تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word دارای 23 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word :
تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word
فهرست مطالب
عنوان صفحه
چکیده 1
مقدمه 2
کلیات 3
1- بیان مسئله و علل انتخاب موضوع پژوهش 3
2- اهمیت پژوهش 4
3- اهداف پژوهش 5
4- روش پژوهش 5
5- پیشینه پژوهش 5
6- محدودیت های پژوهش 6
فصل اول : جغرافیایی تاریخی منطقه کرمانشاهان 7
فصل دوم : بررسی اوضاع سیاسی اجتماعی پادشاهان صفویه 12
شاه اسماعیل اول 12
شاه طهماسب 27
شاه اسماعیل دوم 37
شاه محمد خدابنده 39
شاه عباس اول 42
فصل سوم : حکمرانان کرد دوره صفویه 45
فصل چهارم : بررسی نظام اداری دوره صفویه 90
نظام اداری کرمانشاهان در دوره صفویه 90
وضعیت کلهر در دوره صفویه 95
فصل پنجم : نتیجه گیری 99
تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دوره صفویه
و قلبهای پر عطوف و مهر پدر و مادرم که برای ستایش و سپاس این همه نیکی ، شاید هیچگاه کلامی فصیح در قالب الفاظ نیابم .
و تقدیم به برادران بزرگوار و خوبم که وجودشان سراسر فداکاری و محبت است .
دیر زمانی است که آن یگانه جاودانی با سخنان گهربارش جان های عارفان قرون و اعصار را به گوش دادن کلامش دعوت کرد و آنان را از تیرگی جهل به سوی معراج نور رهنمون میباشد و طنین صدایش در گوش زمان با صلابت میگوید .
( من علمنی حرفا فقد صیرنی عبدا )
چه زیبا میفرماید آن پادشاه علوم اولین و آخرین و چه نیکو مقام استاد را پاس می نهد او که خود استاد یگانه ای بود پس به پیروی از آن بی همتا باید مقام بلندت را پاس گویم واز حرمتت پاسداری نمایم اما چگونه میتوان بلندای مقامت را به اسارت قلم در آورد و بر صحیفه کاغذ نگاشت.
تنها می توانم بگویم که شما استادان تنها ادامه دهندگان راه انبیا هستید .
چکیده
دولت صفویه یکی از دولتهای مهم در تاریخ ایران بوده است
به بخشی از تاریخ در غرب ایران و چگونگی اداره کرمانشاهان در عصر صفویه و رفتار حکومت صفویه با کرد ها مخصوصاً دوایل معتبر کلهر و زنگنه می پردازیم .
ایل کلهر پیش از روی کار آمدن صفویان تا ابتدای حکومت شاه تهماسب اول (984 ه ق ) دارای موقعیت تقریباً مستقل یا خود مختار بوده است. که بعدها با دربار صفوی ارتباط پیدا کرده و 500 نفر افراد به عنوان« یا ساقی » را آماده خدمت در ارتش صفوی کرده است ایل کلهر از سال (998ه ق ) تحت حکومت عثمانی قرار داشت تا اینکه در سال (1012 ه ق ) شاه عباس اول الله وردی خان حاکم فارس را مامور اخراج عثمانی ها از خاک کلهر و تصرف بغداد کرد .همینکه حکومت مرکزی ایران در روزگار شاه اسماعیل صفوی صاحب قدرت و عظمت گردید. اقوام کرد از جمله عشایر زنگنه که از دیرباز انتظار چنین موقعی را داشتند به همدردی با دولت ایران قد علم کردند و در برابر تجاوزات همسایه غربی همه جا مردانه از حقوق خود و ایران دفاع کردند .
این طایفه در زمان شاه اسماعیل صفوی به مراتب عالی رسید و محسود اقران گردید . چون از امراء ایشان کسی نماند، فرقه فرقه به خدمت امراء قزلباشیه مبادرت نموده و در عراق و خراسان استخدام گردیدند و بعضی در زمره قورچیان عظام منخرط گشتند .
