دوستی افسرده دل، کمتر می پاید . [امام علی علیه السلام]
 
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:29 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

تحقیق بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم با ساختار قدرت در خانواده با word دارای 182 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد تحقیق بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم با ساختار قدرت در خانواده با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است

 

بخشی از فهرست مطالب پروژه تحقیق بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم با ساختار قدرت در خانواده با word

فصل اول
مقدمه
بیان مساله
ضرورت پژوهش
اهداف پژوهش
سوالات تحقیق
تعاریف واژه ای
فصل دوم
مقدمه
ساختار خانواده
کارکردهای خانواده
تعریف عام قدرت
تعاریف قدرت در حوزه خانواده
تئوری منابع
دیدگاه فیمینیسمها
مفاهیم قدرت در خانواده
انواع قدرت در خانواده
زن و خانواده
هیجان
فیزیولوژی هیجان
هوش هیجانی و مفهوم توانایی ذهنی
دیدگاه شخصیتی – اجتماعی – هیجانی هوش هیجانی ( مختلط )
نظریه گلمن
کارکردهای هوش هیجانی
هوش هیجانی ، تفکر و رفتار اجتماعی
هوش هیجانی ، انطباق بارویکردهای استرس زا
ارتباط هوش هیجانی و سلامت روانی
مروری بر تحقیقات انجام شده
فصل سوم
روش پژوهش
ابزار تحقیق
پرسشنامه هوش هیجانی
کاربرد پرسشنامه
دامنه سنی
اعتبار و پایایی
هنجاریابی در ایران
پرسشنامه ساختار قدرت در خانواده
اعتبار و پایایی
نمره گذاری
روش تجزیه و تحلیل داده ها
فصل چهارم
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
پیشنهادات
محدودیت ها
منابع

چکیده

این پژوهش در جهت بررسی رابطه هوش هیجانی زنان معلم با ساختارقدرت در خانواده صورت گرفته است . که در این پژوهش فرضیه ها به صورت رابطه هوش هیجانی با ساختار قدرت در خانواده زنان معلم رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی زنان شامل ( خودآگاهی هیجانی ، جراتمندی ، حرمت نفس ، خود شکوفایی . استقلال عمل ) با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد ، رابطه بین مولفه های مهارتهای درون فردی با ساختار قدرت در خانواده بر اساس الگوی حاکمیت مرد می باشد

در این پژوهش به جهت بررسی فرضیه ها و پاسخ به آنها 40 نفر از زنان معلم در  به روش تصادفی انتخاب شدند که متاهل بوده و پنج سال از زمان تاهل آنها گذشته باشد و با همسران خود زندگی کنند

ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش تست هوش هیجانی بار – ان با 90 سوال که در ایران استاندارد شده و تست خود ساخته ساختار قدرت که شامل 26 سوال می باشد . که هر دو به روش لیکتری نمره گذاری می شود تست ساختار قدرت از بعد از زن سالاری ، مرد سالاری و الگوی مشارکتی و ضعیف را در خانواده مشخص می سازد . روش بکار گرفته شده در این پژوهش شامل آمار توصیفی فرمول همبستگی پیرسون آمار استنباطی t به منظور بررسی ارتباط معنی دار بودن متغیرها استفاده شده است

مقدمه

زندگی اجتماعی برای انسان یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. صاحب نظران اعتقاد دارند خانواده مهمترین نهادی است که فرایند اجتماعی شدن را ایجاد می‌کند. لذا، شناخت آن از منظرهای گوناگون لازم و ضروری است. خانواده به عنوان یک سازمان پیچیده که دارای کارکردهای مختلف نظری و عملیاتی می باشد، مهمترین عامل در بالا بردن نرخ بهره‌وری می‌باشد که بالطبع باعث افزایش بهره‌وری در جامعه می‌گردد. بنابراین جا دارد به عنوان یک ضرورت، اولین قدم در این راستا را اصلاح و شناخت مفاهیم رفتاری در خانواده بدانیم و گامهای عملی در جهت ارتقاء کیفیت کارکرد خانواده در جهت بهره وری بالا برداریم

خانواده به عنوان رکن اساسی جامعه نهادی است که رهبری آن درکنار الگوهای سنتی و فرهنگی احتیاج به الگوهای مدیریتی نوین دارد. خانواده یک نظام است و برای خود اجزاء و اصولی دارد که حاکم براین نظام می باشد. رکن اصلی آن زندگی زناشویی است که بر پایه روابط زوجین استوار است. در حقیقت زن و شوهر در ازدواج سالم می دانند که آنها مسؤول شادی یکدیگر هستند. به عبارت دیگر ازدواج سالم، ازدواجی است که در جهت صمیمی شدن باشد. لذا در طی این مسیر فرایند دوست داشتن، حل و فصل مسلمت آمیز اختلافات، مصالحه، تفرد، صمیمیت و مذاکره بر سر تفاوتها، شکل می‌گیرد. برای مذاکره بر سر تفاوتها و اختلافات باید میل همکاری وجود داشته باشد تا حل و فصل منصفانه مسائل را امکانپذیر سازد. از سوی دیگر ارتباط روشن مستلزم آگاه بودن از خصوصیات فردی همسر و احترام گذاشتن به تفاوتهای دیگر می‌باشد. در ازدواج سالم زن‌وشوهر برای حل مسائل مختلف زندگی از جمله اقتصادی، اجتماعی، امور شخصی یکدیگر تلاش می‌کنند و بر اساس توافق کارها را بین خود تقسیم می‌نمایند، تا راه برای هر گونه استبداد و محرومیت هر یک از زوجین بسته شود. لذا تقسیم وظایف بر مبنای مصلحت خانواده است که ابراز و کنترل احساسات که یکی از مؤلفه‌های هوش هیجانی است به شکل صادقانه و از صمیم قلب نه از روی ترس شکل می‌گیرد و راه را برای گسترش مهارتهای درون فردی(حرمت نفس، جراتمندی، خود شکوفایی و استقلال عمل) و احساس شادکامی و خوشبختی همسر باز می‌کند و مسلماً وقتی که عزت نفس زوجین و در حقیقت احترام به خویشتن و پذیرش خود با تمام خصوصیات مثبت و منفی بالا باشد گامی بزرگ در جهت تربیت فرزندانی کارآمد و مستقل برداشته می‌شود

پس بطور خلاصه می‌توان گفت زوجی که از جانب همسر خود فقط زور و استبداد دیده و نتوانسته آنرا بپذیرد یا بنا به شرایط خاص خانوادگی مخالفت با آنرا علناً بیان نمی‌کند کم‌کم نسبت به خود به دیده کاستی و عدم توانایی ایستادگی در برابر فشارها را احساس می‌‌کند و لذا هر روز نسبت به دیروز خود را حقیر تر و کم کارآمدتر می‌بیند چرا که با کوچکترین تلاش در جهت استقلال، مخالفت و سر خوردگی می‌بیند و بنابراین هم در مهارتهای فردی و هم در احساس رضایت کلی از زندگی و رسیدن به مفهوم خوشبختی و شادی دچار مشکل می‌گردد

بنا به نظر ستیر[1](1374) در خانواده‌های بالنده افراد آزادانه با هم درد دل می‌کنند و برای امور خانواده برنامه ریزی می‌نمایند و اگر چیزی مزاحم اجرای برنامه‌ها گردید با انعطاف پذیری خود را با آن تطبیق می‌دهند.در این خانواده است که زندگی آدمی و احساسات بشری از هر چیز دیگری مهمتر است. لذا والدین،خود را رهبر نه ارباب می‌دانند و پدر و مادر درهر موقعیتی اولین وظیفه خود را تربیت فرزندان در جهت انسان واقعی شدن می‌دانند

نکته مسلم آن است که از آغاز مطالعه هوش، غالباً بر جنبه‌های شناختی آن نظیر حافظه و حل مساله تاکید می‌شد، در حالیکه ابعاد غیر شناختی، یعنی تواناییهای عاطفی و کرداری نیز نه تنها پذیرفتنی هستند بلکه ضروری هم می‌باشند. در حیطه مسائل زناشویی، تواناییهای هیجانی در برقراری ارتباط صحیح، فهم احساسات خود و دیگری، همدلی و کنترل تکانشها  نقش مهمی در رضایتمندی زناشویی بازی می‌کنند. بر این اساس لازم است با بررسی ارتباط هوش هیجانی با ساختار قدرت در خانواده راهکارهای مؤثر و عملی در جهت بهبود روابط زوجین ارائه شود

