مقاله گونههاى ازدواج در عصر جاهلى با word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله گونههاى ازدواج در عصر جاهلى با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله گونههاى ازدواج در عصر جاهلى با word
چکیده
الف) گونه اصلى ازدواج (زناشویى)
عناصر ازدواج
ب) گونه هاى دیگر
1ـ نکاح ضیزن (نکاح مقت، نکاح وراثتى)
2 ـ جمع بین الاختین
3 ـ نکاح متعه
4 ـ نکاح شغار
5 ـ نکاح بدل
6 ـ استبضاع
7 ـ مضامده
8 ـ مخادنه
9ـ نکاح رهط
10ـ زنان صاحب رایه
11 ـ ازدواج با امه (کنیز)
ج) مختصرى درباره «زنا» و مرز آن با نکاح
نتیجه
کتابنامه
بخشی از منابع و مراجع پروژه مقاله گونههاى ازدواج در عصر جاهلى با word
1 ابن سعد، الطبقات الکبرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، ]بى تا[
2 ابن منظور، لسان العرب، تعلیق على شیرى، بیروت، داراحیاء التراث العربى، 1408 ق / 1988 م
3 ابوالفداء، اسماعیل بن کثیر، المختصر فى اخبار البشر، قاهره، مکتبه المتنبى، ]بى تا[
4 آلوسى، محمود شکرى، بلوغ الارب فى معرفه احوال العرب، تحقیق محمد بهجه أثرى، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1314 ق
5 بخارى، محمدبن اسماعیل، صحیح البخارى، بیروت، دارالفکر، 1401 ق
6 بغدادى (خطیب)، احمدبن على، تاریخ بغداد، بیروت، دارالکتب العلمیه، ]بى تا[
7 بغدادى، محمدبن حبیب، المحبّر، تصحیح ایلزه لیختن شتیتر، بیروت، منشورات درالآفاق الجدیده، ]بى تا[
8 ترمانینى، الزواج عند العرب فى الجاهلیه والاسلام، دمشق، طلاس، ]بى تا[
9 جوادعلى، المفصل فى تاریخ العرب قبل الاسلام، بى جا، بى نا، 1413 ق / 1993 م
10 شافعى، کتاب الأم، بیروت، دارالفکر، 1403 ق / 1983 م
11 شهرستانى، ابوالفتح محمدبن عبدالکریم، الملل و النحل، تحقیق محمّد سیدگیلانى، بیروت، دارالمعرفه، 1381 ق / 1961 م
12 طبرى، ابوجعفر محمدبن جریر، جامع البیان، تحقیق صدقى جمیل عطّار، بیروت، دارالفکر، 1419 ق / 1999 م
13 فرّوخ، عمر، تاریخ الجاهلیه،بیروت، دارالعلم للملایین، 1984 م
14 فوزى، ابراهیم، أحکام الأسره فى الجاهلیه و الإسلام، بیروت، دارالکلمه للنشر، 1983 م
15 کرکى (محقق)، جامع المقاصد، قم، مؤسسه آل البیت(علیهم السلام)، 1411 ق
16 کلبى، هشام بن محمد، مثالب العرب، تحقیق نجاح طائى، بیروت، دارالهدى، 1419 ق
17 گوستاولوبون، تمدن اسلام و عرب، ترجمه سید هاشم حسینى، تهران، کتابفروشى اسلامیه، ]بى تا[
18 مسلم بن حجّاج نیشابورى، صحیح مسلم، بیروت، دارالفکر، ]بى تا[
19 هاشمى، على، المرأه فى الشعر الجاهلى، بغداد، مطبعه المعارف، 1960 م
چکیده
«ازدواج» یا به عبارتى پیوند میان زن و شوى، «خانواده» را مى آفریند و سپس از تجمع سازمان یافته خانواده هاست که یک «جامعه» شکل مى یابد. از این رو، براى آشنایى با کفایت ها و کاستى هاى هر جامعه، در کنار همه پژوهش هاى لازم، ضرورت دارد که چند و چون ازدواج در آن جامعه نیز بررسى شود
در این نوشتار با توصیف و تحلیلِ گونه هاى ازدواج در عصر جاهلى، جنبه اى مهم از اوضاع زن، خانواده و جامعه عصر جاهلى تبیین مى شود. گفتنى است که مقطع تاریخى یاد شده، مدخل و زمینه اى براى تاریخ اسلام به شمار مى آید که مطالعه ابعاد مختلف آن، موجب شناخت عمیق آیین اسلام و دستاوردهاى آن مى شود. هم چنین در این نوشتار، گونه هایى از ازدواج هاى رایج در عصر جاهلى که به تأیید و امضاى شریعت اسلام رسیده نیز معرفى شده است
واژگان کلیدى: عصر جاهلى، پیوند زناشویى، عقد ازدواج، ازدواج موقت، ازدواج هاى جاهلى و زنا.