دولت صفویه مذهب تشیع را که سالها آرزوی شیعیان بود در ایران رسمیت بخشید و ایران را که قبلاً به صورت ملوک الطوایفی اداره می شد به صورت دولتی واحد و یک پارچه درآورد و این نقطه عطفی در تاریخ ایران بود .
هدف از این تحقیق شناساندن منطقه غرب ایران در دوره صفویه بود
بنابر این کرمانشاهان و کلهر در دوره صفویه اعتبار ویژه ای پیدا کرده بودند که در روزگار صفوی بیشتر در رابطه با سرزمین مسکونی کردها و عشایر کلهربدان اشاره شده است و از یک ساختار منسجم و قوی برخوردار بود
مقدمه
میل و علاقه به دانستن این که پیش از این چه اتفاق افتاده از خصلتهای بشری است. انسانها کنجکاو وتیزبین هستند و در پی یافتن علت و معلولی رویدادهای گذشته، دائم در تلاشند. در این پژوهش به بخشی از این تاریخ در غرب ایران در دوره صفویه میپردازیم ، زیرا عصر صفوی مرحلهای مهم از حیات فرهنگی مردم ایران را منعکس میسازد درمدتی حدود دویستوسیسال از عمر این سلسله آثار متعددی پدید آمده است اما کمترپژوهشی جامع و بدور از قضاوت ارزشی در این مورد صورت گرفته است. ثبت وقایع و رویدادها یک سویه و تنها ازجانب کاتبان دولتی به رشته تحریر در آمده است. در نتیجه تاریخ واقعی از رویدادها که میراث داران واقعی آن تودههای زحمتکش میباشند بازگو نشده است در این پژوهش تا آنجا که امکان داشته تاریخ مدون دو طرف را بررسی و با مقایسه آنها صاحبنظران این بخش از تاریخ ایران را در جریان آن رویدادهای آن دوره قرار می دهیم
در پایان از اساتید
گرانقدر و فاضل جناب آقای دکتر بهرامنژاد استاد راهنما که علاوه بر کسب علم درس تقوا و انسانیت در محضرشان کسب کردم و جناب آقای دکتر سخا استاد مشاور خوبم ، استاد داور و مدیر گروه و استادان بزرگواری که بر حقیر سمت استادی داشته و از محضرشان کسب فیض کرده ام و از پشتیبانی مادی و معنوی برادران بزرگوار و خوبم آقایان محمد باقر پرویز آیت الله پرویز و اسدالله پرویز و جناب آقای دکتر رحمت الله علائی با در اختیار گذاشتن و ترجمه بخشی از فرمانروایان کرد به من کمک شایانی نمودهاند و خانمهاآذر سرخانی و سحر طهماسبی تایپیست کتابخانه مجلس شورای اسلامی که بنده را در این پایان نامهیاری نموده اند نهایت سپاسگزاری را داشته. آرزوی سربلندی روز افزون برای بزرگواران دارم.
فرحناز پرویز
کلیات
الف: بیان مسئله و علل انتخاب موضوع پژوهش:
علم تاریخ،موضوع و روش
تعریف تاریخ
تاریخ و شناخت
در تعریف تاریخ گفتهاند:«تاریخ علمی است که درآن ازحوادثزمانگذشتهبشربحث میشود.این دانش ازاهم دانشهایی است که انسان بدان نیازمنداست زیرا باشناخت امورهمنوعان خود رانیزمیشناسد.[1]»
یاپیرنه درتعریفتاریخ گویدکه:«تاریخ عبارت استازداستان رفتار و کردار و دستاوردهایانسانها کهدر جوامع زندگی میکنند[2]»
رشید یاسمی در کتاب آیین نگارش تاریخ درتعریف تاریخ چنین اظهار نظر میکند:«تاریخ را از دوحیث میتوان مورد بحث قرار داد:یا از این جهت که علم حوادث گذشتهحیات بشری است یا ازاین لحاظ که علم قوانین این حوادث است،یعنی قوانینی که مدبّرگذشته و حال وآینده بشرمیباشند.در مورد اول،تاریخ به معنای اخص نام دارد و درمورد دوم،فلسفه تاریخ یا علم الاجتماع خوانده میشود[3]
بنابراین میتوان گفت:تاریخ،پژوهشی علمی است باروش و فن خاص خود،که به بررسی احوال اجتماعات گذشته تطور و نمو وشکوفایی و انحطاط و سقوط آن میپردازد.باکسب چنین دیدگاهی،مورخان،تاریخ را بردو نوع تقسیم میکردهاند.