بیان مساله

خانواده یکی از بنیادی ترین نهادهای اجتماعی است که در طول تاریخ بر اثر عوامل گوناگون دستخوش تغییر شده است. تاثیر دگرگونیهای اقتصادی-اجتماعی جوامع بر نهادهای اجتماعی غیر قابل انکار است و خانواده نیز از این دگرگونیها مستثنی نبوده است. یکی از این دگرگونیها، تغییر در ساخت خانواده، بالاخص تغییر در مفهوم نقش است. خانواده کانونی است که در آن چگونگی و توزیع و نحوه اعمال قدرت بر شکل‌گیری شخصیت، عزت نفس و حتی احساس رضایت و خوشبختی زوجین تاثیر می‌گذارد. هوش هیجانی شکلی از هوش اجتماعی است و پیش‌بینی‌کننده مناسبی در کارآمدی کلی و کارآمدی در حیطه‌های مختلف زندگی می‌باشد که توانایی کنترل احساسات و هیجانات خویشتن و دیگران، تمایز میان آنها و استفاده از این اطلاعات برای هدایت و تفکر و عمل را در برمی‌گیرد (سالوی و مایر 1990)[2]

فرایند جامعه‌پذیری فرزندان در خانواده شکل می‌گیرد و زن بعنوان عنصر مهم تربیت آنها و القای جامعه‌پذیری مطلوب نقش بسیار برجسته‌ای دراین فرایند دارد. اینکه زن در چه مرتبه‌ای از هوش هیجانی قرار داشته باشد مطمئناً در انتقال مؤلفه‌های آن نقش مؤثری بر عهده خواهد داشت. به این معنا مادری که از خصوصیات مثبت و مطلوبی همچون استقلال حرمت نفس، قاطعیت در بیان عقاید و احساسات و مؤلفه‌های دیگر هوش هیجانی برخوردار است روش تربیتی مناسبی را در جهت کارآمدی و موفقیت زندگی فردی و اجتماعی فرزندان اتخاذ می‌کند

شواهد فراوانی گویای آن است که زوجها در جامعه امروزی به دلیل تحولات زندگی برای برقراری و حفظ روابط صمیمی و درک احساسات و از همه مهمتر در تقسیم عادلانه قدرت با یکدیگر مشکلاتی دارند. این بعد از زندگی، تاثیر بسزایی در احساس رضایت زناشویی دارد و تحقیقات نیز گویای همین امر هستند. بطوریکه نتایج نشان داده بیشترین رضایتمندی زناشویی زنان وقتی حاصل می شود که در خانواده تقسیم وظایف عادلانه صورت گیرد. در این راستا با عدم تقسیم عادلانه قدرت در خانواده بیشتر زنان دچار آسیب روحی شده و در نهایت رضایت زناشویی پایین‌تری حاصل می‌شود. از آنجا که هوش هیجانی با رضایت زناشویی رابطه دارد و تحقیقات داخلی و خارجی نیر مؤید این امر است، لذا کمبودهای موجود در کفایتهای عاطفی و هیجانی همسران در کنار عوامل اقتصادی-فرهنگی، اثرات نامطلوبی بر زندگی مشترک آنها می‌گذارد. از جمله این کمبودها، مهارتهای درون فردی و میان فردی و کنترل تنشها است که با پیشرفت کردن در کسب این مهارتها می توان گام مهمی در جهت درک متقابل برداشت. لذا دیده شده افرادی که توانایی شناخت بهتر احساسات و هیجانات خود را دارند و بر نحوه ابراز احساس نسبت به دیگران تسلط نشان می‌دهند مانع بسیاری از برخوردها و سوء تفاهمات در زندگی می‌گردند. این پژوهش درصدد است با بررسی هوش هیجانی و ارتباط آن با ابعاد قدرت در خانواده گامی در جهت شناخت راههایی برای اصلاح فرایندهای زندگی زناشویی برداشته تا با بکارگیری آنها، بهره‌وری خانواده به عنوان سازمانی مهم در اجتماع ارتقا یابد و به موازات آن سطح فرهنگ و کارامدی جامعه اعتلا پیدا‌کند

ضرورت پژوهش

خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که ثبات جامعه وابسته به آن است. بنابراین هرگونه سرمایه‌گذاری مادی و معنوی بر روی این عنصر اجتماع باعث ثبات، تعادل و توسعه اجتماعی خواهد‌گردید. این امر باعث شده است که با توجه به شمولیت خانواده بر تمامی نهادهای اجتماع، توجه تمامی صاحبنظران رشته‌های مختلف علوم انسانی به نوعی به مفاهیم مربوط به خانواده جلب شده و این روند از شتاب فزاینده‌ای برخوردار باشد. نظریه‌پردازان برجسته مفاهیم خانواده، امروزه اعتقاد دارند هر گونه برجستگی و ورزیدگی که در اعضای خانواده ریشه دواند، در جامعه‌ای که از اینگونه خانواده‌ها تشکیل می‌گردد مؤثر خواهد بود(ستیرمترجم بیرشک1374)

تصمیم‌گیری بر پایه مشارکت و متقاعد‌سازی می‌تواند عامل مهمی  در شکل‌گیری شخصیت فرزندان و رشد پایه های دموکراسی در خانواده باشد. خانواده می‌تواند بستری مناسب  جهت شکل‌گیری رشد عاطفی و عقلی اعضای خانواده مهیا کند. به بیان دیگر، می‌توان سؤال کرد اگر محور تصمیم‌گیری ها در خانواده فقط یک‌نفر باشد و هیچ یک از اعضا به معنی واقعی حق مشارکت و حق انتخاب نداشته باشند و اساس تصمیمها، بر پایه اجبار و یکجانبه باشد، فرد یا افرادیکه تحت این شرایط قرار می‌گیرند دچار چه مشکلاتی می‌شوند؟

دموکراتیک شدن خانواده یک فرایند است و در یک لحظه شکل نمی‌گیرد. برای کسی که هرگز در زندگی جرات نداشته در مورد کوچک‌ترین مسائل شخصی‌اش اظهار نظر کند، مسلما بستر مناسبی برای پیشرفت مهارتهای درون و میان فردی ندارد و در حقیقت نحوه مدیریت او در موقعیتهای مشابه تحت تاثیر این موضوع قرار می‌گیرد. دموکراتیک بودن خانواده، تنها به زمان تشکیل خانواده بر نمی‌گردد، بلکه به سیر جامعه‌پذیری فرد از اوان زندگی مربوط است. بنابراین خانواده اولیه فرد بیشترین مسؤولیت در قبال دموکراتیک یا استبدادی شدن خانواده‌های هر یک از اعضا  دارد. این بدان معناست که باورهای فرهنگی از طریق جامعه‌پذیری به وسیله خانواده‌ها به افراد منتقل خواهد شد

محو تفکر استبدادی و حکمرانی مرد و اطاعت سایر اعضا، یا محو محرومیت حق اظهار نظر زنان در امور خانواده، هنگامی رخ خواهد داد که در خانواده‌ها عملاًٌ از فرزندان بخواهند که در مورد سرنوشتشان اظهار نظر کنند، یا اساساً خانواده از نوعی باشد که فرزندان عملاً شاهد دموکراتیک بودن خانواده خود باشند، یعنی مشاوره و همفکری والدین را به چشم خود ببینند. درآن صورت در مسیر شکل‌گیری شخصیت کودکان، هفکری و همدلی به امری درونی مبدل خواهد شد و افراد از زور و سلطه برای پیش بردن احکام ومقاصد خود استفاده نخواهد کرد( صبوری 1375). بنابراین احساس استقلال، جراتمندی و حرمت ذات هرچه بهتر نمود می‌یابد

