگلیس بود حمایت کرده بود. مسئله دیگر صادرات روزافزون
آلمانیها بود زیرا در سال 1895 در انگلیس رسالهای تحت عنوان ساخت آلمان منتشر شد که خطر صادرات روزافزون آلمان را برای انگلیس تشریح
میکرد.
مسئله دیگر که ایجاد خطر برای انگلیس مینمود پیشرفت نیروی دریایی آلمان بود. ویلهلم دوم از سال 1900 به تقویت نیروی دریایی آلمان پرداخت و
علناً اظهار نمود که آلمان نمیتواند به نیروی زمینی قناعت کند و باید در نیروی دریایی بر همه کشورها برتری داشته باشد. انجمنی به نام اتحاد دریایی
آلمان تشکیل داد و به کمک آن هزینه لازم را برای ساختن کشتیهای جنگی تأمین نمود. همچنین پیشرفتهای تجاری و صنعتی آلمان نیز باعث شکست
بازار تجارت و صنعت شده بود.
به هر حال، این سوال مطرح است که چرا انگلیس در بین روسیه و آلمان، اولی را انتخاب نمود: چون منافع
انگلیس هم از طرف روس و هم از طرف آلمان تهدید میشد؛ از یک طرف خطر توسعه نفوذ روس، و از سوی دیگر خطر نفوذ آلمان در آسیای صغیر و
خلیج فارس و اتصال راهآهن بغداد به داخل ایران و نزدیک شدن این دو خطر به مرزهای هند به مشکلات دفاع از هند میافزود و سیاست انگلیس این بود
که این دو دولت را با هم درگیر سازد و قوای آنها را تحلیل ببرد؛ اما تأمل انگلیس در این بود که خود به کدام طرف ملحق شود.
منافع بریتانیا حکم
میکرد که به روسها نزدیک شود زیرا عقل و درایت روسها اندک و زورشان بیشتر بود؛ ولی مسئله این بود که انگلیس با تقاضاهای روسیه چگونه
برخورد نماید؛ تقاضاهای روس در بالکان، داردانل، ایران و افغانستان. مسئله ایران و افغانستان یک امر حیاتی بود و صلاح در این بود که هیچ
امتیازی در این منطقه ندهد؛ پس بهتر بود که انگلیس، روسها را به سوی بالکان و داردانل سوق دهد و آنها را امیدوار سازد. سرانجام، در قراردادی
که در 31 اوت 1907 در شهر سن پترزبورگ بسته شد روس و انگلیس اختلافات خود درباره ایران و افغانستان را حل کردند و چون اختلافات سیاسی
انگلیس و فرانسه و روسیه حل شد سه دولت تشکیل اتفاق مثلث را دادند که هدفشان جلوگیری از پیشرفتهای سیاسی، اقتصادی و نظامی آلمان بود.
بحرانهای بالکان قبل از جنگ
از 1911 تا 1913 جنگهایی درگرفت که زمینه جنگ جهانی اول را آماده ساخت. در سپتامبر 1911 ایتالیا به عثمانی اعلان جنگ داد و طرابلس را
اشغال نمود و در نیمه اکتبر 1912 جنگ به پایان رسید. در اکتبر 1912 تقریباً همزمان با ایتالیا، بلغارستان، صربستان، یونان و مونته نگرو به ترکیه
حمله نمودند و در اوائل دسامبر 1912 ترکیه تقاضای صلح نمود. در تابستان 1913 جنگ دیگری بر سر غنائم به دست آمده از عثمانی درگرفت.
کنفرانس سفیران در دسامبر 1912 توسط گری در لندن تشکیل شد و در 30 مه 1913 در لندن قراردادی امضا شد که ترکها را مجبور میساخت
مستملکات خود را از میدیا در ساحل دریای سیاه تا آلتوس در ساحل اژه را به اروپاییان واگذار کنند.
اوضاع داخلی و تحولات آلمان پس از وحدت
آلمان متحد از نظر قوای مادی و معنوی بی نظیر؛ مجدانه به تعلیم و تربیت فرزندان خود پرداخت، در توسعه فرهنگ و ترویج علوم بر همه کشورها پیشی
گرفت و سعی داشت در صنعت و تجارت و بهداشت از علوم و اکتشافات جدید بهره بگیرد. از این رو، در مدت کوتاهی بزرگترین دولت صنعتی و
تجاری اروپا گردید، مخترعان را تشویق نمود، صنایع شیمیایی را رونق داد، در وضع قوانین اجتماعی هم از بقیه دولتها پیشی گرفت و برای طبقه کارگر
اهمیت قائل شد. در حالی که در بقیه کشورها حقی برای کارگران قائل نبودند. واقعیت دیگر اینکه حکومت خاندان هوهنتسولرن در این کار مؤثر
بود. ملت آلمان پس از غلبه بر اتریش و فرانسه دچار غرور ملی شد و سیاستمداران آلمانی از روشهای مختلف این غرور ملی را تقویت نمودند.
حتی هر معلمی ناگزیر بود که در سر کلاس درس برتری نژادی ملت آلمان بر سایر ملل عالم را بیان کند و در شاگردان خود روح جنگجوئی بدمد.
گذشته از مجالس درس، در معابر، روزنامهها و کتب و نمایشگاهها این برتری نژادی به نوعی القا میشد؛ حتی نیچه یکی از معروفترین فیلسوفان آلمان
هم چنین عقیدهای داشت و در یکی از آثار خود چنین گفتهاست که: «اگر آدمی جنگ را فراموش کند از او امید میباید برید» و به همین دلیل کم کم
طرز فکر مردم آلمان یکسره تغییر یافت و بر آنها مسلم شد که نژاد آلمانی ممتاز است و باید به سراسر زمین مسلط باشد و این تسلط هم جز از راه جنگ
امکانپذیر نیست. ترویج این افکار در آلمان سایر دولتهای اروپایی را نگران ساخت و باعث شد تا بر ضد نژاد ژرمنی با هم متحد شوند.
دولت آلمان تا اواخر قرن 19 در افریقا مستعمرهای نداشت ولی پس از وحدت چون جمعیت آن افزایش یافت و صنعت و تجارت رونق گرفت به دنبال
تحصیل مستعمرات برآمد تا هم قسمتی از مردم آلمان را به آنجا کوچ دهد و هم مواد خامی که برای کارخانههای داخلی لازم داشت فراهم کند و همچنین
بازاری برای فروش کالاهای خود بیابد. سرانجام بیسمارک قسمت بزرگی از اراضی افریقا را به دست آورد که شامل توگو و کامرون در ساحل غربی
افریقا و یک ناحیه در جنوب غربی و ناحیه دیگر در مشرق بود. آلمان پس از پیروزی بر فرانسه از نظر نیروهای نظامی بر سایر کشورهای اروپا
برتری یافته بود؛ ولی باز هم به این کار ادامه داد و تا سال 1914 روز به روز بر قوای جنگی خود افزود. از سال 1911 آلمان در افزایش نیروهای
جنگی کوشید و میزان گسترش قوای مزبور در سالهای 1911 و 1912 و 1913 با پیشرفت چهل ساله آن از 1871 تا 1911 برابر بود. در طی این
مدت کوتاه شبکههای گسترده راهآهن و راههای شوسه، تأسیسات عظیم صنعتی، نهادهای قدرتمند اقتصادی و به خصوص تشکیلات گسترده نظامی آلمان
موجب وحشت قدرتهای اروپایی گردید. در سال 1914 آلمان از نظر صنعتی و اقتصادی به پیشرفتهای عظیمی دست یافت. به لحاظ نظامی نیز
دارای قدرتمندترین ارتش و نیروی دریایی شد. روحیه نظامیگری در مزرعه، کارخانه و پادگان و همه جا حاکم بود و همه چیز در خدمت ارتش قرار
داشت. نیروهای نظامی آلمان بیش از یک میلیون نفر بودند و این افزایش نیروهای صنعتی و نظامی موجب اشباع جامعه آلمان گردید و آلمان مجبور بود
سرمایه و کالاهای اضافی را به دیگر مناطق جهان بفرستد؛ بنابر این به دنبال مناطق نفوذ اقتصادی و منابع مواد اولیه بود و این هم یکی از دلایل جنگ
جهانی اول بود.
برقراری روابط بین آلمان و عثمانی
یکی از کشورهایی که آلمان علاقهمند بود روابط خود را با آن گسترش دهد امپراتوری عثمانی بود که بر منابع نفتی تسلط داشت. از سال 1880م.
آلمان متوجه اهمیت روابط با امپراتوری عثمانی گردید. در سال 1882 سپهسالار فون در گلتز از سوی سلطان عبدالحمید مأموریت یافت ارتش عثمانی
را دارای سازمان منظمی سازد و افراد آن را آموزش دهد. افسران برجسته هیئت نظامی آلمانی که در عثمانی فعالیت داشتند شامل فیلدمارشال پروسی
فن در گلتس، دو ژنرال دیگر لیمان فن ساندرز و فون فالکنهاین سه دریاسالار به نامهای سوچون، اودم و مرتن و چند افسر دیگر بودند.
البته یکی از طراحان برنامه گسترش فعالیت آلمان در خاورمیانه مارشال فن بی براشتاین بود که از 1897 تا 1912 سفیر آلمان در باب عالی بود و اعتقاد
داشت که اجرای این برنامه موجب درگیری بین روسیه و آلمان خواهد شد. در سال 1898 ویلهلم دوم و ملکه آلمان به استانبول سفر کردند و فصل
جدیدی در همکاری بین دو ملت پدید آمد. امپراتور آلمان در مسافرت دوم خود به امپراتوری عثمانی خود را طرفدار دوستی ملت ترک و سایر ملل ملسمان
معرفی نمود و در نطق خود اظهار داشت: «اعلیحضرت سلطان عبدالحمید و 300 میلیون مسلمان میتوانند اطمینان داشته باشند که آلمان، دوست و
هواخواه آنهاست». این سیاست به زودی به لحاظ اقتصادی ثمرات مهمی برای آلمان به بار آورد، بانکداران و بازرگانان آلمانی در سراسر
امپراتوری عثمانی مستقر شدند و امتیازات مهمی به مؤسسات اقتصادی آلمان داده شد.