1-تاریخ سیاسی: که به بررسی و پژوهش در حوادث سیاسی،همانند جنگها و اخبار شاهان و حاکمانو سلسلهها و دودمانها و هرجنبهای از امور سیاسی و حکومتی،میپردازد..
2- تاریخ تمدنی: که به بررسی تطور نظامها و نهضتهای اجتماعی و اقتصادی و فکری و دینی میپردازد.
ب- اهیمت پژوهش
علمی بودن تاریخ
تاریخ علم است ولی همانند نجوم از رؤیت و معاینه مستقیم و نه همانند شیمی از طریق آزمایش و تجربه،بلکه از راه نقد و تحقیق حاصل میشود.بعبارت دیگر قطعیت موضوعآن با آنچه به فیزیک یا ریاضیات مربوط میشودقابل مقایسه نمیباشد.بنابراین تاریخ نمیتواند جامعه انسانی را به عنوان یک پدیده ثابت وبیحرکت مطالعه کند،میبایست آن را درطی حرکت و تحولش نیز بررسی کند.در این خصوص باید به این امر اشاره کرد که فرق عمده تاریخ با اکثر علوم مربوط به انسان ظاهراً این است که تاریخ انسان را به عنوان یک کل، به عنوان یک موجود متفکر و خود آگاه، بررسی میکند در صورتی که جز معدودی از سایر علوم به این جنبه وجود او نظر ندارند
در تاریخ مانند سایر علوم انسانی دیگر شناخت نظری محض آنگونه شناخت است که مبتنی بر مفاهیم کلی یعنی آنچه از تصور علیت ناشی باشد. لذا کار یک پژوهشگر تاریخ در هر نهضت و در جریان هر رویداد عبارت از یافتن روابط علت و معلولی آن است در مسأله علیت، پژوهشگر تاریخ را وارد قلمروی میکند که منطق تاریخ یا علم شناخت تاریخ است در قلمرو تاریخ تقریباً هر پدیدهای که هست جنبه نفسانی و وجدانی دارد- هم از طریق پژوهشگر تاریخ و هم از جهت اشخاص وقایع پس قضاوت و ارزشی کردن در یک زمینه تاریخی بستگی تام به سطح آگاهی، تیزبینی و تسلط بر موضوع پژوهشی پژوهشگر دارد.
ما معتقدیم که تاریخ تنها با پدیدههای روانی سرو کار ندارد بلکه گاه با طبیعت و حوادث آن نیز سر وکار پیدا میکند ما در این مسأله از این جنبه یعنی حتی میدان نبرد و شرایط جوی غفلت نکردهایم.
نقد و ارزیابی تحقیق موضوع مورد پژوهش
در کار تاریخ، شناخت روش و هدف، اهمیت خاص دارد تاریخ گردآوری روایات یا مقایسه آنها و شناخت واقعیت حوادث و نیز نظر به توصیه و تفسیر این واقعیات است که بین جزئیات آن رابطه برقرار میکند و آنها را به یکدیگر پیوند میدهد ما در تحقیق خود سعی کرده ایم که به این نکات توجه لازم داشته باشیم.
در تبیین رویدادهای تحقیق مورد نظر تلاش نمودهایم که به سوالات مربوط به چرایی، چگونگی و چیستی آن دوره در حد وسع و آگاهی خود به آن جواب بدهیم. از دیدگاه خود بعنوان یک دانشجو در پایان هر بخش از رویدادها تبیین و علت یابی و نتیجهگیری داشته باشیم. ما در این تحقیق سعی نمودهایم که تبیین عقلانی با توجه به ذهنیت خود از وقایع آن دوره (عصر صفوی) در ذهن بپرورانیم و آنرا با توجه به برآورده ساختن اهداف تحقیق خود به کار ببریم.