این مقوله‌ها همان مؤلفه‌های هوش هیجانی هستند که این مفهوم آخرین و جدید‌ترین تحول در زمینه  فهم ارتباط میان تعقل و هیجان است. علیرقم دیدگاههای اولیه نگاه واقع بینانه به ماهیت انسان نشان می‌دهد که انسان نه منطق صرف است و نه احساس و هیجان صرف، بلکه ترکیبی ازاین دو در وجود او حکمرانی می‌کنند. بنابراین توانایی شخص برای سازگاری و چالش در زندگی به عملکرد منسجم قابلیتهای هیجانی و منطقی بستگی دارد و در کل می‌توان گفت بر اساس اینکه چگونه افراد با مشکلات مقابله می‌کنند  و حتی ارتباطات اجتماعی و بین فردی و درون فردی خود را تنظیم می‌نمایند و برای رسیدن به اهداف منطقی خویش چه راههایی را در نظر می‌گیرند تحت تاثیر هوش هیجانی می‌باشند چرا که تحقیقات نشان داده افرادیکه از لحاظ هیجانی باهوش می‌باشند، حالتهای هیجانی خود را به نحو صحیح ارزیابی می‌نمایند، می‌دانند چگونه و چه موقع احساسات خود را بیان نمایند و بنحو مؤثر می‌توانند حالتهای خلقی خود را تنظیم نمایند و لذا در شرایط مختلف زندگی موفق‌تر عمل می‌نمایند(گلمن1380 مترجم نسرین پارسا).[3]

 با‌توجه به توضیحات فوق می‌توان ضرورت پژوهش را اینگونه ترسیم کرد که بسته به اینکه نوع ساختار قدرت در خانواده چگونه باشد به چه شکلی با هوش هیجانی زنان ارتباط پیدا می‌کند؟ و در حقیقت از آنجا که تقسیم قدرت عادلانه با رضایت زناشویی همبستگی دارد و هوش هیجانی بالا نیز با رضایتمندی زناشویی، لذا به نظر می‌رسد نوعی ارتباط بین این دو مقوله موجود است که نیاز به بررسی وضعیت هوش هیجانی زنان و ساختار قدرت در خانواده می‌باشد

اهداف پژوهش

هدف از پژوهش بررسی هوش هیجانی زنان و ارتباط آن با نوع ساختار قدرت در خانواده ها می‌باشد

دردنیای انسانها ملحق شدن به منظور با هم بودن، معمولاً به معنی تشکیل خانواده است و خانواده بافت سالمی برای رشد و اصلاح است. خانواده به عنوان رکن سازمان در جامعه شکل می‌گیرد. نوع مدیریت و رهبری در این مکان در پژوهش صلاحیتها و توانمندیهای اعضای خانواده مؤثر است. بطوریکه تحقیقات گویای آنست که رهبری و هدایت اثر بخش والدین می‌تواند فرزندان را به فکر کردن، اندیشیدن، استدلال کردن، تفکر خلاق و استفاده بهینه از استعدادها ترغیب کند و ارتباطات مؤثر والدین و فرزندان می‌تواند به فضای رفتاری مناسب جهت ایجاد خانواده متعادل منجر شود (جهانی 1383). از آنجا که هوش هیجانی نیز دارای مؤلفه‌هایست که ممکن است در پی عدم رضایت زناشویی تحت تاثیر قرار گیرند و بالا بودن هوش هیجانی امری مؤثر در موفقیت در زندگی زناشویی می‌باشد (گلمن 1985)، از طرفی تحقیقاتی گویای آن است که ضعف در روابط زناشویی و برآورده نشدن خواسته‌ها، در نقش زن و شوهر و در روابط والدینی آنها تاثیر منفی داشته و باعث مختل شدن روابط معنادار وجود دارد (پدرام1383). بین عملکرد خانواده و سلامت عمومی فرزندان رابطه معنادار وجود دارد (جنانی1383)، لذا تحقیق حاضر در پی دست یافتن به این هدف می‌باشد

نمره هوش هیجانی زنان در مولفه مهارتهای درون فردی شامل ( خود آگاهی، خود شکوفایی، استقلال عمل، حرمت نفس و جراتمندی) و مولفه مهارتهای میان فردی شامل (همدلی، مسؤولیت اجتماعی و روابط اجتماعی) با نوع ساختار قدرت در خانواده (حاکمیت مرد- زن- مشارکتی) چه ارتباطی دارد؟

سؤالات تحقیق

آیا بین هوش هیجانی زنان با ساختار قدرت در خانواده رابطه وجود دارد؟

آیا بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان شامل (خود آگاهی هیجانی،جراتمندی،حرمت نفس،خود شکوفایی و استقلال عمل) با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت مرد رابطه دارد؟

آیا بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت زن رابطه وجود دارد؟

فرضیه ها

بین هوش هیجانی زنان و ساختار قدرت در خانواده رابطه وجود دارد

بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان شامل(خودآگاهی هیجانی، جراتمندی، حرمت نفس، خود شکوفایی و استقلال عمل) با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت مرد رابطه وجود دارد

بین مولفه مهارتهای درون فردی زنان با ساختار قدرت در خانواده بر حسب الگوی حاکمیت زن رابطه وجود دارد

تعاریف واژه‌ای

هوش هیجانی : نوعی هوش اجتماعی که مشتمل بر توانایی کنترل هیجانهای خود و دیگران و تمایز بین آنها و استفاده از اطلاعات برای راهبرد تفکر و عمل می‌باشد. (سالوی و مایر1990) منظور از میزان هوش هیجانی آزمودنیها همان نمره ایست که از پرسشنامه هوش هیجانی بارن بدست می‌آید

ساختار قدرت در خانواده: منظور از ساختار قدرت در خانواده الگوهای تصمیم‌گیری زوجین در هزینه‌ها، خرید امکانات ، تربیت فرزندان و غیره می‌باشد.(ساروخانی1370)

در این پژوهش نمره افراد در پرسشنامه ساختار قدرت مشخص کننده نوع ساختار قدرت (مردسالاری، زن سالاری، الگوی مشارکتی) می‌باشد

متغیر کنترل

در این پژوهش جنسیت بعنوان متغیر کنترل در نظر گرفته شده است

مقدمه

خانواده به عنوان رکن اصلی جامعه نقش مهمی در پیشرفت آن دارد. اینکه در خانواده چه نوع ساختار قدرتی اعم از قدرت مشارکتی یا سلطه سالاری حاکم باشد بر احساس رضایت از زندگی و خوشبختی اعضا تاثیر می‌گذارد. سطح هوش هیجانی اعضای خانواده نیز در موفقیت آنها به عنوان اعضای جامعه تاثیر بسزایی دارد. برای روشن ساختن بعد نظری موضوع، خانواده و انواع مختلف آن مورد بررسی قرار می‌گیرد و سپس ساختار قدرت در خانواده و مسائل مربوط به آن و در نهایت مقوله هوش هیجانی با تمام جزئیات آن توصیف می‌گردد و در انتها به بررسیهای انجام شده پیرامون موضوع در داخل و خارج از کشور اشاره می‌شود

خانواده

به نظر مینوچین یکی از ممیز های انسان نسبت به سایر جانداران این است که او تنها موجودی است که دارای خانواده می‌باشد. به عبارت دیگر در دنیای انسانها، ملحق شدن به منظور با هم بودن معمولاً به معنی نوعی تشکل خانوادگی است. خانواده تشکلی طبیعی است که الگوهای گوناگون مراوده را در گذر زمان به خدمت می‌گیرد. این الگوها ساخت خانواده را شکل می‌دهند و ضمن تعیین نقش اعضا خانواده، حیطه رفتار هر یک از اعضا را مشخص می‌کنند و تبادل نظر میان آنها را تسهیل می‌کنند. برای اینکه وظایف اصلی خانواده یعنی حمایت از فردیت یابی[4]  ودر عین حال بین اعضا حس تعلق ایجاد شود، خانواده باید دارای ساخت کارآمد باشد(مینوچین و فیشمن[5] 1998، ترجمه بهادری و سیاران 1381)

ساختار خانواده

خانواده از لحاظ ساختار، نظام عاطفی پیچیده ایست که ممکن است دست کم سه، یا به خاطر طول عمر بیشتر آدمیان درحال حاضر، چهار نسل را در بر بگیرد. خانواده، بدون در نظر گرفتن شکل سنتی یا نو بودن، سازگاری یا ناسازگاری و ساخت کارامد یا توانا در آورد به نحوی که بتواند نیازها و اهداف جمعی یا همگانی خود را برآورده سازد بدون آنکه دائماً اعضای خود را از دستیابی به اهداف و نیازهای شخصی باز داشته باشد(کانتور[6] 1975 به نقل از گلدنبرگ، ترجمه برواتی و همکاران 1382)