آلمان در جست وجوی نفت بود و علاوه بر آن برای رقابت با
انگلیس به یک نیروی دریایی قوی نیاز داشت. آلمانیها در هنگام مذاکره با دولت عثمانی در مورد منابع نفتی عراق سخن نگفتند بلکه فقط تقاضای اخذ
امتیاز خط راهآهن را داشتند، به این شرط که امتیاز استخراج معادن اطراف راهآهن تا شعاع 20 کیلومتر به آنها داده شود. در سال 1902 بانک آلمان،
امتیاز ساختمان راهآهن برلین – بغداد را به دست آورد که باعث نفوذ هرچه بیشتر آلمان در میانرودان میگردید. یکی دیگر از امتیازات آلمان از
عثمانی ادامه راهآهن از بغداد به خانقین بود که آلمان تصمیم داشت پس از اتمام خط آهن بغداد، همین راه را از خانقین به تهران و ولایات مرکزی ادامه
دهد و ایران را به اروپا مربوط سازد. در سال 1910 مدت تعهد ایران در مقابل روسیه که 20 سال حق ساختن راهآهن را از ایران سلب نموده بود
تمام میشد؛ به همین علت از طرف بانک مشهور آلمان به نام دویچه بانک مأموری به نام سیدروت به ایران آمد که امتیاز خط آهن خانقین ـ تهران را به
دست آورد. این امر موجب نگرانی مقامات روسی و انگلیسی شد و باعث مبادله یادداشت هفتم آوریل 1910 بین ایران و آن دو دولت گردید، و ایران به
ناچار تعهد نمود که بعد از این امتیازی که مخالف منافع آن دو دولت باشد به هیچ تبعه دولت خارجی واگذار نکند؛ بنابر این، تلاش آلمان به نتیجه نرسید.
اما نفوذ نظامی آلمان در امپراتوری عثمانی افزایش یافت و در 1914 آموزش ارتش عثمانی به یک گروه چهل و دو نفره از افسران آلمانی به ریاست
ژنرال لیمان فن ساندرز واگذار شد. سپس آلمان تصمیم گرفت در مورد ادامه راهآهن برلین ـ بغداد با روسیه مذاکراتی انجام دهد. در 1910تزار
نیکلای دوم و ویلهلم امپراتور آلمان در پوتسدام ملاقات نمودند و در مورد منافع روس و آلمان در ایران مذاکراتی صورت گرفت. سرانجام، در 19 اوت
1911 قراردادی بین روسیه و آلمان در سن پترزبورگ منعقد شد که به موجب آن دولت آلمان منطقه نفوذ روسیه را به رسمیت شناخت. و در عوض
روسیه هم اجازه داد که اگر تا چهار سال دیگر راهآهنهای روس به خانقین متصل نشود دولت آلمان حق داشته باشد خط آهن اسلامبول ـ بغداد و خانقین ـ
تهران را بسازد.
دلایل وقوع جنگ جهانی اول
به طور کلی این مسائل بود که زمینههای جنگ جهانی اول را فراهم ساخت: علل جنگ جهانی اول عبارت بود از: رقابت اتریش و روسیه در بالکان،
اختلاف بین فرانسه و آلمان از سال 1870 درباره آلزاس ولرن و رقابت اقتصادی و دریایی بین آلمان و انگلیس؛ اما بهانه شروع جنگ این بود که
آرشیدوک فرانتس فردیناند ولیعهد امپراتوری اتریش – مجارستان به دست پرنزیب تبعه اتریش و متکلم به زبان صربستانی در 28 ژوئیه 1914 در
سارایوو بوسنی به قتل رسید و اتریش ادعا کرد صربستان در این کار دخالت داشته و تقاضا نمود تحقیقاتی با شرکت نمایندگان اتریش صورت پذیرد که
دولت صربستان تحقیقات را قبول نمود ولی با حضور نمایندگان خارجی مخالفت کرد. دولت اتریش به صربستان اعلان جنگ داد و روسیه بسیج
عمومی اعلام کرد و آلمان هم به حمایت از اتریش به روسیه و فرانسه اعلان جنگ داد. قوای آلمان به بلژیک حمله کرد و این اقدام یعنی حمله به یک
کشور بیطرف موجب دخالت انگلیس در جنگ شد.
نخستین جبهه: از رمانتیسم به سنگرها
وقتیکه در ماه اوت 1914 جنگ اعلام شد، میلیونها تن از مردم شادمان در خیابانهای شهرهای مهم اروپا شروع به رقص و پایکوبی نمودند. مردم تصمیم
حاکمان خود برای رفتن به جنگ مورد حمایت قرار دادند. مردان جوان داوطلب برای جنگیدن، هجوم میآورند. با این وجود، صحنههای دهشت انگیز
جنگ جهانی اول، نگرش مردم به جنگ را تغییر داد. یک نسل کامل از مردان جوان به خاک و خون کشیده شدند.
مقاله مدلسازی سیستم گردش خون در شریانها با استفاده از متد المان محدود با word دارای 57 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله مدلسازی سیستم گردش خون در شریانها با استفاده از متد المان محدود با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله مدلسازی سیستم گردش خون در شریانها با استفاده از متد المان محدود با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله مدلسازی سیستم گردش خون در شریانها با استفاده از متد المان محدود با word :
چکیده :
هدف این تحقیق شبیه سازی رفتار سیستم گردش خون طوری که بتواند جنبه های کلی این رفتار و به ویژه رفتار درخت شریانی را بازگو کند، می باشد.. به طور کلی شبیه سازی هر پدیده واقعی در صورتیکه به صورت مطلوبی انجام گیرد می تواند در شناخت بررسی و تحلیل آن ابزار اصلی باشد. امروزه علم شبیهسازی را در شاخه های مختلفی می تواند دید و علم مهندسی پزشکی دارای ابزارهای شبیه سازی پدیدههای زیستی در بدن آدمی می باشد.
سیستم قلب و عروق یکی از زمینه هایی است که از دیرباز توجه بسیاری از محققین به بررسی و شناخت رفتار آن معطوف بوده است و از آنجا که این سیستم به صورت تعاملی از اعضای تشکیل دهنده اش عمل می کند، بررسی آن به صورت سیستمی از اعضایش کارآمدتر واقع می شود. از این رو است که در تاریخچه تحقیق انجام شده در این موضوع می توان ردپای ایده «دیدگاه سیستمی» را مشاهده کرد ولی پیچیدگی مکانیکی رفتار آن مانعی در این راه بوده و جهت غلبه بر این مانع دیدگاههایی که آن را به صورت مدارهای الکتریکی یا اجزای لامپ شده در نظر گرفته اند، وارد عمل شده اند. ظهور روشهای عددی در علم مکانیک ابزار دیگری را در این باب در اختیار محققین قرار داد. یکی از این روشها، روش اجزای محدود است که در این تحقیق نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
با داشتن ابزاری که بتواند رفتار سیستم گردش خون را مدل کند، می تواند تاثیر بیماریها بر رفتار آن را مدل کرد و از این راه دید روشنی از تاثیرات آنها بر روی سیستم داشته و راهکار مناسبی در جهت درمان در پیش گرفت. از نظر اهداف آموزشی، می تواند با کمک تجهیزات و لینک کردن این تجهیزات با ابزار موجود جهت شبیه سازی، عملا نمونه شبه زنده ای از این سیستم را ارایه نمود. از نظر اهداف پیش بینی کننده، چنین ابزاری می تواند برای پیش بینی اتفاقاتی که هنگام برخی اعمال جراحی مانند عمل بای پس در جراحی قلب و یا در برخی اعمال جراحی رگهای مغز، در تغییر فشار و جریان خون، رخ می دهند، مورد استفاده قرار گیرد.
مروری بر کارهای پیشین
در طی سه دهه گذشته مطالعات متعددی برای آنالیز جریان خون در شریانهای تکی و انشعابی صورت گرفته باید به مطالعه womersly در سال 1955 Atabekو Lew 1966 Cox در 1968 و Rubinow وKeller 1976، Bauer و Buses در 1975، Schwerdt و Constantinescu در 1976Bauerدر 1985 ، Holestein در سال 1984-1980 وGiddens در سال 1983 Sekhon , در 1985 در این زمینه به تحقیق پرداخته اند.و به عنوان نتیجه نگرش ارزشمندی در ارتباط با تاثیر پارامترهای مختلف مانند ویسکوزیته خون و الاستیسیته رگهای خونی و هندسه ورودی، میدان مغناطیسی و تنگ شدگی یا گرفتگی حاصل شده است و در این باره بحث شده است
این چنین مطالعاتی از نظر کاربردهای عملی به دلیل اینکه سیستم شریانی واقعی انسان از تعداد زیادی اتصالات رگها با طولهای مختلف و مقاطع مختلف تشکیل شده محدود شده است بنابراین نمی توان به عنوان یک رگ تنها با آن برخورد کرد.
مکدونا لد در سال 1974 از مدل ویندکسل برای تعیین برون دهی قلبی با فرض سرعت موج پالسی نامحدود استفاده کرده است و فیلر در سال 1964 و 1966 گردش کوچک سگ به عنوان یک مسیر چهارتایی که هر کدام به عنوان یک تیوپ هم جنس با دیواره نازک که ایده ال می باشند مدل کرده است. در سال (1965 و 1966) یک مدل را برای رگهای سیستمیک از سگ شامل 41 بلوک 4 مسیره که هر کدام از تیوبهای هم جنس با دیواره نازک می باشد پیشنهاد داده است. مدلی که به وسیله تیلور در سال 1966 پیشنهاد داده است شامل یک درخت که شاخه هایش دارای طولی با توزیع رندوم بوده و قطر داخلی لوله مرتبط بصورت بخش به بخش به درخت شریانی واقعی نمیباشد.
نوردرگراف (در سال 1956 تا 1963) یک مدل شبه الکتریکی از درخت شریانی سیستمیک که شامل 113 RLC می باشد پیشنهاد داده است.
وسترهوف و نوردرگراف در سال 1968 مدل الکتریکی را به صورت اشتراکی با چندین بهینه سازی که از 113 تا 123 تعداد سگمنت ها را افزایش دادندارائه دادند.
(1980) Avolio یک مدل پیچیده ای که شامل 128 شاخه بود فرموله کرد. او از مقایسه الکتریکی برای آنالیز تاثیرهای امواج منتشر شده تحت شرایط جریان ضرباندار استفاده کرد.
اثر متقابل واقعی از حرکت به سمت جلو و انعکاس موجها همانطور که توسط شیرازی در سال 1972 مشاهده شده بود در نظر گرفته نشده بود.
مقدمه:
قابل توجیه است که در مدلسازی از مدلهای ریاضی بیولوژیکی واقعی استفاده شود که تا حد ممکن نزدیک به ساختار پیچیده سیستم قلبی و عروقی انسان شبیه سازی می شود کارهای ارائه شده در چنین مدلهایی خیلی نادر هستند. به این دلیل که بتوانند در زمان واقعی یک تعداد زیادی از معادلات را در ارتباط با حل سیستمهای پیچیده به صورت همزمان انجام دهند
محدودیت گفته شده امروزه تا حد زیادی از بین رفته و با کامپیوترهای مدرن امروزی تعدادی از مدلهای تقریبی برای آنالیز جریان و خون برای سیستم قلبی و عروقی در پستانداران استفاده شده است. در این کار از روش ایستای مدل المان محدود [FEM] برای مدلسازی جریان ایستا خون از طریق سیستم شریانی انسان با بحث کردن در رگهای انفرادی به صورت یک تیوپ الاستیک در نظر گرفته شده است و اثرات ورودی صرفنظر شدهاس و خون به عنوان یک مایع ویسکوز نیوتنی فرض شده است.در واقع ارزش و اهمیت کاربردی و تحقیقاتی که هدف انجام این تحقیق بوده به اندازه ای است که تحقیقات و پایان نامه های زیادی از دیرباز تا کنون به آن پرداخته شده است.