اهداف تحقیق تاریخی
ازاهداف مورد نظر ما در این تحقیق
1-آشنایی با روال زندگی نیاکانم در این خطه از سرزمین بزرگ ایران بالاخص با توجه به داشتن ساختار عشایری آن زمان، نظام اداری بوده است.
2-انجام یک پایاننامه شایسته در دوره کارشناسی ارشد رشته تاریخ
3-مطالعه تطبیقی و مقایسهای وقایع تاریخی بخشی از دوره صفویه از کتب و اسناد دولتی و کتب تاریخی
4-مطالعه در علیت وقایع گذشته از دیدگاه مورخین
ت:
روشهای دستیابی به سوابق و ادبیات تحقیق
در این تحقیق ما برای بیان و دستیابی به ادبیات مسأله از اطلاعات مکتوب دست اول و کتب و مقالات و اسناد کتابخانه های ملی و مجلس و ملک و دانشگاه تهران بهره جستهایم. و از آن منابع تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word
فهرست برداری و سپس مطالعه و فیش برداری و مجلات تاریخی را هم در حد دسترسی به آن اطلاعات مطالعه و نکات لازم و مهم آن را یادداشت و فیشبرداری کرده و در جای مناسب تحقیق گنجاندهایم علاوه بر این از کتابشناسیها، نمایهها کتابخانهها و تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word
فهرست تحقیقات انجام شده قبل سود برده و تنها در حد ضروری بکار بردهایم. آنچه شایان توجه است در این تحقیق پایان نامهای به دلیل وسعت منابع بیشتر از منابع اصیل و مبنایی استفاده نمودهایم از کتابخانه مجلس شورای اسلامی ایران نقشه دوران حاکمیت شاه عباس اول را در پایان نامه ضمیمه و حدود و مشخصات و شهرهای مناطق غرب آن زمان را مشخص و شناساندهایم تا حد امکان مدارک و شواهد مورد نیاز را کامل نموده و در بین آنها ارتباط منطقی برقرار نمودهایم. تلاش وافر نمودهایم که از دخالت دادن نظریات شخصی و تعبیر و تفیسرهای غیر منطقی خودداری نمائیم و با استفاده از شیوه مقایسه مدارک و شواهد و تحلیل منطقی آنها گسستگی های اسناد را برطرف نمائیم.
پیشینه یا سوابق تحقیق
با مراجعه به کتابخانه ملی ایران در تهران و دانشگاه آزاد اسلامی واحد مرکز و دانشگاه تهران به نظر میرسد پژوهشهایی در خصوص نظام اداری دوره صفویه در مناطق غرب کشور بالاخص ایل کلهر در دوره صفویه به عمل نیامده، اما پایان نامههایی که جسته و گریخته اشارهای به نظام اداری صفویه آنهم در رشته حسابداری و نیز بررسی تشکیلات اداری و ساختار مدیریتی در عهد صفویه و یا روش مدیریت در وصول مالیات در آن دوره به انجام رسیده است که جوابگوئی اهداف ما نمیتوانست باشد.
البته گاهی برای رسیدن به نتایج اصولی احتمالات را در نتیجهگیری جنگ چالداران بکار بستهایم. از پایان نامههای دیگران صرفاً بمنظور آشنایی با چارجوب تحقیق تاریخی و نه استفاده و کپی برداری از آن بهره گرفتهایم.
محدودیتهای پژوهش
دشوا ری های کار
1-بدست آوردن اسناد پراکنده از گوشه و کنار شهرهای بزرگ از جمله تهران
2-مسافرتهای طولانی و نداشتن محل امن و به زحمت افتادن اقوام
3-درک گذشتهای دور با اطلاعات مکتسبه از لابلای کتب دانشگاهی
4-عدم دسترسی به کتابخانههای معتبر و نداشتن کارت عضویت برای هر یک از کتابخانهها
5-زمان و هزینه انجام این تحقیق آنچنان که تمایل قلبی ام بود میسر نشد.