برای خانواده انواع مختلفی در نظر گرفته اند که شامل این موارد می‌شود

خانواده هسته‌ای: به یک واحد خانوادگی بنیادی مرکب از همسر، شوهر و فرزندان، اطلاق می‌گردد. این واحد را گهگاه خانواده «زن و شوهری» نیز می‌نامند.( کوئن، ترجمه ثلاثی 1376).این نوع خانواده همچون سلول اصلی اجتماع می‌باشد و امروزه از مظاهر جامعه صنعتی بشمار می‌رود و همراه با تمدن غرب به سایر کشورها نیز نفوذ کرده و رواج یافته است. در این نظام، رابطه زن و شوهری بر اساس تساوی، همفکری و توافق است. حقوق فرزندان نیز نسبت به خانواده‌های قدیم افزایش یافته و مورد حمایت و احترام بیشتری از طرف والدین قرار می‌گیرد

این قبیل خانواده‌ها بر عکس خانواده‌های سنت پرست اغلب شخصیت پرور است یعنی روابط بر اساس احترام و با توجه به شخصیت آنها صورت می‌گیرد( طبیبی 1368)

خانواده گسترده: مبتنی بر رابطه خونی تعداد گسترده‌ای از افراد، از جمله والدین، فرزندان، پدر بزرگها، مادر بزرگها، عمه ها، دایی‌ها، عموها، خاله‌ها، عموزاده‌ها،  عمه‌زاده‌ها دایی زاده‌ها است. این واحد خانواده همخون نیز می نامند

کارکردهای خانواده

[1] seter

[2] Salovey&Mayer

[3] Golman

[4] Individuation

[5] Minochin & Fishman

[6] Kantor

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:28 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

توجه : این پروژه به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد

پاورپوینت پادشاهی من با word دارای 10 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل پاور پوینت پاورپوینت پادشاهی من با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است


لطفا به نکات زیر در هنگام خرید

دانلود پاورپوینت پادشاهی من با word

توجه فرمایید.

1-در این مطلب، متن اسلاید های اولیه 

دانلود پاورپوینت پادشاهی من با word

قرار داده شده است

 

2-به علت اینکه امکان درج تصاویر استفاده شده در پاورپوینت وجود ندارد،در صورتی که مایل به دریافت  تصاویری از ان قبل از خرید هستید، می توانید با پشتیبانی تماس حاصل فرمایید

3-پس از پرداخت هزینه ، حداکثر طی 12 ساعت پاورپوینت خرید شده ، به ادرس ایمیل شما ارسال خواهد شد

4-در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل اسلاید ها میباشد ودر فایل اصلی این پاورپوینت،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد

5-در صورتی که اسلاید ها داری جدول و یا عکس باشند در متون زیر قرار داده نشده است


بخشی از متن پاورپوینت پادشاهی من با word :

متن ندارد

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:28 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word دارای 90 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word :

کارشناسی روانشناسی عمومی

رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word شهرستان اردبیل

به همراه فایل SPSS (مشاوره و تحلیل آماری )

 

مقدمه

مدارس نقش مهمی در شکل گیری ارزش ها، هنجارها و فرصت های اجتماعی افراد دارند. کودکان اولین تعاملات خود را در سیستم آموزشی در حدود پنج یا شش سالگی برقرار میکنند و معمولا تا هجده سالگی ارتباط شان را با مدرسه حفظ میکنند ، در نتیجه جوانان تقریبا 13 سال از زندگی خود را در سیستم آموزشی صرف میکنند به عبارتی این مقدار از زمان را در ساختار تحصیلی و به دور از خانواده شان سپری میکنند و موسسات آموزشی ابزار اولیه اجتماعی شدن جوانان میشود. مدارس هم مسئول آموزش اطلاعات و روشها و هم مسئول ایجاد هنجارها و و ارزش های جامعه محسوب میشود.

در جامعه امروزی مدارس با موضوعات پیچیده که تاثیر انکار ناپذیری بر کارکرد آنها دارد روبرو هستند.از مدارس انتظار میرود که جوانان را با محیط یادگیری سالمی مواجه کنند که بتوانند در آن به سطح مطلوبی از دانش دست یابند و افراد مولد در جامعه باشند. با آگاهی از وقایع و نارسایی هایی که در مدارس دیده میشود نگرانی های عموم از جو مدارس افزایش میابد.( نقل از رضایی شریف و همکاران ، 1390).

پیوند با مدرسه علاقه و دلبستگی دانش آموزان به معلمان ، کارکنان و مدیران و غرور نسبت به مدرسه خود است (ایس ، 2005به نقل از رضایی شریف و همکاران ، 1390). اهمیت جو مدرسه و پیوند دانش آموز – مدرسه زمینه جامعه شناختی ، روانشناسی مدرسه و ادبیات آموزشی دارد. توافقی عمومی وجود دارد که مدارس محیط اجتماعی بزرگی هستند که در آن دانش آموزان از اعتقادات ، ارزش ها ، معیارها و نگرانی های مشترک برخوردارند.

همچنین عملکرد های شناختی و عاطفی دانش آموزان به وسیله ویژگی های مدرسه شکل میگیرد و یادگیری در مدرسه در یک محیط اجتماعی ، هم درون و هم در بیرون کلاس درس صورت میگیرد (هافمن و دیگران 2001 به نقل از اسکرمن ، 2002؛ نقل از رضایی شریف و همکاران، 1390).

تعریف موضوع

بزهکاری پدیده اجتماعی جهانی است که معمولاً برای جرایم نوجوانان زیر 18 سال به کار برده می شود. گرچه، جوامع گوناگون برحسب وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود با انواع متفاوتی از آن روبه رو هستند. در همه جوامع انسانی اصطلاح بزهکار در مورد افرادی به کار برده می شود که اعمال خلاف قانون یا موازین مذهبی آن جامعه انجام می دهند. با توجه به این که احکام در جامعه های گوناگون متفاوت است، فرد متخلف در یک جامعه، ممکن است در جامعه دیگر از تخلف مبری باشد.

در کشور ما بزهکاری به مجموعه کل جرایمی گفته می شود که در صورت ارتکاب، مجازات هایی از قبیل قصاص، دیات، حدود و تعزیزات را در پی دارد. هر روز در کنار ما جرایم متعددی به وقوع می پیوندد و با تورق روزنامه ها، در صفحه حوادث با انواع بزهکاری آشنا می شویم: چاقوکشی، ضرب و جرح، دزدی، تجاوز و وقتی از خیابان عبور می کنیم سازمان هایی نظیر کانون اصلاح و تربیت، نیروی انتظامی، و دادگاه هایی را می بینیم که برای مجازات این گونه افراد به وجود آمده اند. ولی تا حالا فکر کرده ایم چه عواملی در به وجود آوردن فرد بزهکار مؤثر است؟ پیچیدگی عوامل مؤثر در پدیده بزهکاری سبب شده است که هر گروه از محققان آن را از دیدگاهی خاص بررسی کنند. روان شناسان و روان پزشکان از دیدگاه روان شناختی، حقوق دانان از دیدگاه جرم شناسی و مسایل کیفری، پزشکان و زیست شناسان از نظر عوامل مؤثر زیستی و بالاخره جامعه شناسان از دید آسیب شناسی اجتماعی.

رابطه پیوند با مدرسه و بزهکاری در بین نوجوانان با word
فهرست مطالب

 

مقدمه 1

تعریف موضوع 2

اهمیت و ضرورت موضوع 4

بیان مساله 4

سوالات فایل 6

فرضیه های فایل 6

تعاریف عملیاتی 6

تئوری های پیوند مدرسه 9

تفاوت در پیوند با مدرسه 12

مدل رشد اجتماعی 13

دلبستگی به مدرسه 14

دلبستگی به کارکنان 14

تعهد به مدرسه 16

مشغولیت در مدرسه 17

باور 18

تفکیک از سازه های مرتبط 19

بزهکاری 22

تعریف بزه در رویکرد های مختلف 24

رویکرد حقوقی جرم 24

رویکرد جامعه شناختی 24

رویکرد جرم شناسی 25

تعریف انواع بزه های معمول 25

رویکرد ها در مورد علل بزهکاری 27

رویکرد شکل ظاهری (Body type theories). 27

رویکرد ساختار زیستی 28

رویکرد روانشناختی 29

رویکرد وضعیت اقتصادی 31

رویکرد کنترل اجتماعی 32

رویکرد پیوند افتراقی 33

رویکردهای التقاطی 35

عوامل مستعدکننده بزهکاری 37

مهاجرت 38

برخی علل انحراف جنسی 41

د). عدم تماس دائم بین مربیان با خانواده 42

بهره هوشی و بزهکاری 45

مبارزه با بزهکاری 45

پیشگیری از بزهکاری 46

پیشگیری اوّلیه (سطح اول). : ایجاد یک محیط سالم 47

پیشگیری ثانویه (سطح دوم). : کاهش عوامل خطرزا 48

پیشگیری ثالثیه (سطح سوم). : کنترل موقعیت خطر 49

روش فایل 51

جامعه آماری 51

نمونه آماری و روش نمونه گیری 52

روش جمع آوری اطلاعات 53

روش تجزیه و تحلیل داده ها 53

بحث نتیجه گیری 68

محدودیت های فایل 70

پیشنهادات 71

منابع Error! Bookmark not defined.