همانگونه که در قسمت قبل گفته شد، از دیرباز تحقیقات متعددی در جهت بررسی و مطالعه رفتار این سیستم، حلهای تحلیلی معادلات حاکم بر رفتار آن غیر ممکن بوده و به همین دلیل در گذشته یا از دیدگاه لامپ کردن اجزاء این سیستم و یا مدلسازی آنها توسط مدارهای الکتریکی استفاده شده است.
مدل ویندکسل اساس تحلیلهای مبتنی بر لامپ کردن می باشد. در این مدل سیستم عروقی به صورت یک محفظه الاستیک در نظر گرفته شده و فشار خروجی صفر در نظر گرفته می شود. با این فرضیات می توان رابطه دبی ورودی، فشار ورودی و دبی خروجی را به سادگی به
دست آورد. همچنین مدلهایی با توسعه دادن مدل ویندکسل ساخته شده است.
در مدلهای الکتریکی از تشابه معادلات حاکم بر جریان خون و معادلات حاکم بر جریان در خطوط انتقال جریان الکتریسیته استفاده می کنند.
دیدگاه لامپ کردن و مدل کردن الکتریکی اجزای سیستم قلب و عروق به دلیل از بین بردن ماهیت سیستم نمی توانند رفتار آن را به صورت واقعی توصیف کنند چرا که مدلسازیی با ساده سازیهای غیر قابل اجتناب همراه است که با واقعیت رفتار سیستم قلب و عروق همخوانی ندارند.
با ظهور روشهای عددی در مکانیک سیالات، محققین این ابزارها را برای بررسی رفتار سیستم عروقی بکار برده اند. روش تفاضل محدود رینز و همکارانش (1974) و روش المان محدود پورنتا و همکارانش (1986)، از جمله این ابزار می باشند. این روشها بر پایه تخمینهای مکانی و زمانی معادلات بنیادی حاکم بر جریان خون بوده و از این نظر قادرند با حفظ ماهیت سیستم (بر خلاف دو دیدگاه پیشگفته قبلی) به بررسی آن بپردازند. با این حال محدودیت های سخت افزاری یعنی محدودیتهای موجود در توانایی رایانه ها ضعف ذاتی این روشهاست. جهت غلبه بر این ضعف
معادلات بنیادی ساده سازی می شوند و این ساده سازی از طریق مدل کردن سیستم با فرضیاتی درباره خصوصیات آن صورت می گیرد. اینجاست که خطای مدلسازی که می تواند یک روش محاسباتی را با مشکل جدی روبرو کند وارد کار می شود.
آنچه تحقیق انجام شده را از تحقیقات گذشته متمایز می کنددر این است که:
1- تاثیر غیر نیوتنی بودن خون در مدلسازی شبکه های شریانی را بررسی می کند.
2- مطالعاتی که در گذشته انجام گرفته اند اغلب شریانهای یک اندام خاص و یا کل بدن را مدلسازی کرده اند حال آنکه در اِین تحقیق می توان هر شبکه دلخواه از شریانها را توسط این روش مدل کرد.ودر شبیه سازی شریانهای یک اندام، چند اندام و یا کل بدن بکار رود.
روش مدلسازی:
به دلیل پیچیدگیهای موجود در پدیده ها و سیستم های واقعی، بررسی آنها به طور مستقیم ممکن نبوده و لازم است آنها را از فیلتر مدلسازی عبور داد. اولین مرحله مدلسازی، مدلسازی فیزیکی است که در آن از پاره ای از خصوصیات فیزیکی پدیده مورد بررسی صرف نظر شده و مشخصات بارزی از سیستم که مورد بررسی هستندبه طوری که به زبان ریاضی قابل بیان باشند، مدل می شوند. در مرحله بعد رفتار مدل حاصل توسط روابط ریاضی بیان می شود که مدلسازی ریاضی نامیده می شود.
سیستم قلب و عروق از دیدگاه مهندسی با چنان پیچیدگیهایی همراه است که بررسی آن به طور مستقیم غیرممکن بوده و مدلسازی آن ضروری می باشد. در مرحله مدلسازی فیزیکی، با توجه به اینکه هدف ما بررسی رفتار جریان خون در شریانها می باشد، از اجزایی مانند قلب، مویرگها و گره های لنفاوی صرف نظر شده تنها شریانها مورد توجه قرار می گیرند.
از سویی به دلیل وجود تعداد زیادی شریان در بدن و به دلیل عدم وجود اطلاعات کافی از جزئیات خواص و رفتار مکانیکی آنها و به ویژه نقش عمده ای که شریانهای اصلی در وظیفه خونرسانی دارند تنها این شریانها مورد توجه قرار می گیرند. با این دیدگاه، مجموعه ای از شریانهای الاستیک ایده آل متصل به هم با عنوان درخت شریانی حاصل می شود. چنین مدلی در بسیاری از مراجع به عنوان مدلی قابل قبول از سیستم شریانی کل بدن پذیرفته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. چنانچه بررسی شریان خاصی از بدن مورد نظر باشد می تواند مدلسازی مشابهی را در مورد آن اعمال نمود. در ادامه نمونه ای از این مدلها که در مورد شریان فمورال و انشعابهای آن صورت گرفته ارایه می شود.
هرچند فرض شریان الاستیک ایده آل در نوع خود بسیار دور از واقعیت است. لیکن
جهت مدلسازی ریاضی لازم است فرضیات ساده کننده دیگری در مورد رفتار جامداتی آن و رفتار سیالاتی خون اتخاذ نمود. از این رو فرض می شود رفتار حالت دیواره شریان در مقابل فشار خون مشخص است و خون به صورت یک سیال عمل می کند.
در درخت شریانی کل بدن. جزییات درباره شماره شریانها که در ادامه آورده شده است.در این بحث به بررسی فیزیک جریان خون داخل شریان انشعابها پرداخته می شود.
شکل (1): انشعابها درشریانها بالا نشان داده شده است .
معادلات حاکم بر جریان خون در یک درخت شریانی:
همانگونه که در بحث قبلی اشاره شد جریان خون در شریانها از دو دیدگاه جامداتی و سیالاتی قابل بررسی است. بحث جامداتی به بررسی رفتار دیواره شریان در تعامل با فشار و سرعت خون می پردازد و بحث سیالاتی به رفتار حاکم بر ماهیت و جریان خون و تعامل این رفتار با رفتار جامداتی شریان.
پیچیدگیهای حاکم بر تعامل واقعی جریان خون و رفتار دیواره شریان آنچنان بالاست که اتخاذ فرضهای ساده کننده ای در مورد خصوصیات و رفتار مکانیکی و رفتار سیالاتی خون را ناگزیر می نماید. این فرضیات ساده کننده، بسته به هدف مطالعه اختیار می شوند.
از جمله روشهای بررسی شده در مقالات مختلف معادلات پیوستگی و بقای مومنتوم می باشد.
معادلات حاکم بر پیوستگی و بقای مومنتوم
در این بخش به بررسی معادلات حاکم بر جریان خون می پردازیم که از این به عنوان روش مناسب برای شبیه سازی فشار و سرعت جریان که زمان محاسبه و دقت نتایج در مقایسه با امکانات سخت افزاری موجود در اماکن درمانی و آموزشی قابل قبول باشد اشاره شده است. به این دلیل جریان خون داخل شریان به صورت یک بعدی در نظر گرفته می شود. به این ترتیب از مولفه های سرعت در دو راستای عمود بر محور شریان صرف نظر می گردد. از طرفی با توجه به میزان تغییرات فشار سیستم گردش خون می توان خون را یک سیال تراکم ناپذیر در نظر گرفت. با این فرضیات رابطه های پیوستگی و مومنتوم حاکم بر جریان خون در یک شریان به صورت زیر حاصل می شوند.
(1)
(2)
در این روابط، A سطح مقطع عرضی شریان، V سرعت خون در راستی محوری، P فشار خون، چگالی خون، نیروی برشی بر روی دیواره به ازای واحد طول آن x مختصات محوری و t زمان می باشند.. برای مشخص شدن رفتار دینامیکی خون، لازم است روابط A و بر حسب فشار و سرعت مشخص باشند. در بخشهای بعدی درباره این دو کمیت صحبت می شود.
معادلات حاکم بر انشعابها
در سیستم گردش خون (مدل نشان داده شده در شکل (1) انشعابهای دو یا چندگانه به چشم می خورد به دلیل مدلسازی یک بعدی جریان خون، معادلات (1) و (2) در این انشعابها صادق نیست. برخی از مراجع که به بررسی این انشعابان پرداخته اند اقدام به مدلسازی سه بعدی جریان خون با استفاده از معادلات ناویر- استوکس نموده اند که کاربردی برای مدلسازی یک بعدی ندارد.
لذا برای بیان معادلاتی در انشعابها که با فرض یک بعدی بودن جریان خون و در نتیجه معادلات (1) و (2) سازگار باشند، اتخاذ فرضهایی درباره رابطه فشارها و دبیها در شاخه های مادر و دختر، (شکل2) ضروری است.
شکل2: شکل شماتیک یک انشعاب. شاخه های مادر و دختر در این شکل مشخص شده اند.
بر اساس رابطه پیوستگی لازم است دبی خروجی شاخه مادر با مجموع دبی های ورودی به شاخه های دختر مساوی باشد. به عبارت دیگر:
(3)
در این رابطه Vp , Ap به ترتیب سطح مقطع و سرعت در خروجی شاخه مادر، Vd , Ad به ترتیب سطح مقطع و سرعت در ورودی شاخه دختر و n تعداد شاخه های دختر می باشد.