تسهیلاتی که در انجام این تحقیق در اختیارم بوده است
1-کتابفروشیها و کتابهای کتابخانههای شهرستان ابهر
2-طی چند مسافرت از کتابخانههای ملی ایران واقع در بزرگراه حقانی تهران، دانشگاه تهران و کتابخانه ملک و کتابخانه مجلس استفاده نمودهام
3-گزارشها، مجلههای علمی، تحولات سیاسی ولایت کرمانشاهان در دورهی صفویه با word
فهرستهای کتب و انتشارات و فرهنگها
4-راهنمایی یکی از همزبانهای خود که اطلاعات جامع و مفیدی در اختیار من گذاشتند.
فصل اول
محدوده جغرافیایی تاریخی منطقه کرمانشاهان
جغرافیای تاریخی منطقه: کرمانشاه
کرمانشاه تاتهران 588 کیلومتر فاصله دارد، از شمال به سنندج از شرق به همدان از جنوب به لرستان و از مغرب به اسلام آباد محدود است دارای 34 درجه و 19 درجه عرض شمالی و 47 درجه و 7 دقیقه طول شرقی است، کرمانشاه در جلگه واقع شده و ارتفاع آن از سطح دریا 4410 متر است این منطقه از مناطق باستانی ایران است و در ادوار مختلف به علت موقعیت مهمی که داشته تغییرات زیادی در وضعیت سیاسی آن پیدا شده است در زمانی که این ولایت مرز آشور و عیلام و بابل و ماد بود و قبایل آرین هنوز تشکیل دولت واحدی توفیق پیدا نکرده بودند به صورت ملکوک الطوایفی زندگی میکردند. قسمت شمالی این ولایت مامبری، قسمت شرقی خارخار، قسمت مرکزی (پلیبی)، قسمت جنوبی عیلام و قسمت غربی آن را کوسی می نامیدند. سلسله کاسیتها که سدهها در کلده سلطنت داشتهاند از سکنه ناحیه کوسی بودهاند محتملا سلطنت مادها در این منطقه ریشه و پایه گرفته است و نیز ایالت کمبادنه پارتیان که اینرو خاراکسی از آن نام برده در آنجا بوده است، در کتیبه بیستون به صورت کان پادا ذکر شده است، برخی دیگر از نویسندگان، مرکز این ولایت را با او تانیا باغستانا گفتهاند. دردوره استیلای اسکندر مقدونی مورخین ازاسامی شهرهای این منطقه از جمله کالا یا زگری پل (سر پل ذهاب) و کارینا (کرند) و کنگوبا (کنگاور) نام بردهاند.[4]
داریوش کبیر به واسطه اهمیت اقتصادی و سوق الجیشی کرمانشاه علاوه بر اینکه آثار تاریخی بیستون را به یادگار گذاشته جادهای ساخته است که از بابل به نینوا و سارد اتصال داشته و کرمانشاه را به همدان متصل میکرده است و با این اقدام بزرگ ولایت داخلی ایران را با کشورهای دیگر مربوط نموده و وسایل تسهیل عبور و مرور را ازنقطه نظر لشکر کشی و بازرگانی فراهم ساخته است.[5]
اصطخری و ابن حوقل که در قرن چهارم هجری به وصف این آثار پرداخته آن کوه را بیستون نامیدهاند.[6]
ابن حوقل درباره کرمانشاه میگوید که شهری زیباست و در میان اشجار و آبهای روان واقع گردیده میوهاش ارزان است و وسایل آسایش فراوان[7]