 

 

 

 

 

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:28 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

باز زایی فرهنگ ایران با غزلـّیات مولوی با word دارای 54 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد باز زایی فرهنگ ایران با غزلـّیات مولوی با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

 

غزلـّیات ِ مولوی
وباز زائی فرهنگ ایران
جـان ِ جـان = بهمن= برهمن
بهمن،جان ناپیدا،درهمه جانهای پیدا
چگونه سرودِعشق،« گیتی» میشود

درفرهنگ ایران
« بُن کل هستی» ، تبدیل به « بینش » میشود
و این« بُن ُِکل هستی»، درهربینشی،« هست »
وسپس،« بینش»، تبدیل به « زندگی» میشود
واین بُن کل هستی، درجان هرانسانی، هست

گیتی ، از« بـُـنی نـاپـیـدا »، « پیدا» میشود
وآن« بُن »، خودش را درگیتی میگسترد
به این روند پیدایش، گفته میشد که :
« بـُن ، سـایـه میـشـود »

« بُن آفریننده کیهان »
«بُن همیشه حاضرو مقیم وذاتی»
دردرون هرانسانی هست
فلسفه Immanence یا ِزهِشی ( انبثاقی) ایران
برضد فلسفه Transcendence درادیان نوری است

درفرهنگ اصیل ِ ایران ،
تصویر« هبوط آدم ازبهشت» نیست
تصویر« هبوط آدم » در تورات وانجیل وقرآن،
در مکاتب فلسفی باختر ،
« فلسفی ساخته شد »
وبنیاد تفکر فلسفی، غرب گردید
وآن را از بُن ، تباه ساخت

به « فرّ سـایـه ات » ، چون « آفـتابـیـم »
همائی تو ، همائی تو ، همائی

« گیتی که مجموعه همه جانهاست » ، سایه هماست . ولی سایه انداختن هما ، هبوط گیتی ازهما و هبوط انسان، ازهما نیست ، بلکه سایه هما ، درفرو افتادن به زمین ، تبدیل به آفتاب وسرچشمه روشنی میشود ! این سخن که به نظرما، غیرمنطقی است ، چه معنائی داشته است ؟ ودرست این، تفاوت کلی فرهنگ ایران ، از فلسفه غربست ، که بجای « اندیشه هبوط » ، « اندیشه تعالی » می نشیند . این سراندیشه فوق العاده مهم را باید بررسی کرد.
« بـهـمـن » ، درفرهنگ اصیل ایران ، تخم درون هرجانی وهرانسانی است. به عبارتی دیگر، بهمن ، « گنج نهفته » یا « کنزمخفی» یا « جان درمیان جان » درهرانسانی است . در هرجانی در گیتی ، « گنج نهفته» هست . درشاهنامه این سراندیشه ، به شکل « دژبهمن که درش ناپیداست ، و با هیچ زوروقهروقدرتی ، نمیتوان « دراین دژ» را یافت و آنرا گشود و آن دژرا تسخیرکرد » و به شکل ِ« پیدایش جهان به صورت ِ بند یا طلسم » عبارت بندی شده است . فردوسی ، پس ازگفتار اندرآفرینش عالم » و بیان پیدایش آسمان و کوه و آب ورستنیها و پویندگان واینکه همه، « دربندند»، میگوید که : انسان درپایان ، پیداشد، تا باخردش ، این طلسم ها و بندهارابگشاید :
چو زین بگذری ، مردم آمد پدید
شد « این بند ها » را سراسر کلید
خرد انسانی با « کلید مهر»، این طلسم و بندها را میگشاید . ویژگی بنیادی خرد انسان درفرهنگ ایران ، « پیوند مهری خرد با طبیعت و گیتی » است .خرد ، درفرهنگ ایران ، نمیاندیشد که چگونه میتواند طبیعت را با مکرو قهر و زور، مغلوب خود سازد، بلکه میاندیشد که چگونه با مهر، میتواند « درهای بسته به طبیعت هرپدیده ای را بگشاید » . در هر چیزی وهر جانی درگیتی ، گنجی نهفته است که باید آنهاراجست وبدون قهرو زور و غلبه ، آنهارا گشود .
همچنین این سراندیشه درگرشاسپ نامه توسی ، به شکل « دخمه سیامک » عبارت بندی میشود . گرشاسپ که همان « سام » باشد از ملاح میپرسد که « این حصن که دژ باشد، درنهفتش ، چه دارد ؟ ودراین دژ، چیست که هرچه درش را میجویند، در ِورود به آن را نمی یابند » ؟ درست این دژی که درش ناپیداست ، و « دخمه سیامک » میباشد ، همان « گنج مخفی » یا « بهمن » است و سیامک درشاهنامه ، وجودی جز« سیمرغ یا هما » نیست که نخستین پیدایش بهمن است (این مطلب درپایان این کتاب، بطورگسترده بررسی میشود ) . بهمن ، بُن ِ همه جانهاست ، و مجموعه همه بُن ها درگیتی است . بهمن ، گنج مخفیست ، که در پیدایشش ( در سایه افکندنش= پیدایش جفت وسه تا شدن ) ، تبدیل به « گنج نهفته درهرچیزی ودرهرجانی ودرهر انسانی » میگردد . خویشکاری خرد انسان، گشودن این طلسمها یا بندها ، با کلید مهرهست ، چون بهمن ، اصل ضد خشم و قهراست، که گنج نهفته درهرچیزیست، و تا کسی به اندیشه حیله ورزی و غلبه جوئی و پرخاشگریست ، « درب ِخود » را به او نشان نمیدهد . طلسم یا « دژ بهمن » را ، با زور وقهر وقدرت ، نمیتوان شکست ، و با کاربرد حیله و مکرو خدعه، نمیتوان گشود. فرهنگ ایران با این سر اندیشه ، نشان میداد که گوهر سراسر هستی ، برضد قهر و مکرو زور و پرخاشگریست . پایان همه غلبه جوئیها و قدرتخواهیها ، شکست است ، چون گوهر جهان ، راه را به شناخت خود، به چنین گونه غلبه جویان و قدرتخواهان می بندد . اینجاست که باید ازخود پرسید که: آیا با همه راهها وشیوه هائی که برای غلبه برطبیعت وانسان یافته شده است ، گوهر جهان و انسان ، تصرف و شناخته شده است ؟ آیا این « گوهر آزادی درانسان » نیست که همیشه غلبه ناکردنی و تصرف ناپذیر باقی میماند ؟ حقیقت چیزها و انسانها و جانها را با زوروقهرو غلبه جوئی ، نمیتوان شناخت وبدان بینش یافت . این ژرفای انسان هست که فقط عشق آنرا میگشادید . ا این « بینش حقیقی» است که « دین » خوانده میشود . « دین » ، گنج نهفته در هرانسانی بود ، که نه میشد بدان شهادت داد و اعتراف کرد ، و نه میشد بدان ایمان آورد ، و نه میشد آنرا ازکسی آموخت ، و نه با تقلید میشد دیندارشد . ایمان و تقلید ، گواه بر « بیدینی = یا بی حقیقتی » بود .
با این تصویر، این سراندیشه که گوهر همه چیزها و انسانها و جانها ،« سرچشمه غنا » است ، بنیاد فرهنگ ایران شد ، که سپس درمکاتب فلسفی نوین ، همین اندیشه ، کشف گردید . از این سراندشه است که سکولاریته و « اصل بنیادی حقوق بشر» ، مستقیما بدون هیچ پیچیدگی و موازماست کشی و « کاربرد فن و فوت تاءویل » ، آشکارا ازآن میزهد و میتراود.
حقوق بشر، براین اصل قرار دارد که « انسان ، خودش ، میزان ومعیارارزشها و قانونها و نظام وحکومت و اقصاد و .. » هست. ودرست این اندیشه که جان میان انسان، کلید گشاینده همه قفلها و درمانگر همه دردهاست ، اندیشه ایست که ازاین بهمن ، به مولوی به ارث رسیده است .
تو هرچه هستس می باش و، یک سخن بشنو
اگرچه میوه حکمت بسی بچیدستی
حدیث « جـان تـو » اینست و ، گفت من، چو صداست
اگر تو شیخ شیوخی ، و گر مریدستی
تو خویش درد گمان برده ای و ، درمانی
تو خویش ، قفل گمان برده ای ، کلید ستی
اگر زوصف تو دزدم ، تو « شحنه عقلی »
واژه « شحنه»، معرب همان« شئنا= سئنا» یا سین وسیمرغ است.
وگر تمام بگویم ، ابا یزیدستی
دریغ ازتو که در آرزوی غیری تو
« جمال خویش ندیدی » که « بی ندیدستی »
درست همین « جان »، که مولوی دراین شعر ازآن سخن میگوید ، همان « جان ِ جان » است که بهمن یا « گنج مخفی» میباشد.
« گنج » چیزیست که درآنجا که هست ، نمیگنجد . ویژگی « گنج » ، ناگنجائی همیشگیش هست . آنچه در جای خودش نمیگنجد ، و کشش بسوی رویش وگسترش و افزایش ازآنجا دارد ، گنج است . واژه «گنج » که معربش« کنز» است ، درآرامی « گین+ زا gin+zaa » هست . که به معنای « زهدان، یا اصل زاینده » است . « گنج عروس » که دراصل، به « خمسه مسترقه یا اندرگاه » گفته میشده است ، و همان « پنج روز پایان سال»است که شمرده نمیشده است ، « تخمیست که سراسر گیتی، هرسال ازنو ، ازآن میروید »، ونام دیگر این خمسه مسترقه ، « پیتک » است ، که درکردی « پیته ک » به معنای « جهازعروس » است.
و « اصل آفریننده عروس ، که زهدانش باشد » ، « گنج» شمرده میشده است . و« زهدان » ، درهمان آغازفرهنگ ایران، تبدیل به تصویری انتزاعی برای « اصل آفرینندگی» شده است ، که « درخود ، تخمی دارد که روینده و افزاینده ست، که درزهدان، نا گنجاست » . بهمن ، درست « دوگیان = دوجانه » یا « اصل آبستنی » بود . هرانسانی ، گنج مخفی ، یا « اصل آبستنی » است . مولوی ، این سراندیشه را که « بُنمایه فرهنگ ایران » است ، در مفهوم « جـان ِ جـان » نگاهداشت . بهمن ، مینوی درون مینو ، « تخم بازآفرین ، درون تخم » ، « من ِ من » ، « اصل جان ، درون جان» یا « جان ِ جان » است .
اصطلاح ِ « جان جان » درغزلیات ِ مولوی ، همان « بهمن یا اندیمان یا هخامن » فرهنگ سیمرغی ، یا « گنج مخفی » است . « تخم » ، بیانگر« اصل » است ، نه « شخص ». ولی تخم درفرهنگ ایران ،اینهمانی با شخص» هم داده شد. و این ، اینهمانی« اصل با شخص » است که نشان میدهد درواقع بیشتر، درخدا ، یک اصل دیده میشود تا شخص. درهرحال، مفهوم خدا درفرهنگ ایران ، میان « شخص» و « اصل » نوسان میکند . به « بهمن» نیز ، شکل « شخص » ، یا شکل « خدا » داده میشود . ولی درفرهنگ ایران ، خود واژه « خدا = خوا دای » ، به معنای « آن وجودیست که خودش ، خودش را میزاید ، خودش ، ازخودش ، پدیدارمیشود » . به عبارت دیگر، « خدا ، اصل آبستنی است ». بهمن ، تخم درون تخم ، یا « اصل جان ، درون هرجانی » است. جان انسان، آبستن به جان خدا ، یا آبستن به « بُن همه جانها» است .
گفت که جان جان ، منم ، دیدن جان ، طمع مکن (مفهوم غیب )
ای بنموده روی تو ، صورت جان چرا چرا