همچنین باید رابطه ای بین فشار در گره خروجی شاخه مادر و گره ورودی شاخه های دختر بیان کرد. از آنجا که سرعت بین گره خروجی شاخه مادر و گره ورودی شاخه های دختر تغییر می کند، طبق رابطه برنولی، فشار این گرهها نیز متفاوت است ولی چون فشار دینامیکی خون بخش
کوچکی از فشار ناپایای خون را تشکیل می دهد می توان از این تغییرات در محل انشعاب صرف نظر کرده و فشار در گره خروجی شاخه مادر و گرههای ورودی شاخه های دختر را یکی گرفت. با توجه به اینکه به عنوان نمونه حداکثر سرعت خون در آئورت بالا رونده و در محدوده سرعت 71-143 m/s می باشد و از سوی حداقل فشارخون 8000Pa است، در نتیجه تغییرات فشار دینامیکی در مقایسه با فشار ناپایا قابل چشم پوشی است. بنابراین:
(4)
که P معرف فشار و زیرنویسهای d , P به ترتیب معرف شاخه مادر و شاخه های دختر و I معرف شماره شاخه دختر می باشد.
معادلات (1)، (2)، (2) و (2) معادلات اصلی مورد استفاده در تحلیل یک مدل شریانی فاقد گرفتگی می باشند.
رابطه بین فشار خون و سطح مقطع شریان
در واقع دیواره شریان به صورت یک جسم ویسکو الاستیک رفتار می کند، یعنی رفتاری مخلوط از سیال و جامد دارد. در شریانهای بزرگ (که مورد نظر ما هستند)، در محدوده فشار و دبی فیزیولوژیک، ویسکوالکتریسیته قابل صرف نظر بوده، یک مدل ویسکوالاستیک برای شریانهای کوچک، در نزدیکی مویرگهای (شریانهای ماهیچه ای) مناسب است. از این رو در این جا فرض ساده کننده دیگری اتخاذ شده و شریان به صورت یک جسم الاستیک در نظر گرفته می شود. با این فرض روابط متعددی در مراجع جهت بیان ارتباط تغیر سطح مقطع شریان در مقابل فشار خون، که از آن با عنوان معادله حالت اسم برده می شود، پیشنهاد گردیده است در ادامه به چند مورد از این روابط اشاره می کنیم.
مدل تحلیلی رابطه فشار- سطح مقطع
این مدل با فرض کردن شریان به صورت یک استوانه با قطر یکنواخت، جدار نازک و دارای ماده الاستیک خطی ایزوتوپ با استفاده از تئوری الاستیسیته، معادله حالت را به صورت زیر بیان میکند.
(5)
که در این رابطه تغییر شعاع شریان در پاسخ به تغییر فشار خون، P تغییر فشار خون، R0 شعاع اولیه شریان، v ضریب پواسون، E مدول الاستیک و h ضخامت شریان می باشند.
مدل استریتر
استریتر و همکارانش از رابطه زیر برای بیان معادله حالت استفاده کرده اند:
(6)
در این رابطه P فشار خون، P0 فشار اولیه خون، A(P0.x) سطح مقطع، d0 قطر اولیه، h0 ضخامت اولیه و E مدول یانگ شریان می باشند. در واقع این معادله فرم ساده شده ای از مدل تحلیلی با حذف ضریب پواسون می باشد.
مدل رینز:
رینز و همکارانش رابطه زیر را به عنوان معادله حالت پیشنهاد کرده اند:
(7)
که K ضریبی است که به صورت تجربی تعیین شده و بقیه پارامترها مانند مدلهای قبلی می باشند.
مدل اسکالاک:
طبق این مدل که توسط اسکالاک ارایه شد معادله حالت به صورت زیر می باشد.
(8)
که در این رابطه پارامتری است که توسط آزمایشات بر روی رگ تعیین می شود. Ed مطابق رابطه زیر، الاستیسیته قطری رگ است:
(9)
بر اساس آزمابشات انجام گرفته، را می توان با دقت خوبی از رابطه زیر تقریب زد:
(10)
بقیه متغیرهای به کار رفته در این معادلات در معادله (6) تعریف شده اند.
مدلهای مشابه دیگری در مراجع پیشنهاد شده است که این بحث مجال پرداختن به آنها نیست
معادله حالت کلی:
رابطه حالت به صورت زیر مورد استفاده قرار گرفته است که سری تیلور سطح مقطع- فشار، حول فشار اولیه P0 با حفظ جملات تا مرتبه 2 می باشد:
(11)
بدین ترتیب ضمن ساده کردن عملیاتهای محاسباتی، می توان با انتخاب مناسب ضرایب C1 , C0 بسیاری از معادلات حالت پیشنهاد شده در مراجع را به خوبی تخمین زد. شکل (3) برگرفته از مرجع، رابطه تخمین زده شده استریتر، رابطه رینز و رابطه تخمین زده شده رینز را مقایسه می کند.
شکل3 مقایسه معادلات حالت ارتباط سطح مقطع- فشار. خط ممتد معرف رابطه تخمین زده شده استریتر، منحنی خط- نقطه رابطه رینز، (7) با P0=13.3Pa و K=0.1174 و منحنی خط بریده رابطه تخمین زده شده رینز می باشند.
همان طور که در این شکل دیده می شود، در فشارهای عملی مورد نظر، تخمینهای انجام شده توسط معادله (11)، از دقت قابل قبول برخوردار است. تفاوت نسبت به دست آمده از روابط آورده شده در این شکل، کمتر از 4% می باشد.
با داشتن معادله حالت، توسط سری تیلور، ضرایب C1 , C0 به دست می آیند.
سری تیلور تابع f(x)، حول نقطه a با حفظ جملات تا مرتبه دوم به صورت زیر نوشته می شود.
(12)
که f// , f/ به ترتیب مشتق اول و دوم f نسبت به x در نقطه x=a می باشند. با توجه به رابطه بالا، ضرایب C1 , C0 به ترتیب عبارتند از:
(13)
(14)
روابط ریاضی استخراج این ضرایب برای مدل تحلیلی در ضمیمه «د» آمده است. برای این مدل داریم:
(15)
با عملیاتهای مشابه برای مدل استریتر داریم:
(16)
و برای مدل اسکالاک:
(17)
معادله حالت خون:
همانگونه که قبلا گفته شد، برای تکمیل روابط (1) و (2)، لازم است تنش برشی به صورت تابعی از سرعت و فشار مشخص شود، بدین منظور باید معادله ارتباط دهنده تنش برشی خون و سرعت آن معلوم باشد.
1-در نرخ برشهای پایین، ویسکوزیته ظاهری به مقدار چشمگیری افزایش می یابد طوری که گاهی دارای «تنش تسلیم» است.
2-در نرخهای برش بالا ویسکوزیته ظاهری کوچکتر از آنچه در نرخهای برش پایین است، میباشد. از این دو رفتار به تاثیرات «برش پایین» و «برش بالا» یاد می شود.
خون یک سیال غیر نیوتنی ویسکوالاستیک می باشد. صرف نظر از خصلت ویسکوالاستیک خون، به عنوان یک فرض قابل قبول در بسیاری از مراجع پذیرفته شده است. صحت این فرض وقتی روشن می شود که در می یابیم در شریانهای با قطر بزرگ که تنش برشی بالاست، خون به صورت نیوتنی عمل می کند. به همین دلیل در این مبحث رفتار ویسکوالاستیک خون صرف نظر گردیده است. از سویی، در مراجع در دسترس ما، روابط حاکمی که برای رفتار غیرنیوتنی خون مطرح شده اند، بر اساس فرض لایه ای بودن جریان خون میباشند. بنابراین لایه ای بودن خون، یکی از فرضها در بیان معادلات حالت مورد استفاده می باشد.
در بعضی از مراجع روابط مورد استفاده به عنوان معادله خون به تفضیل مورد بررسی قرار گرفته اند
مدل توانی:
در این مدل رابطه تنش برشی و نرخ برش به صورت زیر بیان می شود:
(19)
که تنش برشی، نرخ برش و یک ضریب بدون بعد می باشند. وقتی n=1، مدل به حالت نیوتنی برمی گردد. مزیت اصلی این مدل سادگی آن می باشد. از معایب آن عدم وجود یک تنش تسلیم برای شروع جریان و بینهایت بودن ویسکوزیته ظاهری در این حالت می باشد.
مدل کیسونی:
طبق این مدل رابطه تنش برشی و نرخ برش به صورت زیر می باشد:
(20)
که تنش برشی، نرخ برش و یک ثابت بی بعد وابسته به هماتوکریت خون (درصد حجمی سلولهای قرمز به کل خون) و تنش تسلیم می باشد.
مدل کیسون نه تنها با نتایج تجربی همخوانی دارد، بلکه در یک محدوده وسیع از نرخهای برش صادق است. محققین کاربرد رابطه کیسون را در محدوده نرخ برش 2 تا 100000 s-1 با کاربرد یک سری از ویسکومترها توضیح داده اند. نتایج نشان داده اند که با کاربرد رابطه کیسون، این امکان وجود دارد که دادههای ویسکوزیته خون به دست آمده در محدوده های برش 5 تا 200 s-1 تا نرخهای برش 10000 تا 100000 s-1 را با کمتر از 5 درصد خطا، میانیابی کرد.
باید توجه داشت fs در رابطه (2)، نیروی برشی به ازای واحد طول لوله است و در روابط (18) تا (20) تنش برشی است. برای به دست آوردن fs موجود در رابطه (2)، باید مقدار تنش برشی را در دیواره به دست آورده و از رابطه حاصل روی محیط لوله انتگرالگیری کرد.
ترم نیروی برشی به ازای واحد طول، در یک مدل دو یا سه بعدی در جریان خون وارد می شود. ولی در یک مدل یک بعدی، به دلیل صرف نظر از تغییرات سرعت محوری لازم است یک پروفیل سرعت محوری فرض کرد. مبنای این فرض را حل معادله مومنتوم در حالت پایا قرار می دهیم.
معادله مومنتوم برای جریان استوانه ای با شعاع r از سیال داخل یک لوله بدون ترمهای مشتق زمانی و شتاب جابه جایی عبارت است از:
(21)
در این رابطه تنش برشی، r شعاع استوانه سیال و گرادیان محوری فشار می باشند.
برای یک سیال نیوتنی،
(22)
با قرار دادن تنش برشی ا معادله (22) در معادله (21) و انجام انتگرالگیریهای مربوط به دست میآوریم:
(23)
با اعمال شرط مرزی صفر بودن سرعت در دیواره، به دست می آوریم:
(24)
در این رابطه R شعاع لوله می باشد.
با انتگرالگیری از رابطه (24) روی سطح مطع لوله، ارتباط و سرعت متوسط به صورت زیر به دست می آید:
(25)
که A سطح مقطع لوله و متوسط محوری می باشند.
اکنون با قرار دادن از معادله (25) در معادله (24) به دست می آوریم:
(26)
بدین ترتیب پروفیل سرعت مطلوب به دست می آید. با استفاده از رابطه (18)، اندازه تنش برشی در دیواره عبارت است از:
(27)
ولی چون نیروی برشی به ازای واحد طول در دیواره مورد نظر است، رابطه فوق را روی محیط لوله ضرب می کنیم:
(28)
به این ترتیب نیروی برشی به ازای واحد طول مورد استفاده در رابطه (2) به دست می آید
برای یک سیال غیرنیوتنی رابطه (21)، برقرار است ولی رابطه (22) را باید با رابطه حالت آن سیال عوض کرد با همان روالی که برای یک سیال نیوتنی طی شد، پروفیل سرعت و نیروی برشی به ازای واحد طول به دست می آیند.