قرمیسین شهری است میان همدان و حلوان در سر راه حاج. [ابن فقیه گوید] قبادبن فیروز به سبب خوبی آب و هوای کرمانشاهان در آنجا مسکن نموده بود و قصر در آنجا بنا نهاده بود موسوم به( قصر اللصوص)[8] جهانگرد دیگر ابن مهلهل است که در قرن چهارم از کرمانشاه دیدن کرده و از آثار تاریخی طاق بستان یاد کرده است.[9]
مقدسی اولین نویسندهای است که در کتاب خود به جای نوشتن قرمیسین نام فارسی آن یعنی کرمانشاه را نوشته و مینویسد مسجد جامع شهر در بازار واقع شده و عضدالدوله دیلمی در آنجا قصری نیکو بنا نهاده بود[10]
ابن مهلهل سیاح در قرن چهارم شهر زور را به دلیل اینکه بین راه مدائن و دو آتشکده بزرگ ساسانیان واقع بودند و نزد ایران به شهر نیم راه موسوم است ، زمانی که ابن مهلهل آن ناحیه را دیده افراد آنجا به جمعیت هزار خانوار میرسید.[11]
یاقوت که هر دو اسم را ذکر میکند تفصیلی دربارهی شهر نمیدهد و فقط به شرح کتیبهها و خرابههای واقع در کوه مجاور دهستان میپردازد.[12]
مستوفی قزوینی در قرن هفتم قرمیسین را نام میبرد و میگوید نزدیک کرمانشاهان است چنانکه گویی هر دو یک شهر هستند.[13]
قزوینی در قرن هشتم آن را وستام نامیده و اکنون به طاقبستان معروف است از جمله حجاریها تصویر داریوش است در حالی که پادشاهان خراجگزار خود را به حضور پذیرفته به کتبیهای به خط میخی و به سه زبان مختلف.
محدوده کرمانشاهان در عصر صفویه
کرمانشاه در این دوره محدود است به کوههای که فاصله بین رود دیاله و گاما سیاب میباشد و از مشرق به کوههای کنگاور و از جنوب به کوههای کلهر و از مغرب به خاک عراق و شامل دو ناحیه متمایز است: اول ناحیه کوهستانی که نقاط آن همه جا یکسان، دوم ناحیه جلگه که به کلی نواحی آن مختلف است. چین خوردگیهای این قسمت منظمتر از کردستان و امتدادشان از شمال به جنوب شرقی و مانند دیواری قرار گرفته.
اراضی آن دارای جنگلهای وسیع معادن بسیاری و به استثنای قسمت سفلای ذهاب و ماهیدشت و حوالی بیستون در تمام نقاط دیگر آن درخت بسیار است و مناظر مصفایی تشکیل میدهد در این قسمت جلگههای مرتفع، درختان تبریزی و چنار و بید و درختان میوه فراوان، باغهای وسیع آن که به خوبی آبیاری میشود مانند جنگل به نظر میآید. در قسمت های کوهستانی بلوط و نارون وانواع سرو میرویند و از سر پل به بعد درخت خرما میتوان یافت. که با درختان مرکبات و انجیر و انار مخلوط است و بواسطه همین حاصلخیزی فراوان و درختان مختلف سلاطین ساسانی آن را مقر سلطنت خود قرار داده بودند. خشکبار آن فراوان و قسمت مهمی را به خارج حمل میکنند. در قسمت کوهستانی گندم، جو، ذرت،کرچک و توتون به عمل میآید. ودر قسمتهای گرم پنبه و برنج و نیل و غلات کشت می شود ولی برنج آن چندان خوب نیست و زراعت آن در سنوات اخیر بسیار ترقی کرده.