جان من ، جان تو ، جانت ، جان من
هیچ دیدستی دو جان دریک بدن
بدادم به تو دل ، مرا توبه از دل
سپارم به تو جان ، که جان را تو جانی
ازاین جان ظاهر، به جان آمدم من
کزاین جان ظاهر، شود جان ، نهانی
ای تو درجان ، چو جان ما ، درتن
سخت پنهان ، ولیک پنهان نیست
دست بر هرکجا نهی ، جانست
دست برجان نهادن ، آسان نیست
جان که صافی شدست در قالب
جز که آئینه دار جانان نیست
جمع شد « آفتاب ومه » این د م
وقت افسانه پریشان نیست
« آفتاب وماه » ، درفرهنگ ایران ، یکی از« جفت » های مشهورهستند . خدا، ماهیست که هرروز ازنو ، خودش را که آفتابست میزاید . ماه ، به خورشید آبستن است و درخورشید ، فرشگرد یا رستاخیزمی یابد . اندیشه نوزائی ، برپایه « اندیشه جفت بودن » بنا شده است . همچنین « اندیشه برابری درفرهنگ ایران» پیآیند ِ مفهوم خدااست . خدا که آفریننده است ، خود را میآفریند . پس ، آفریننده ، برابر با آفریده است . آنچه را خدا میآفریند ، برابر با خود اوست . وازاینهم فراترمیرود . خدا در آفریده اش ، اعتلاء می یابد . آفریده ، زیباترو بزرگترو نیکتر از آفریننده است . چنانچه خورشید که آفریده ماهست ، زیباترو بزرگترو نیک تر ازماهست . ولی همین خورشید است که ازسر، برابر با ماه میگردد . ماه وخورشید ، دوچهره سیمرغند. اینست که « جفت ماه و خورشید » دراین شعر، بیان « جفت بودن جان خدا و جان انسان » درهمان شکل « مادر وفرزند » هست . ولی این سخن را مولوی میترسد آشکارا بگوید
مستی افزون شدست و میترسم
کاین سخن را ، مجال جولان نیست
دست نه بردهان من ، تامن
آن نگویم ، چه گفت را ، آن نیست
این مفهوم « جان جان » در غزلی دیگر، شفافیت بیشتر می یابد
خلقان ، بنهاده چشم درجان
جان ، چشم به خویش (= جان جان ) در نهاده
خود را هم خویش ، سجده کرده
بی ساجد و مسجد و سجاده
هم برلب خویش ، بوسه داده
کای شادی جان و ، « جـان ِ شـاده »
شاده ، نام سیمرغ در بلخ ، زادگاه مولوی بوده است ، و نیایشگاه شاد و نوشاد دربلخ ، نیایشگاه سیمرغ ( جان = گیان = آشیانه سیمرغ ) بوده است ، ونیایشگاه شاد ونوشاد ، هیچ ربطی به بودائیان ندارد وفقط برای تحریف نظر ، این شایعات ساخته شده است . « بهمن » ، که اصل آبستنی یا « دوگیان = دوجان » است و« جان آفریینده » را دردرون « جان ظاهر» دارد ، « گنج پنهانی » یا « کنزمخفی » در هرانسانی است .
این اندیشه سپس دریک حدیث ، شکل اسلامی پیدا کرد، که الله میگوید که « من ، کنز مخفی بودم و دلم میخواست که شناخته شوم . ازاین رو مخلوقات را خلق کردم تا مرا بشناسند » . البته ، برغم آنکه این حدیث ، رونوشت برداری ازاندیشه اصیل بهمن است ، ولی محتوای اصلی درآن ، بکلی حذف ساخته شده است . نخست اینکه الله فقط ، گنج مخفی میماند ، و تبدیل به « گنج مخفی » درهرجانی و هرانسانی » نمیگردد ، و آفریدگانش ، برابر با او نیستند ، بلکه فقط باید اورا بشناسند، و به او تعظیم کنند ، ولی هرگزخود او، وهمگوهراو نشوند .« شناختن » چیزی، « همگوهرشدن با آن چیز» نیست . محتوای اصلی تصویر بهمن ،« اصل آبستنی » است که روشنی و بینش ، زایش ازتاریکیست . این سراندیشه « زهشی یا انبثاقی بودن هرجانی و هرانسانی و هرچیزی » است که بکلی برضد ادیان نوری است. محتوای اصلی اینست که « اصل آبستنی» یا « گنج پنهانی » ، درسراسر ِ هستی ، پراکنده و پخش میشود( بـغ که خدا باشد = همان پخش شدن است ) ، و سراسر جهان ، همسرشت و همگوهر بُن ( خدا ) هست . این اندیشه که خدا یا اصل ، « جان هرجانی وطبعا هرانسانی » است ، « هسته اصلی عرفان » نیز باقی میماند . « جان جان بودن » ، یا « دوجانه بودن هرجانی و هرانسانی » ، یا « انسان ، به کرداراصل آبستنی » ، رستاخیز فرهنگ سیمرغی ایران در عرفان است . « جانی که میان هرجانی » هست ، بهمنست ، و چون بهمن ، بُن کیهان و زمان وخرد و عشق هست ، درهیچ جانی ، نمیگنجد » .
تو کئی دراین ضمیرم ، که « فزونتر از جهانی »
تو که « نکته جهانی » ، زچه نکته ، می جهانی ؟ ( می زهی )
این « در پوست خود ، نگنجیدن » ، هم یک اصل کلی درگیتی است ، وهم یک اصل خصوصی درانسان هست . جان هرانسانی ، پوست و زهدان این « نکته فزونتر ازجهان و زمان و مکان » است . این اصلست که آشکارا میگوید که هرعقیده و دین و مسلک و فلسفه ای که در آگاهبود انسان جا دارد ، فقط پوسته و نقش و صورت و جامه انسان هست ، ولی انسان، ازهمه آنها « فراترمیروید » و این پوستها را مانند « مار» ازخود میاندازد . پوست اندازی ، ویژه جان انسانست . این پوست اندازی ، همان « رستاخیز و قیامت و فرشگرد » است ، و نیاز به آن نیست که انسان هزاره ها درانتظار آمدن آن روز بنشیند .
تو آن ماهی که در گردون نگنجی
تو آن آبی که درجیحون نگنجی
تو آن درّی که از دریا فزونی
تو آن کوهی که درهامون نگنجی
چه خوانم من فسون « ای شاه پریان »
شاه پریان ، سیمرغست که همان تخمیست که درون انسان نمیگنجد و این شاه پریان را ، محمد « ابلیس » میخواند
که تو درشیشه و افسون نگنجی
تو لیلیی و لیک از رشک مولی
به کنج خاطز مجنون نگنجی
توخورشیدی ، قبایت نور سینه است
تو اندر اصلس و اکسون نگنجی
تو ئی شاگرد جان افزا طبیبی ( سیمرغ )
دراستدلال افلاطون نگنجی