برای یک سیال توانی، پروفیل سرعت به صورت زیر می باشد:
(29)
که n همان n رابطه (19) است. با انجام عملیاتهای مشابه آنچه برای یک سیال نیوتنی گذشت، به دست می آوریم:
(30)
رابطه حاصل را می توان به کمک ارتباط سطح مقطع (و در نتیجه شعاع) با فشار بر حسب سرعت و فشار بیان کرد.
وارد کردن نیروی برشی به ازای واحد ژول به دست آمده از معادله (30)، در رابطه (2)، ما را به انجام محاسباتی با هزینه ای بالا در مقایسه با ارزش فیزیکیشان، وا می دارد. از سویی چون برای یک سیال غیرنیوتنی با معادله حالت متفاوت، این عملیاتهای محاسباتی تفاوت می کنند، عملا امکان استفاده همزمان از چند معادله حالت در تحلیل وجود نخواهد داشت. به این دلیل در این مبحث، ایده سیال شبه خطی استفاده می شود. به این ترتیب که بر اساس معادله حالت سیال، یک ویسکوزیته ظاهری به دست می آید که با ویسکوزیته ظاهری در رابطه (22) معادل است. این نحوه برخورد با خصلت غیرنیوتنی خون، می باشد.
برای تبیین موضوع، فرض کنید معادله حالت یک سیال غیرنیوتنی به صورت زیر باشد:
(31)
چنانچه این رابطه را به صورت زیر بنویسم،
(32)
که در آن
(33)
به فرم شبه خطی معادله حالت (32)، می رسیم. به دست آمده از رابطه (33)، ویسکوزیته ظاهری نامیده می شود. با این تریب می توان از همان روال استخراج معادله (28) ولی با ویسکوزیته ای که از رابطه (33) به دست می آید و پروفیل سرعت مربوط به سیال مورد نظر، استفاده کرد. چون در این حالت ویسکوزیته تابعی از سرعت (حل) است، باید از یک الگوریتم تکراری برای ترم نیروی برشی به ازای واحد طول در معادله (2)، استفاده کرد.
اکنون نحوه استخراج در معادله (33) را برای یک سیال توانی و یک سیال کیسونی توضیح می دهیم.
همانطور که گفتیم برای یک مدل توانی پروفیل سرعت به شکل رابطه (29) می باشد که در زیر مجددا آورده می شود:
(29)
با انتگرالگیری رابطه بالا روی سطح مقطع لوله، سرعت متوسط در لوله را به صورت زیر به دست میآوریم:
(34)
با قرار دادن رابطه (35) در رابطه (29) پروفیل سرعت را به صورت زیر به دست می آوریم.
(36)
اکنون می توان نرخ برش در دیواره را به صورت زیر به دست آورد:
(37)
با توجه به معادلات (19)، (33) و (37)، ویسکوزیته ظاهری یک سیال توانی را به صورت زیر به دست می آوریم:
(38-1)
اکنون توجه کنید که اگر توان n-1 را به صورت کسر در نظر بگیریم، در صورتیکه منفی، x فرد و y زوج باشد، چون نمی توان از یک عدد منفی رادیکالی با فرجه زوج گرفت، مدل توانی نمی تواند بکار رود و از این رو فرض می کنیم همواره توان x زوج است. بدین ترتیب رابطه (38-1) به صورت زیر در میآید:
(38-2)
توجه شود که طبق رابطه (19) حداقل در دیواره که مورد نظر ماست، x باید زوج باشد زیرا طبق شرط عدم لغزش در دیواره مقدار در این ناحیه منفی است. در نتیجه فرض اتخاذ شده قابل قبول است.
تنش برشی عبارت است از:
(39)
اکنون برای به دست آوردن نیروی برشی به ازای واحد طول، مشابه روال طی شده برای سیال نیوتنی، تنش برشی را در محیط لوله ضرب می کنیم:
(40-1)
مقدار نیروی برشی به ازای واحد طول مورد استفاده در رابطه (2) با ضرب عبارت فوق در یک منفی به صورت زیر به دست می آید:
(40-2)
توجه کنید چنانچه مقدار از رابطه (38-2) ر در رابطه (40-2) قرار دهیم، به رابطه (30) میرسیم.
برای یک سیال کیسونی، ویسکوزیته ظاهری به صورت زیر بیان می شود:
(41)
که در این رابطه و با پواز و H=0.37 هماتوکریت خون است. رابطه (41) در مقایسه با رابطه (20)، با وارد کردن هماتوکریت (کسر حجمی سلولهای قرمز خون به کل خون)، دقیق تر می باشد.
با داشتن پروفیل سرعت رابطه (41) کامل می شود. روال به دست آوردن این پروفیل کاملا مشابه سیال نیوتنی است و از بیان آن خودداری می کنیم.
پروفیل سرعت برای مدل کیسونی به صورت زیر می باشد:
(42)
در این رابطه rP شعاع ناحیه مرکزی است که د آن و سرعت سیال ثابت و برابر uP می باشد.شکل (4) نشان دهنده پروفیل سرعت کیسونی می باشد:
شکل 4: پروفیل سرعت جریان کیسونی در یک لوله استوانه ای.
بر اساس رابطه (42) دبی در هر مقطع عرضی برابر است با:
(43)
با استفاده از این رابطه را به صورت زیر می نویسیم:
(44)
که
(45)
اکنون با استفاده از رابطه (42) و برش در دیواره را محاسبه می کنیم. در نهایت با استفاده از رابطه (44) و داریم:
(46)
تنش برشی عبارت است از:
(47)
با توجه به اینکه نیروی برشی به ازای واحد طول، به صورت زیر به دست می آید:
(48)
مقدار نیروی برشی به ازای واحد طول مورد استفاده در رابطه (2)، با ضریب عبارت فوق در یک منفی به دست می آید.
به این ترتیب می توان معادله مومنتوم را به صورت زیر نوشت:
که برای سیال نیوتنی مقدار و برای سیال توانی مقدار و برای سیال کیسونی همان مقدار بدست امده در رابطه 48 می باشد.
بررسی روش انجام شده:
تکنیک المان محدود اساسا به دلیل مستقیم بودن (بر خلاف روش مقایسه الکتریکی) می باشد و از نظر کاربردی تطبیق پذیرتر می باشد. به علاوه این مدل قادر به در نظرگیری شرایط مرزی تعیین شده هست و این به دلیل آن است که در طی دهه های گذشته این تکنیک به صورت یک ابزار قدرتمند برای حل مسائل پیچیده در مسائل علمی مختلف و در حوزه های مهندسی توسعه پیدا کرده است.
فرموله کردن مدل:
سیستم قلبی و عروقی انسان بعد از Avolio در سال 1980 به عنوان یک ترتیبی از مقدار زیادی از شاخه های بهم وصل شده همانطور که در شکل پایین نشان داده شده مدل شده است. شاخه های درخت شریانی در شکل 4 در انتها به صورت اختیاری در یک تعدادی از نقاط که نودهای انتهایی نامیده می شوند به پایان می رسند. تاثیر شریانچه ها و وریدهای کوچک و رگها که به دنبال یک گره انتهایی هستند توسط گره هم به وسیله جریان شبکه (نرخ جریان) یا فشار خون (که توسط تجربیات یا روشهای دیگر در دسترس می باشند) معین می شوند.
عدد کلی گرهها برابر n باشد و تعداد سگمنت های شریانی n-1 است.
مقاله امام رضا(ع)و بنی عباس با word دارای 21 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله امام رضا(ع)و بنی عباس با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله امام رضا(ع)و بنی عباس با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله امام رضا(ع)و بنی عباس با word :
امام رضا(ع)و بنی عبا
:
تاکنون اجمالاً با نحوه پیدایش ساسله ای بنام بنی العباس آشنا شدیم و دانستیم که اینان انسانهای جاه طلب و دنیا پرستی بودند که منافقانه قدرت را بدست گرفته و برای حفظ آن از هیچ جنایت و خیانتی خودداری نکرده و علیرغم اینکه خود را پسر عم رسول اکرمو ائمه می دانستند،اما همانند امویان دست به خون پاکترین و شریفترین انسانها همچون ائمه (ع)یا یزید و هزاران بیت المال مسلمانان ،حقوق جامعه را در راه عیش و نوشهای خود و اطرافیان ضایع نمودند.حال باید وارد موضوع اصلی این نوشتار یعنی مسئله ولایتعهد حضرت رضا(ع)شویم و ببینیم چگونه از میان سلاله ی خون ریز و سفاکی ،فردی همچون مأمون حاضر می شود خلافت و یا ولایتعهد را در اختیار دشمن و رقیب سرسخت خود قرار دهد.برای تبیین بهتر و جامع تر این موضوع لازم است به روند پیشامدهائی که منجر به قدرت رسیدن مأمون شد،بپردازیم.
امام رضا (ع)در زمان هارون:
هارون فرزند مهدی و پنجمین خلیفه ی عباسی بود که در سال 170 بعد از برادرش هادی بخلافت رسید.قبلاً با رفتار او با امام کاظم (ع) آشنا شدیم.امام رضا (ع) بعد از شهادت امام کاظم آشکارا امامت خود را اعلام نمود و ترس و ملاحظه ای از هارون نداشت ،بطوریکه یاران امام درباره جان ایشان نگران بودند.اما ایشان می فرمدو:هارون هر چه می خواهد تلاش کند او راهی بر من ندارد.
همینطور هم شد،هارون تا آخر نتوانست آسیبی به امام (ع) وارد کند.حتی روزی یحیی بن خالد برمکی به هارون گفت:این فرزند موسی بن جعفر است که نشسته و به تبلیغ خلافت و امامت خود مشغول است .هارون گفت:آیا آنچه با پدرش کردیم برای ما کافی نیست؟آیا می خواهی همه آنان را بکشم؟(1)
از جمله حوادث مهمی که امام رضا (ع)در این دوره با آن مواجه گشت ،جریان اغراض واقضیه بود.اینها عده ای از یاران امام کاظم بودند که عقیده داشتند امامت به موسی بن جعفر (ع)ختم می شود و می گفتند او نمرده بلکه زنده است و دوباره بر می گردد و قائم آل محمد است لذا امامت علی بن موسی را قبول نداشتند.