شکار در کوههای کرمانشاه زیاد و خرس و روباه و شغال در همه نقاط آن یافت میشود.[14]
شهرهای و بلاد آن
1-کرمانشاه و حومه 2- سنقر کلیایی 3- میان در بند و بالا دربند و زیر بند 4- دینور 5- کنگاور 6- ماهیدشت و هارون آباد و فیروز آباد 7- صحنه 8- کرند 9- ذهاب و قصر 10- هرسین
شهر کرمانشاه در 19/34 درجه عرض شمالی و 7/47 درجه طولی شرقی جاری و از شمال شرقی شهر میگذرد. شهر کرمانشاه چندان قدیم نیست و ظاهراً در زمان ساسانیان بنا شده و اهمیت آن از قرن نهم هجری در زمان صفویه شروع میشود. و از زمان صفویه به بعد دولت عثمانی عراق را متصرف کرد کرمانشاه چون در نزدیک سر حد واقع شده بود مهمتر گردید و به همین نظر برای شهر استحکاماتی بنا گردید عمده آنرا شاه اسماعیل ساخت. عثمانیها چندین مرتبه آن را متصرف شدند ولی بالاخره قشون ایران آنها را خارج کرد واز زمان نادرشاه به بعد اهمیت آن زیادتر و نفوس آن روبه فزونی نهاد.[15]
از کنگاور به صحنه و از صحنه به پل شاه (که پل سنگی بزرگی در آنجا بنا شده است) می رسد از پل شاه به ماهیدشت و از ماهیدشت به هارون و از هارون آباد به خانقین از خانقین به قصر شیرین میرسد. از قصر شیرین به ینکی خانقین و از ینکی خانقین به کسرو از کسرو به شهروان و از شهروان به بوروص و از بوروص به بغداد میروند. بعضیها هم عوض عبور از کنگاور راه همدان را پیش میگیرند که یکی از معتبرترین شهرهای ایران است. اما راه دور تر میشود همدان طرف شمال شرقی واقع میشود میان صحنه و پل شاه تنها کوه مرتفعی که در این راه وجود دارد سمت شمال مییافتند که باید طول آن را عبور کرد. این پل کوه مثل دیوار است و پرتگاه خطرناکی است و تا اندازهای که چشم کار میکند در بالای آن صورتهای متعدد و بزرگ از اشخاصی که با لباس کشیش ملبس و مجمرهای بخوران در دست دارند بدون اینکه شخص بتواند دربارهی آن فکر کند یا اهالی آنجا بتوانند بگویند چه طور و چرا آن صورتها در آنجا حجاری شدهاند دیده میشود. از زیر آن کوه رودخانهای عبور میکند که یک پل سنگی روی آن بسته شده است.
در یک روز فاصله از آن کوه، شهر کوچک... واقع شده که از حیث موقعیت و مکان و آبهای گوارا و میوههای اعلی خصوصاً شرایطهای خوب برای توصیف خیلی مطبوع و دلپذیر است و عقیده ایدهال ایرانیها این است که اسکندر بعد از مراجعت از هندوستان در این شهر مرده است اگر چه برخی میل دارند که او در بابل مرده باشد.[16]
چگونگی اداره این منطقه
کرمانشاهان و کلهر: از سرزمینی که بین ایالات کردستان، لرستان و همدان واقع است و کرمانشاهان نامیده میشود. به ندرت در مآخذ ما ذکری به میان میآید. از ابتدای دوره سلطنت شاه طهماسب اول (984-930=1576-1524 م.) واقعنامهها بر حسب موقع از حاکم کردهای کلهر سخن میگویند که عشایر کلهر بین کرمانشاهان و مرز ایران ساکن بود گویا در ابتدای امر نفوذ ایران در آنها اندک بوده است. ضمن وقایع سال 950(44-1543 م) که گروهی برای تنبیه عشایر کلهر همواره یاغی بودند فرستاده شد ما فقط در زمان اسماعیل دوم (985-984) است که به وضوح به نام حاکم کرمانشاهان بر میخوریم. در این مورد خاص مانند ادوار بعد از کرمانشاهان اغلب به نام سنقر و دینور یاد میشود.[17]
عشایر کلهر حداکثر از زمان شاه صفی (1052-1038=1642-1629 م) تحت نظر حاکم سنقر کرمانشاهان قرار گرفتند. حاکم سنقر و کرمانشاهان از همان هنگام تا (قرن یازدهم هجری) همواره از اتباع قبیله زنگنه بوده است. از شیخ علی خان یکی از وقایع نامهها او را بیگلر بیگی ناحیه بغدادی نامیده است.[18] از ایلان ایل 6-1015(=6-1665م) تا سال 1110(=1698م) سران قبیله زنگنه در دربار سهمی به عهده داشتند بدوا به عنوان (سردار) و بعداً در مقام وزیر اعظم و نمایندگان خود را به حاکم نشین گسیل میداشتند این حاکم مطابق اظهار لسترنج[19] به هیچ بیگلر بیگی وابستگی نداشت اما خود نیز بیگلر بیگی نبود. [20]
دانلود این فایل