تو معجونی که نبود در ذخیره
ذخیره چیست ؟ در قانون ( کتاب ابن سینا ) نگنجی
بگوید خصم : « تا خود، چون بود این ؟ »
تو از « بیچونی » و ، در « چون » نگنجی
چنین بودی دراشکمگاه دنیا
بگنجیدی ، ..... ولی اکنون نگنجی
انسان ، هنگامی به خود حقیقی اش میآید ، که درک این حالت ناگنجیدنی بودن در « خودِ اجتماعی وخودِ دینی و خودِعقیدتی وخود فلسفی وخود حزبی و خود طبقاتی و خود ملی و خود جنسی .. » را بکند ، و این حالت ، همان حالتیست که « مستی » نامیده میشود . این روند « ازخود خشکیده و سفت شده در آگاهبود اجتماعی و دینی و ملی و طبقاتی و... » بیرون آمدنست ، که بیان « جستجوی خود ِ حقیقی » است ، و درعرفان ، « بیخودی » نامیده میشود .
گفتم که : مارا هنگامه بنما گفت : اینک اما تودرجوالی
بدران جوال و سر را برون کن تا خود ببینی ، کاندر وصالی
اندر ره جان ، پارا مرنجان زیرا همائی ، با پرّ و بالی
نیاز برنجانیدن پا و گشتن گرد دنیا نیست، چون این هما درجان خودت آشیانه دارد . انسان ، هنگامی انسان میشود که، جان درون جان او، جوانه بزند، و پوست این خود ِ ظاهری را بترکاند، و « احساس ناگنجیدنی بودن درآگاهبود خود » کند . چنین احساس ناگنجیدنی بودن درخود ، گوهر « خندیدن » است . هنگامی ، این جان درون جان ، که گنج مخفی ، که بهمن میباشد ، صدف آگاهبود را درهم میشکند ، انسان ، از بُن وجودش میخنددد . ازاین رو است که نام دیگر بهمن ، « بزمونه » است، که به معنای « اصل بزم و اصل زائیدن » است . بهمن درهرانسانی با اندیشه اش میامیزد ، و سراسر وجود انسان ، تبدیل یه یک « لبخند » میشود .
همچو گل ، ناف تو برخنده بریدست خدا
لیک امروز مها ، نوع دگر میخندی
باغ با جمله درختان زخزان ، خشک شدند
زچه باغی تو ؟ که همچون گل تر میخندی
تو چو ماهی و عدو سوی تو گر تیر کشد
چو مه ازچرخ ، برآن تیر و سپر میخندی
تو یقینی و عیان ، ... بر ظن و تقلید بخند
نظری جمله و بر « نقل و خبر » میخندی
انسان ، خودش با روشنی زاده ازگوهر خودش، می بیند ، و طبعا برهرچه « نقل و خبر » است ، میخندد
درحضور ابدی ، شاهد و مشهود ، تو ئی
بر ره و رهرو و برکوچ و سفر میخندی
این « خندیدن » که یکی از برترین « شیوه های گسستن از همه منقولات و اخبار، ازهمه سنـّت ها و پیشینه ها ، ازهمه آموخته ها » است ، بنیاد فرهنگ ایرانست . این خندیدن از ته دل ، هنگامیست که انسان ، به بُن بهمنی ، به جان جانش میرسد ، و بار همه سنت ها و پیشینه ها و آموخته ها و منقولات و اخباررا با یک تکان ، از دوش خود، فرومیاندازد ، چون ازآنها ، بی نیازمیشود .
آنگاهست که انسان ، خودش ، میزان خودش میشود . بینش بهمنی ، بینش خندان است. بینشی است که گوهرش ، سرود است . این گوهر موسیقائی بهمن است که « ماده و هیولای ساختارگیتی » میشود ، سایه میشود ، سه تای یکتا میشود ، عشق میشود . برای شناخت گنج نهفته در درون هرانسانی ، باید آواز و آهنگ و بانگ اورا شنید . این موسیقی و طنین و « تن تن تن یا ریتم و کوبه گوهراوست » که بیش ازهمه گفته هایش ، حال دل او را آشکارمیسازد . دربُن وجود انسان ، موسیقی است، و در آغاز، موسیقی وعشق ، باهم یک جفت هستند . اندیشه ای که با این موسیقی گوهری پیدایش نیافته است ، و انسان را به رقص نمیآورد ، اندیشه افسرده و خشکی است .
درد دل را اگر نمی بینی بشنو از « چنگ» ناله و زاری
ناله نای و چنگ، حال دلست حال دل را توبین، که دلداری
دست بر « حرف بیدلی» چه نهی ؟
« حرف » را درمیان چه میآری ؟
« گفته » را ، دانه های دام مساز
که ز « گفت » است این گرفتاری
گه کلید است « گفت » و گه ، قفلست
گاه ازو روشنیم ، گه ، تاری
گفت ، باد ، است ، اگر دراو بوئیست
هدیه تو بود که گل داری
« گفت » ، جامست ، اگر برو ، نوریست
از رخ تو بود که انواری
این « موسیقی شاد و خندان ورقصان که روح گفتار» است، و همآغوش « عشق و زیبائی » است ، گوهر « سرود خسروانی » است که همان « غزل » باشد . ایرانیان ، غزلهای حافظ و مولوی وعراقی و عطار را ، از« معانی جعلی » که ازهمه سو، به آنها به زور میچسبانند ، درنمی یابند ، بلکه از« تموج آهنگ عشق و شادی و رقص و زیبائی که گفته ها و حرفها را میشکافند، ودرگفته ها و حرفهای آنها نمی گنجند » ، درمی یابند . این « اولویت یابی موسیقی و عشق و رقص و زیبائی و زندگی دراین غزلهاست که « بُن ِ بهمنی » خودرا یکراست وبیواسطه مفسران ، درجان ِایرانی میجوید . این عشق و زیبائی و موسیقی است که زندگی را دوباره « گرم » میکند ، و حرکت مکانیکی را تبدیل به « رقص زندگی شاد » میکند .
هرکه بفسرد ، برو ، سخت نماید حرکت
اندکی گرم شو و جنبش را ، آسان بین
خشک کردی تو ، دماغ از طلب بحث و دلیل
بفشان خویش زفکرو ، لمع برهان بین
هست « میزان ُمعینت » و بدان می سنجی
هله میزان بگذارو ، زر بی میزان بین
خشک شدن و افسرده شدن ، دراثر آنست که « تفکر همیشه با یک میزان معین که از آموخته ها و اخبارو دیگران ، گیرآورده ، همه چیزها را می سنجد » . چنین عقلی ، عقالیست که بر میخ طویله شریعت و « یک مکتب فلسفی یا علمی» ، بسته شده است . این « عقل عقالی » ، عقلیست که زندگی را میخشکاند و رقص شاد وآزاد را در زندگی ازبین میبرد.