انگیزه اصلی این انحراف سردمداران اصلی این از علی بن حمزه بطائنی ،زیاد بن مروان قندی و عثمان بن عیسی رواسی .آنان مقادیر زیادی پول وجوهات از امام کاظم در اختیارشان بود اما برای اینکه اینها را نزد خود نگه دارند و تحویل علی بن موسی(ع)ندهند،امامت حضرت را مکر شدند ،امام کاظم برای جلوگیری از این انحراف تلاش زیادی انجام داده بود.بارها همین افراد را حاضر کرد و جانشین خود را مشخص نمود و از آنها برای حضرت رضا(ع) بیعت گرفت.با اینحال چنین اغراض رخ داد و امام رضا نیز سخت با آنها مقابله می کرد.
حادثه مهم دیگر حمله نیروهای هارون به مدینه است.محمد بن جعفر در مدینه بر ضد حکومت عباسیان قیام کرد.هارون سپاهی بفرماندهی جلودی برای سرکوبی او به مدینه روان کرد و به او دستور داد اگر بر محمد بن جعفر دست یافت او را گردن بزند و بر خانه های علویان یورش برده و دارائی و لباس و زیور زنان را غارت کرده و حتی یک جامه برایشان باقی نگذارد .جلودی با سپاهش به خانه امام هشتم هجوم آورد.وقتی امام او را دید فرمود همه زنان در یک خانه جمع شدند و خود بر در خانه ایستاد.جلودی گفت من به دستور هارون باید وارد خانه شوم و لباس زنان را با جواهراتشان در آوردم.امام قول داد این کار را خودم می کنم و پیوسته سوگند می خورد و از او می خواست وارد خانه نشود.جلودی بالاخره آرام شد و موافقت کرد.امام بدرون خانه رفته و دارایی ،اموال و لباس و زیور زنان را جمع کرد و به او داد.
این نمونه ای از رفتار خصومت بار هارون با امام هشتم و علویان می باشد.
جریان جانشینی هارون و سرانجام او:
هارون همواره برای تعیین جانشینی خود متحیر و پریشان بود.او همانند دیگر خلفا دارای زنان و کنیزان متعدد بود و فرزندان زیادی از آنان داشت.برجسته ترین آنان ،مأمون ،امین و مؤتمن بودند.مأمون مقداری از امین بزرگتر بود و علیرغم اینکه فرد باهوش تری بود اما هارون نتوانست او را جانشین خود قرار دهد،زیرا مأمون مادرش ایرانی بود و درباریان و اطرافیان هارون میل نداشتند او بر امین که مادرش عرب بود ترجیح داده شود.بهر حال تعصبات قومی و نژادی هارون را واداشت تا امین را درسال 175
در ولایتعهد شرکت داد تا بعد از این خلیفه باشد و برای آنان در سال 186 در مراسم حج از زعما و برجستگان قوم و مردم بیعت گرفت.و بالاخره در سال 189 نیز برای فرزندش موتمن بیعت گرفت.
عاقبت هارون عازم سفری بدون حج گشت شد.همانطور که قبلاً آوردیم سرزمین خراسان در سقراط امویان و بقدرت رسیدن عباسیان نقش عمده ای داشت.لذا مورد توجه خاص بنی عباس بود و اشخاص برجسته ای بعنوان حاکم آنجا تعیین می شدند.
هارون ابتدا فضل بن یحیی برمکی را که از مقربانش بود حاکم آنجا قرار داده بود.بعد از دو سال علی بن عیسی بن ماهان را ب جای او منصوب کرد.علی خراسان ،سیستان،ماوراءالنهر ،اصفهان و تمام شرق ایران را تحت فرمان داشت.او نسبت به مردم ظلم و جور فراوانی اعمال کرد و با وضع مالیاتهای سنگین و جنایات دیگر به نارضایتی مردم از دستگاه خلافت دامن زد تا اینکه باعث شورشهایی در این مناطق شد.
منجمله طغیان رافع بن لیث بود که از طرف علی بن عیسی حاکم ماوراءالنهر بود.او خلافت هارون را رد کرد و در جنگ با علی او را مکرراً شکست داد.در سال 191 هرثمه بن اعین از طرف هارون بجای علی منصوب شد.هرثمه او را دستگیر و اموال غصبی مردم را به آنها برگرداند اما از مقابله با فتنه ی رافع بن لیث عاجز ماند و از هارون درخواست کمک کرد .آشوبهای دیگری همانند آشوب حمزه بن عبداله در سیستان و آشوب المقنع روی داد که مرتباً به مواضع حاکم منصوب از طرف هارون حمله می کردند و حاکمیت هارون را تهدید می کردند.
هارون بناچار شخصاً برای دفع این شورشها به خراسان عزیمت کرد.امین را بعنوان جانشینی در بغداد گذاشت و مأمون را بهمراه خود برد و دو سیاستمدار معروف یعنی فضل بن ربیع و فضل بن سهل نیز همراه او بودند.بعضی می گویند علت همراهی مأمون در این سفر تدبیر فضل بن سهل بود.
چون فکر می کرد اگر در این سفر هارون بمیرد ،امین قدرت را بدست می گیرد و مأمون را از ولایتعهد خلع می کند.لذا بهتر است مأمون از بغداد دور باشد تا دست امین در آن لحظه به او نرسد.
هارون در گرگان بشدت بیمار شد .او قبل از مرگش مأمون را برای انجام مأموریتی روانه مرو کرد و به فضل بن ربیع گفت :اگر من مردم لشکر خزائنی را که همراه من است به مأمون بده تا در نبرد با دشمنان در مرو موفق شود.ولی فضل بن ربیع همه آنها را با خود به بغداد باز گرداند.
سرانجام هارون الرشید بعد از 23 سال حکومت جابرانه در سال 193 در 45 یا 49 سالگی در سناباد طوس بهلاکت رسید و همانجا مدفون شد.
اختلاف امین و مأمون:
امین در بغداد وقتی که از مرگ پدر مطلع شد ،نامه ای به فضل بن ربیع در خراسان نوشت و از او خواست همه اموال و لشکریانی را که همراه هارون بود به بغداد باز گرداند.فضل هم که طرفدار امین بود بطرف بغداد حرکت کرد و سپاهیان هم که از بازگشت به خانه های خود مسرور بودند ،راه مراجعت را در
پیش گرفتند.
مأمون که اموال و لشکریان را در حال از دست دادن می دید تدبیر فضل بن سهل با ارسال پیکی به بن ربیع خواستار استرداد آنها نزد خود شد اما جواب او منفی بود و گفت این دستور خلیفه است .
امین در بغداد به کاخ خلافت گام نهاد و در جمادی الثانی 193 بخلافت رسید.فضل بن ربیع و علی بن عیسی او را تحریک کردند تا مأمون را از ولایتعهد خلع کند.امین ابتدا با نامه های متعدد از مأمون خواست تا به بغداد بیاید اما او می گفت من از طرف هارون حکمران خراسان شده ام و جلوی مأموران امین را که برای بیعت گرفتن از مردم به آن دیار می آمدند،می گرفت .عاقبت در سال 194 امین ،نام مأمون را از سکه انداخت و او و برادر دیگرش مؤتمن را از ولایتعهد عزل کرد و پسر خردسالش موسی را ولیعهد قرار داد.
در اختلاف بین این دو برابر بیش از هر چیز مسائل قومی و نژادی دخالت داشته ا ست .برای روشن شدن این مطلب به بحث کوتاهی در این زمینه می پردازیم.
چرا عباسیان و عربها طرفدار امین بودند؟
شاید سر تمایل عباسیون به امین بخاطر این بود که امین بطور کامل یک عباسی است یعنی پدرش هارون و مادرش زبیده است.زبیده نوه منصور و بلند پایه ترین و با نفوذ ترین زن عباسی بود.یعقوبی می نویسد:«امین تنها خلیفه ای بود که هم پدر و هم مادرش عباسی بودند»(2 )
امین در دامان فضل بن یحیی برمکی که برادر رضاعی هارون و با نفوذترین مرد دربار هارون بود بزرگ شد و نیز فضل بن ربیع که عرب بود و تردیدهای در دوستی اش نسبت به عباسیون نبود بر امورات او اشراف داشت.اما مأمون در دامان جعفر بن یحیی که دارای نفوذ کمتری نسبت به برادرش فضل داشت.بزرگ شد و مربی او فضل بن سهل بود که ایرانی الاصل بوده است .بین مربیان ایندو هم اختلاف شدیدی وجود داشت.
مادر مأمون زنی خراسانی و غیر عرب بنام «مراجل» بود که اندکی بعد از تولد مأمون مرده بود و فاقد هر گونه نفوذی در دربار بود.و اگر زنده هم می ماند می توانست دستاویزی برای تحقیر بیشتر
مأمون باشد.(3 )
عربها هم از خلافت و استانداری مأمون راضی نبودند زیرا هم مادر و مربی او عرب نبودند و هم اسلاف مأمون با ترجیح موالی و ایرانیان رفتار بدی با عربها کردندومثلاً منصور عباس موالی و غلامانش را در کارهای خود راه داد و در امور حرم مشغولشان کرد و آنها را بر عربها تقدم داشت و خلفای بعدی هم از او دنباله روی کردند و به این ترتیب ریاست و ارج عرب از بین رفت.
اما امین پشتوانه ای قوی در بین عباسیان داشت.او دارای حزب و گروهی قوی بود .مانند دائی ها فضل بن یحیی بن برمکی ،بیشتر برامکه و نیز مادرش زبیده و بلکه کل عربها با او بودند و اینها نفوذ زیادی در هارون داشتند و این تأثیر در مسئله ولایتعهدی هم کار خود را کرد و با اینکه مأمون بزرگتر از امین بود و علیرغم میل هارون،امین ولیعهد شد .
مأمون علاوه بر اینکه در بین عباسیان نفوذی داشت .علویان هم از او راضی نبوده اند زیرا بهر حال مأمون جزء بنی عباس و فرزند هارون ،یعنی قاتل موسی بن جعفر (ع)بود و بعلاوه در میان خود کسی را داشتند که از همه عباسیان بهترین یعنی علی بن موسی(ع).
مأمون بدلیل اینکه می دید عرب،عباسیان و علویان از او فاصله گرفته اند به خراسانیها نزدیک شد و در مرو اقامت گزید و از یاری و مساعدت فرماندهان و سپاهیان ایرانی برخوردار شد.
جنگ بین امین و مأمون آغاز می شود:
مأمون با اطرافیان و فضل بن سهل به مشورت پرداخت .فضل به او گفت:تو مادرت ایرانی است و خود الان در بین ایرانیان هستی ،خراسان پشتیبان توست و من هم کار خلافت را برایت درست می کنم.مأمون نظر او را پذیرفت .او دارای یاران لایق و کاردانی بود.همچون طاهر بن حسین معروف به ذوالیمینین که سردار نظامی برجسته ای بود .دیگر هرثمه بن اعین که از طرف هارون استاندار خراسان و مأمور سرکوب شورشیان بود در این موقعیت به مأمون پیوست ورافع بن لیث هم که جزء شورشیان بود به مأمون پیوست و در رأس آنان فضل بن سهل بود که از کوچکی مربی او بود و اکنون سیاستمدار برجسته ای بود.