الف) گونه اصلى ازدواج (زناشویى)
آوازه «تاریخ قبل از اسلام» به عصر جاهلیت، چه بسا این تصور را به وجود آورد که ازدواج در آن دوره، به دور از هر آیین و مرامى بوده است و در آن روزگار اساساً هرچه بوده، تنها راهى براى اطفاى نایره شهوت بوده است و نه ازدواج به مفهوم پیوند «زناشویى» و آغازى بر تشکیل خانواده
در سده هاى نخستین از تاریخ اسلام، پس از برپایى جنبش «شعوبیه» که از تفاخر و هم چشمى کردن عرب و عجم حکایت داشت، هاله هایى از تصور مزبور، بروز یافت. برخى از «مثالب» نویسان که درباره رسوم نارواى قوم رقیب (طرف مفاخره) کتاب مى نوشتند، در زشت نمایى از عرب، با بیان «نکاح الجاهلیه»، ازدواج هاى ناپسند را برجسته و عیان کرده و از موارد پسندیده با شتاب گذشته اند
تردیدى نیست که عرب به گونه هاى جاهلانه اى از نکاح ارتکاب مى جست و حتى از نکاح هاى زشت و ننگ بار با برخى از خویشان خود پرهیز نمى کرد، چنان که به ازدواج با زن پدر ـ به شرط آن که مادر خودش نباشد ـ یا ازدواج هم زمان با دو خواهر (جمع بین الاختین) دست مى یازید
اما باید دانست که مردم عرب در دوران پیش از اسلام، در کنار تمام «جاهلیت»ها، به آیین و عرفى نیز پاى بند بودند، چنان که ایشان در همان دوران، ازدواج با شمارى از زنان را حرام مى دانستند که اسلام نیز حرمت آن را امضا و تقریر نمود.5 مرد عرب با دختر، مادر، خواهر، خاله یا عمه خویش ازدواج نمى کرد.6 و اساساً نزد عرب، اصل بر این بود که نکاح با محارم، حرام باشد.7 از این رو باید اذعان داشت که استنباط گوستاولوبون، مستشرق فرانسوى (1841ـ1931م) مبنى بر این که آیه حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهاتُکُمْ و...; بر شما حرام شده است ]ازدواج با [مادرانتان و دخترانتان و...»8 به تجویز نکاح با محارم در عصر جاهلى (و میان ملت هاى سامى)9اشاره دارد، پذیرفته نیست
این نکته بسیار مهم و قابل تأمل است که شکل اصلى و رایج نکاح در میان اقوام عرب (قبیله قریش و بیشتر قبایل عرب)10 همانند این روزگار، ازدواجى به نام «بعوله» (پیوند زناشویى) بوده است. بر مبناى این ازدواج، مرد (بعل) و زن (بعله)، هر دو زن و شوى و همسران یکدیگر مى شدند و هرگاه با این ازدواج، فرزندى زاده مى شد آن فرزند در نَسب تابع پدر بود، البته مرد مى توانست تعداد بسیارى از این زنان را داشته باشد (چند همسرى)11 یا آن که به یک همسر بسنده نماید (تک همسرى).12 این ازدواج (بعوله) به دو شکل انجام مى شد: به صورت عادى و با رضایت طرفین یا پس از وقوع جنگ در میان قبایل و با اسارت زنان
گفتنى است که در شکل عادى، ازدواج بر سه عنصر «خواستگارى»، «مهریه» و «عقد»13 تکیه داشت که در ادامه، به طور اختصار مورد بحث قرار مى گیرد. اما درمورد ازدواج با اسیر جنگى، رسم بر این بود که هر یک از مردان قبیله فاتح مى توانستند از میان زنان اسیر شده، بر اساس قرعه کشى یکى را برگزینند، آن گاه اگر زن براى آن مرد، فرزندى مى آورد، خودبه خود، همسر و زوج او مى گردید و مرد نیز شوهر او محسوب مى شد. به هررو، پس از ازدواج (بعوله)، زن زیر حمایت و سرپرستى مرد قرار مى گرفت
بدیهى است که رواج این گونه زناشویى بیان گر آن است که در آن دوران نه تنها در امر ازدواج، هرج و مرج نبوده، بلکه رسم ومرامى استوار در میان بوده است.15 اما باید دانست که تعلّق یک سویه زن به مرد، آن چنان شدید و بغرنج بود که زن پس از ازدواج به ملکیّت مرد در مى آمد، به طورى که پس از وفات مرد، زن همچون یکى از اموال به جاى مانده (ترکه) به وارثان مى رسید
عناصر ازدواج
در حالت عادى مرد از ولىّ دختر ـ و نه خود او ـ خواستگارى مى کرد و بدون آن که رضایت دختر مطرح باشد، همین ولىّ (پدر، برادر یا عمو) ردّ و قبول آن خواسته را برعهده داشت و او بود که از خواستگار، «مهریه» را مى ستانید; مهریه اى که حتماً باید پرداخت مى شد، زیرا این خود، «ثمن» و بهایى براى زن به شمار مى آمد.17 بى گمان، سعى ولىّ بر آن بود که مبلغ مهریه، گزاف باشد تا نشان از شرافت زن باشد.18 این مهریه را «نافجه» نیز مى نامیدند; به معناى آن چه بر مال ولىّ «زیاد» (افزوده) مى شد
در میان بادیه نشینان رسم بر این بود که خواستگار براى پرداخت مهریه، تعدادى شتر را تا خیمه زن مى آورد، در حالى که عرب شهر نشین وجه نقد (درهم و دینار) را ترجیح مى داد
تصریح شده است که گاهى دختر جوان اصلا چیزى از مهریه را اخذ نمى کرده است.20 جواد على، پژوهشگر تاریخ عصر جاهلى، در این باره به بیان عبارت هاى مردّد پرداخته است، به طورى که در جایى مى گوید
نزد عرب جاهلى، اصل آن بود که مهریه به زن پرداخت شود، اما ولىّ امرِ زن کسى بود که آن را مى ستانید تا از آن در خریدن آن چه زوجه با خود به خانه شوهر مى برد (جهیزیه) مصرف نماید. و گاهى نیز ولىّ، مهریه را براى خود اخذ مى کرد و چیزى
از آن به زن نمى پرداخت چون باور داشت که این حقّ خود اوست، از این رو در اسلام این عمل ممنوع گردید.21و