با بالا گرفتن اختلاف بین دو برادر ،امین در سال 194 علی بن عیسی را با سپاهی پنجاه هزار نفره به جنگ برادرش فرستاد و او را حاکم همدان و اصفهان و قم قرار داد.مأمون هم سپاهی را به سرداری طاهربن حسین به جنگ او فرستاد.در این جنگ که در حوالی ری رخ داد.لشکر طاهر پیروز شد.مأمون با کسب خبر پیروزی خود را خلیفه اعلام کرد و امین را خلع کرد.
مردم خراسان هم از این حادثه مسرور گشته و شادی کردند.این سپاه دیگری را به جنگ طاهر فرستاد اما باز هم شکست خورد.از طرف دیگر مأمون هم همرثمه را با سپاه دیگری به کمک طاهر فرستاد و آنان موفق شدند همدان ،اهواز،بصره ،کوفه و مدائن را تصرف کرده و بغداد را محاصره کنند.در بغداد آشوب شد و اطرافیانش امین را تنها گذاشتند و بعضی به طاهر تسلیم شدند و بالاخره در 24 محرم سال 198 امین در سن 28 سالگی بدست مأموران طاهر کشته شد.و خلافت پنجاه ساله اش پایان یافت .پس طاهر از مردم عراق برای مأمون بیعت گرفت و سر امین را بر دروازه شهر نصب کرد و بعد آنرا برای مأمون فرستاد.
حالات و رفتار امین:
اغلب مورخین در بی کفایتی امین برای نصب خلافت متفق القول اند.او بسیار فرد عیاش و اهل لهو و لعب بوده است.او بیشتر اوقات خوشگذرانی خود را با مطربان و غلامان می گذراند.و از بانوان و کنیزان دوری می کردوبهمین جهت متهم شد که مرد پسند است .او مطربان و غلامان خود را بسیار گرامی می داشت و جواهرات و بیت المال بسیاری را بین آنان تقسیم می کرد.ابن اثیر مورخ معروف ضمن بیان اخیر می نویسد:«ما در شرح حال و سیره و رفتار او چیزی که حاکی از عدالت،خرد،تجربه و نکوکاری باشد ،نیافته ایم که آنرا نقل کنیم»(4 )
ابراهیم بن مهدی می گوید وقتی طاهر بن حسین سردار سپاه مأمون بغداد را محاصره کرده بود و امین در خطر مرگ و نابودی قرار داشت.من همراه امین بودم .شبی او برای لختی آسایش به کاخی که در کنار دجله داشت آمد و بمن گفت:آیا پاکی و صفای هوای امشب را احساس می کنی و زیبایی او را در آسمان و پرتو آنرا در دجله می بینی ،آیا میل به نوشیدن شراب داری ؟
گفتم هر طور که مایلی .سپس یک رطل تمام شراب خورد و همین مقدار هم به خود من داد.سپس برایش آوازها و ترانه هایی را خواندم که دوست می داشت .این اعمال بی خردانه ی او نشانگر بی لیاقتی او در امور خلافت و کشورداری است.
امین بدلیل اشتغال بیش از حدش به اختلافات خود با مأمون ،فرصتی برای درگیری و برخورد با حضرت رضا(ع) که در مدینه سکونت داشت،پیدا نکرد و در ستون تاریخی مطلبی در این باره دیده نمی شود و حضرت رضا(ع) در این فرصت پنجساله به امور فرهنگی و رفع مشکلات مردم مشغول بودند.
امام هشتم (ع)و مأمون
شخصیت واعتقادات مأمون:
نام اصلی اش عبداله بن هارون الرشید است و هفتمین خلیفه عباسی است .او در سال 170 ه.یعنی در همان شبی که پدرش خلافت را بعهده بدنیا آمد و در سال 218بهلاکت رسید.درباره ی مذهب مأمون میان صاحب نظران و مورخین اختلاف وجود دارد.عده ای او را شیعه می دانند.استاد شهید مرتضی مطهری (ره)در این باره معتقد است:«بسیاری از مورخین مأمون را شیعه می دانند و به عقیده من هم او شیعه بوده است و از علمای شیعه هم بوده ،اما هیچ مانعی ندارد که انسانی مانند مأمون به چیزی معتقد باشد و بر ضد اعتقادش عمل کند(5)
شاید مباحثات و اسلوب جالب او در رد اقوال مخالفان شکی باقی نگذارد که او ایده ی تشیع را پذیرفته است.او گرایشهای دیگری هم دارد که تشیع او را تأیید می کند.مثل اعتقاد به مخلوق بودن قرآن که به فقها سخت می گرفت تا همین قول را تبلیغ کنند .آن زمان موضوع حادث یا قدیم بودن قرآن غوغای بزرگی شده بود ولی مأمون سخت طرفدار قدیم بودن قرآن بود .مأمون نکاح متعه را که عمر حرام کرده بود جائز می دانست و خود را محکوم می کرد .او علی (ع) را افضل صحابه و تنها جانشین بر حق پیامبری می دانست و طعن و لعن معاوبه را مرسوم کرد و انرا بر همه مردم لازم دانست و اعلام کرد هر کس معاویه را به نیکی یاد کند ذمه اش از او بری است.
او به علویان توجه کرد و عطوفت نشان داد.فدک را به آنان برگرداند .اما رفتار او با حضرت رضا(ع) و تحمیل ولایتعهد بر او و به شهادت رسانیدن او همه بر مبنای همان اصلی است که پدرش از آن پیروی می کرد یعنی «الملک عقیم» .همچنانکه بسیاری از قدرتمندان گذشته و حال هنگامیکه منلفع دنیوی خود را در خطر دیده و می بیند ،اعتقادات خود را زیر پای می نهد.
او بشهادت تاریخ مرد واقعاً دانشمند و آگاهی بوده است و در بسیاری از علوم مانند حدیث ،تاریخ ،منطق،ادبیات،فلسفه،طب و نجوم مطلع و صاحب نظر بوده است .ابن الندیم می گوید :«مأمون در میان خلفا نسبت به فقه و کلام از همه دانشمندتر بوده است»(6)از علی علیه السلام روایت شده که هنگام وصف بنی العباس فرمود:«سابعهم اعلمهم »(7)یعنی هفتمین خلیفه عباسی دانشمندترین آنهاست .
او مجالس مناظره با علمای اهل سنت ترتیب می داد و بطرز عالمانه و ماهرانه ای با انها بحث می کرد .و از ولایت علی (ع) قاطعانه دفاع می کرد .در بحار الا نوار (ج49 ص 189)یکی از این مناظرات که در حدود بیست صفحه می باشد نقل شده است او در توصیف علی (ع) چنین می گوید.«امیر همگان بود و هیچ کس بر او نداشت.سخت گیرترین افراد نسبت به
مشرکان بود،جهاد او در راه خدا و فهم او در دین خدا از همه بیشتر بود.بیش از دیگران کتاب خدا را تلاوت می کرد و نسبت به حلال و حرام خدا داناترین مردم بود.او صاحب ولایت در غدیر خم است و هم او بود که پیامبر اکرم در حق او فرمود نسبت تو به من چون نسبت هارون به موسی است،مگر آنکه پس از من پیامبری نخواهد آمد.او پرچمدار جنگ طائف بود»( 8)
درباره تشیع خودش می گوید :پدرم هارون تشیع را به من آموخت .گفتند او که بیشتر از همه با شیعه و ائمه شیعه دشمن بود .گفت در یکی از سفرهایم به حج ،همراه پدرم بودم و آنزمان بچه بودم.درحج همه بزرگان و علما و مردم مجبور بودند به دیدارش بیایند و خود را و نیاکانش را معرفی کنند.هر کس می آمد ،اول دربان می آمد و و خبر و مشخصات او رابه
هارون می داد و سپس او را وارد می شد.روزی دربان آمد وخبر داد که مردمی می آمده شهر را ببینند و می گوید من موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن علی بن ابیطالب ام .تا این را گفت پدرم از جا بلند شد و گفت بگو بفرمائید و بهمان حالت سوار بیایند و پیاده نشوند و ما را هم به استقبال فرستاد.ما رفتیم و مردی را دیدیم که آثار عبادت و تقوا در وجناتش کاملاً پیداست .سواره می آمد ،پدرم او را قسم داد که همانطور سواره بیائید و چون پدرم خیلی اصرار کرد مقداری سواره همانطور روی فرشها آمد.به امر هارون دویدیم در و
رکابش را گرفتیم و پیاده اش کردیم .وی را با احترام بسیار بالا دست خود نشاند و سئوالاتی از عائله و زندگی حضرت پرسید،وقتی خواست برود پدرم بما دستور داد بدرقه اش کنیم و ما به امر او تا در خانه اش برای بدرقه رفتیم .او آرام به من گفت :تو خلیفه خواهی شد و من یک توصیه بیشتر بتو نمی کنم و آن اینکه با اولاد من بدرفتاری نکن .ما نمی دانستیم او کیست.بعد از پدرم پرسیدم این چه کسی بود که اینقدر احترامش کردید ؟خنده أی کرد و گفت :راستش را اگر بخواهی این سندی که ما بر آن نشسته ایم مال اینهاست گفتم:آیا به
این حرف معتقدی؟گفت:آری.گفتم:پس چرا خلافت را به او واگذار نمی کنی؟ گفت:مگر نمی دانی«الملک عقیم»؟،تو که فرزندم هستی بدان اگر بفهمم در دلت خطور می کند که مدعی من شوی گردنت را می زنم.قضیه گذشت هارون پولهای گزاف به خانه او می فرستاد ،پنج هزار دینار سرخ ،چهار هزار و; من خیال می کردم حتماً پولی را که برای موسی بن جعفر بفرستد خیلی بیشتر است.چون احترام بیشتری برایش قائل بود.اما کمترین پول یعنی دویست دینار برایش فرستاد،پرسیدم:چرا؟گفت:سیاست ایجاب می کند که اینها باشند.اینها رقیب هستند،اگر امکاناتشان زیاد شود ممکن است یک وقت صد هزار شمشیر علیه پدرت قیام کند»( 9)
بهر حال در تمایل شیعی او شکی نیست اما شیعه امام کش ،همچنانکه مردم کوفه هم شیعه بودند اما امام حسین (ع) و اولاد و اصحابش را به بدترین وجهی کشتند.
سیوطی و بعضی دیگر درباره ی مأمون می گویند :«مأمون از لحاظ تدبیر،عزم و تصمیم ،حلم،علم،رأی و زیرکی ،هیبت ،شجاعت ،شخصیت و ; برترین مردان بنی عباس است.(10)
همانطور که قبلاً اشاره شد هارون نیز از برجستگیهای او کاملاً آگاه بود و او را لایق خلافت می دانست اما خودش می گوید:«من قصد داشتم وللیعهد را تغییر داده و انرا به کسی که سیره و طریقه بهتر دارد واگذار کنم که به حسن سیاست او اعتماد دارم و از ضعف و سستی او در امانم.آن شخص عبدالله (مأمون ) است ولی عباسیون به محمد (امین) تمایل دارند.در حالیکه او مطیع هوای نفس و اسراف است و زنان وکنیزان را در کارها به مشورت می گیرد .اما عبداله نیک طریقت و دارای رأی اصیل است و در این کار مهم قابل اعتماد است .اما اگر بخواهم او را ولیعهد قرار دهم بنی هاشم (بنی عباس)را خشمگین کرده ام و اگر محمد را برگزینم از فساد او بر مردم ایمن نیستم»(11 )
گر چه بطور مطلق نمی توان عقیده شیعی مأمون را رد کرد اما می توان گفت بعضی از حرکات او ریاکارانه بوده است و قصد داشته به این وسیله حضرت رضا(ع) و شیعیان او را بسوی خود جلب کند.اسحاق بن حماء روایت کرده که: مأمون مجالس مناظره ترتیب می داد و مخالفین اهل بیت را در این مجالس گردهم می اورد و در این مباحثات از امامت علی بن ابیطالب و فضیلت او بر دیگر دفاع می کرد تا بدینوسیله نزد امام رضا(ع) خود را علاقمند نشان دهد.اما هشتم (ع) به اصحاب مورد اعتماد خود می فرمود:از حرفهای او خوشحال نشوید.بخدا سوگند کسی غیر از او مرا نخواهد کشت و لکن چاره ای ندارم جز اینکه صبر کنم تا ا جل فرارسد.(12 )
با اینهمه مأمون در فسق و فجور و عیاشی و اعمال دیگر خصوصاً بعد از شهادت ثامن الائمه (ع) از سایر خلفا چیزی کم نداشت ولی محتاط بود و اهل فکر و دغل .اعمال فساد آمیز او در کتبی همچون مروج الذهب مسعودی و تاریخ ابن خلکان مضبوط است.
مشکلات سیاسی مأمون :
اکنون در اوایل سال 198 مأمون سرمست از پیروزیهای بزرگش در مقابل امین است.و بخش از نگرانی و تشویش خاطرش در امر زمامداری خاتمه یافته است . او بزودی دریافت که با چهار مشکل مهم دیگر مواجه است:
1) محبوبیت روز افزون امام رضا در بین شیعیان و مهیا شدن زمینه امامت و خلافتش .
2) او در مرو اقامت دارد که یکی از شهرهای مهم خراسان است و خلیفه ای است که از عراق دور مانده و اکنون در محاصره بیش از میلیونها شیعه است که در شهرهای خراسان و سایر نقاط ایران زندگی
می کنند .
3)دشمنی و بدبینی بنی عباس نسبت به او .زیرا که در جریانات اخیر بر امین پیروز شده بود و دیگر از طرف بنی عباس که طیف وسیعی را در بغداد تشکیل می دادند،حمایت نمی شد.
4)نارضایتی علویان و دوستداران اهل بیت از بنی عباس(که مأمون هم از همین خاندان بود) به سبب ستمهای منصور و هادی و مهدی و هارون در حق امام صادق . کاظم(ع).
درباره مشکل اول:قبلاً گفته شد که بعد از شهادت امام کاظم (ع)،امام رضا(ع) آشکارا به تبلیغ امامت پرداخت و از خطرات دستگاه هارون واهمه ای بدل راه نمی داد.
حضرت با تکیه بر بینش عمیق و مصون از خطای خود به اصحابش که او را از این دعوت علنی بر حذر می داشتند می فرمود که بخدا سوگند هارون نمی تواند آسیبی بمن برساند.او با خلق الهی خود به جذب دلهای آماده مردم در مدینه و سایر نقاط می پرداخت و به جمعیت شیعیان و علویان سر و سامان داده و رسیدگی می کرد وحضرت همچنین در دوران پنجساله درگیریهای امین و مأمون با آرامش بیشتری به انجام کارهای فرهنگی و تبلیغی می پرداخت و بدین ترتیب هر روز بر شیفتگان و طرفداران اهل بیت و ولایت ایشان افزوده می شد .مأمون از این فعالیتها و افزایش محبوبیت امام در هراس بود.حضرت خود روزی به مأمون مطالبی به این مضمون فرموده بود که من که در مدینه بودم نامه هایم در شرق و غرب کشور نفوذ داشت و تو می خواهی با دادن ولایتعهد بر سرم منت بگذاری.
درباره ی مشکل دوم:در آن روزگار ولایت یا داستان خراسان تقریباً از هر طرف گسترش بیشتری نسبت به امروز داشته مثلاً قسمتهایی از سرزمینهای جمهوری ترکمنستان امروزی ،افغانستان ،بخشی از سرزمینهای استان طبرستان و نیز در بخش کردی وسعت بیشتری داشته است. شهرهای مختلفی همچون نیشابور ،سبزوار ،قم،مرو،فارس و ; تمایلات شیعی داشته اند و مردم شیفته اسلام و علاقمند به خاندان رسول اکرم بوده اند. ایرانیان خصوصاً خراسانیها در جریان انقلاب ضد اموی به امید حکومت اهل بیت (ع) بود که اطراف بیرق ابو مسلم جمع گشته بودند.اکنون که مأمون ناچار شده بود در این منطقه مستقر باشد لزوماً می بایست بفکر امنیت پایگاه خود باشد.
در این باره بهتر است بحث را توسعه بیشتری دهیم تا موقعیت سرزمینهای مأمون که اکنون پایتخت خلافت اسلامی شده بود روشن نمی گردد.
ایرانیان تا زمان ظهور اسلام قرنهای متمادی تحت سلطه پادشاهان و امپراطوان قدرتمندی بودند که مستعدانه بر مردم حکمرانی می کردند.امکانات جامعه بشدت بر اساس امتیارات طبقاتی در اختیار مردم قرار داشت .طبقات پائین جامعه که اکثریت عظیمی از جمعیت 140 میلیونی ایران باستان را تشکیل می دادند و در فقر و محرومیت و تحت سلطه ی طبقات بالاتر قرار داشتند ،دین عمده مردم زرتشتی گری و مقداری مسیحیت و سایر ادیان بوده است.
با طلوع انوار نجات بخش اسلام ،کلید باب نجات ایرانیان و سایر ملتها نیز بدست آمد.اولین مسلمان ایرانی سلمان فارسی بود و اولین گروه مسلمانان ایرانی،ایرانیان مقیم یمن بودند که در زمان حیات رسول خدا مسلمان شدند.از طریق اینان خبر ظهور دین رهائی بخش اسلام به گوش
اهداف مأمون:
در نظریه پنجم گفتیم که مأمون در واگذاری ولایتعهد به امام (ع) صداقت و حسن نیتی نداشته بلکه بخاطر نیل به اهداف خاصی و جهت تداوم و استحکام خلافت دست به این اقدام زده است .اکنون بجاست که به بررسی این اهداف بپردازیم:
1)مراقبت و کنترل امورات امام (ع)کهاز مدینه تا مرو فاصله زیادی بود و اطلاع مأمون از مسائل مربوط به امام مشکل ایجاد می کرد .او می دانست که امام محبوبیت بسیاری در میان اقشار گوناگون مردم در نقاط دور و نزدیک کشور دارد.
خصوصاً احساس می کرد با توجه به سالهای پر آشوب اخیر که دستگاه مشغول زد و خوردهای نظامی بوده است،محدودیت این روابط کمتر شده و مردم آزادانه تر با امام تماس دارند.جا داشت که مأمون احساس خطر زیادی کرده و احتمال ده که امام در حال تجهیز تدریجی نیروهایش علیه حکومت است.لذا تصمیم گرفت با آوردن حضرت به دربار از نزدیک ناظر کارها و روابط او باشد و حتی جاسوسانی را ب ر امام گذاشته بود تا اخبار داخل خانه امام را به او گزارش دهند.و یکی از اهداف تزویج دخترش«ام حبیبه» به امام (ع) همین بود و گاهی نیز کنیزان را بعنوان هدیه نزد امام می فرستاد که هدفش جاسوسی بود.
منجمله این جاسوسان هشام ابن ابراهیم رشدی بود که در مدینه از نزدیکان امام بود و کارهای حضرت را او انجام می داد.اما وقتی به مرو آمد جذب مأمون شد و بعنوان جاسوس او تمام اخبار بیت امام را به مأمون و فضل بن سهل اطلاع می داد.ولایتعهد در واقع محصور و محبوس کردن امام بود اما بشکل محترمانه این روش را خلفای بعد از مأمون نیز با ائمه (ع) پیش گرفتند.
2)خلع سلاح کردن حضرت رضا(ع):
گاهی حکومتها برای خلع سلاح کردن مخالفان خود،آنان را وارد دستگاه و تشکیلات حکومتی خود کرده و به آنان پست و مقامی را واگذار می کنند .بدینوسیله هم آن مخالف را ساکت و جذب خود کرده اند و دیگر نمی توانند از نارضایتی مردم علیه حکومت استفاده کنند و هم طرفداران او را نسبت به او بدبین می کنند و باعث پراکنده شدن آنان از اطراف او می گردند.
مأمون هم قصد داشت با واگذاری ولایتعهد به حضرت او را از موضع به موضع موافق بکشاند و با شریک قرار دادن او در اداره کشور او را شریک جرم دستگاه کرده و در نتیجه طرفداران جدی و پرو پا قرص ولایت که همکاری با دستگاه ظلم و جور را محکوم می دانستند به او بدبین شوند و نیز بعضی از علویان همانند نحله ی زیدیه که رابطه خوبی با امام نداشتند بهانه ای برای تبلیغ علیه امام پیدا می کردند.
بعبارت دیگر اهل بیت در مبارزات خود علیه خلفا دو ابزار مهم یعنی قداست و مظلومیت را داشتند که باغث می شد مردم جذب انان شده و علیه حکومت تلاش کنند.با وارد شدن امام هشتم به دربار خلافت این دو اهرم از دست می رفت .چون امام ولیعهد پادشاه می شد و دارای قدرت زیاد ،همچنین او دست اندکار اداره کشور اسلامی شد که دارای مفاسد زیلدی بود و امام در این کار شریک مظالم دستگاه می شد.