پیدایش غزل درایران
و بازگشتِ بُن فرهنگی ایران، ازتبعید
غزل = سرودِ خسروی
خسرو = هو+سرو= نای به = سیمرغ
« غزل ، پیشآهنگ تفکرآزاد فلسفی »

گنج نهفته درانسان ( بهمن = جان جان ) درخود، نمیگنجد . انسان ، همیشه به جانی آبستن است ، که در راه زاده شدن است . این گنج نهفته است که اگر، راهِ خود افشانی و خود زائی و خود روئیش باز نباشد ، زندانی است . همانچه روزی ، زهدان بود ، ناگهان تبدیل به « زندان» میشود . هربینشی و آموزه ای و عقیده ای ، روزی زهدان « جنین بینش حقیقی » است ، وسپس ، با گذر زمان ، « زندان همان کودک بینش » میشود . بهمن ، جنبشی است از میان ِ فرد انسان ، به میان انسانها ( تشکیل دهنده اجتماع ) ، به میان چیزها ، به میان خود و انسانها ، به میان خود و چیزها ، برای آنکه ، خود را به چیزها وبه انسانها به پیوندد . با انسانها و طبیعت ، یوغ بشود . اینست که بهمن ، که اصل میان است ، با پیدایش ازمیان خود ، به میان خود و چیزی، به میان خود و اجتماع ، به میان خود و جانوران ، به میان خود و طبیعت ، پیوند را واقعیت میبخشد. او همیشه درهرچیزی ، در هرانسانی ، درسراسر طبیعت ، درجستجوی جفت خود است .
این فوران بهمن ازاندرونی ترین بخش جان هرانسانی ( اندیمان ) ، چه ویژگیهائی دارد ؟ بهمن، در همان اندرون جان ، نخستین پیدایش خود را می یابد . او تبدیل به بهرام و سیمرغ ( ارتا فرورد ) ، یا مهرگیاه ، یا « بَـرَم = برهما » ، ... میشود ، و خود یوغی درمیان آن دو میشود، تا در « دوتا شدن »، بازآن دو « یکی بشوند » . بهمن ، درکثرت یابی و تعدد یابی ، در گوناگون شدن ، در رنگارنگ شدن ، درمختلف شدن ، نمیگذارد ، که کثرت و تعدد و گوناگونی و رنگارنگی ، ازهم پاره بشوند ، بلکه باید درعین گوناگونی ، باهم پیوسته باشند . این اندیشه ، درشیوه « بینش بهمنی ، بینش ِخردِ ایرانی » ، باز تابیده میشود . نماد بهمن ، تـارک سـر است( موی گزیمه = ویزارد وَرس ) . برای آنکه درشانه کردن ، موی سر را دوبخش میکنند ، و لی برای این کار، سر وکله را ازمیان ، نمیشکنند، وکله وسیما را دوشقه نمیکنند . اینست که درشیوه تفکر سیمرغی ، مفاهیم « روشنی، بریده از تاریکی » ، یا« موءمن ِبریده از کافر» و بطورکلی ، « اضداد ازهم گسسته »، یا بسخنی دیگر « سپنتامینو ، که ازانگره مینو بکلی جداساخته باشد » نیست. چنین گونه بینشی که ازهم می برّد ، با تصویر زرتشت از« ییما = همزاد= جفت » درسرودهایش ، بوجود میآید ، ولی درفرهنگ سیمرغی ، نبوده است . در فرهنگ سیمرغی ، یا فرهنگ اصیل ایران ،همه گوناگونیها و رنگارنگیها ، برغم تمایز ازهمدیگر ، باهم آمیخته اند . اینست که دراین فرهنگ ، مدارائی و گشادگی و بازبودن اندیشه در برابر عقاید و ادیان و مسالک و مکاتب ، اوج تعالی ِ خود را می یابد . اندیشه « وحدت همه عقاید و ادیان برغم تفاوت و اختلاف » درعرفان ، چیزی جزبازتاب این اندیشه نیست .
به همین علت بود که به « رنگین کمان » ، « کمان بهمن » میگفتند ، چون رنگهای گوناگون، باهم آمیخته اند ، وباهم ، یک کمان را ساخته اند . همچنین « پر و دم طاوس »، نماد همین اندیشه مدارائی یا « یگانگی همه رنگارنگیها » بود . اندیشه های انسانها متفاوتند، ولی ، رنگهای یک رنگین کمانند. همه برگهای درخت سیمرغ و همه میوه های درخت سیمرغ ،باهم متفاوت اند ، با آنکه همه ، ازیک درخت روئیده اندو درهمه یک شیرابه ، روانست . معرفت و اندیشه ، درتمایز و تشخیص و داوری عقاید و ادیان ، نباید آنهارا ازهم پاره کند . اندیشه ای که درمنشور کوروش بازتابیده شده ، ازهمین شیوه « بینش بهمنی » میآید ، و این تصویر « بهمن »، با تصویر « بهمن » درالهیات زرتشتی ، بسیار فرق دارد .
« بهمن » را هخامنشی ها « هخامن » مینامیدند ، چون خودرا « بهمنی = هخامنی » میدانستند . این جفت شوی و یوغ شوی، برغم گوناگون شوی ، گوهربهمن است، که دربهرام و سیمرغ ، « دو=2» را تبدیل به« یک=1» میکند ، و ازاین رو، اصل « سه تای یکتائی، که اصل عشق باشد » پدید میآید .
این پیدایش بهمن، دردو اصل بنیادی ، در هرشب، در« میان شب» روی میدهد . درواقع درمیان هرشبی ، بُن آفرینندگی ازنو ، در دو اصل بهرام و ارتا فرورد، پیدایش می یابد، که باهم جفت و یوغ میشوند . این عشق ورزی دو اصل ، یا « یوغ شدن » را « ایویaiwi + سروتsruth + ریمrima » مینامند ، که به معنای « سرود نای ماه » است . دراصل ، به « نوای نای » ، « سرود» گفته میشد، چون به نواختن نی،« نی سرائی » میگفته اند ( ماک کینزی) . عشق و سرود، باهم جفتند . عشق و جشن، باهم جفت هستند ، چون خودِ واژه جشن ( یز+ نا )، به معنای « نواختن نی» است . « ریم » ، دراصل به معنای نای بوده است ، چنانچه به کرگدن ، ریما میگویند .کرگدن ، به علت داشتن شاخ روی بینی ، بدین نام ، خوانده میشود . ازاینگذشته نام روز نخست هرماه ، نزد اهل فارس ، خرّم ژدا بود و نزد خوارزمیها ، ریم ژدا و نزد زرتشتیها، اهورامزدا بود . ریم ژدا ، نام خدا و به معنای « شیرابه و مان ِ و اشه نای » است . زشت سازی واژه ِ« ریم و ریمن » به معنای چرک ، زشت سازی موبدان زرتشتی است . ارتا فرورد ، که « نای به » باشد ، با نواختن نی ، با « نی سرائی» ، جهان را میآفرید . پس « سرود عشق » ، اصلی بود که جهان جان ازآن پیدایش می یافت . به این « سرود عشق » که بُن پیدایش جهان جان بود ، « خسروانی سرود، یا سرود خسروی » هم میگفتند . ترجمه « خسرو » به « مشهور و معروف ، و امثال آن » بکلی غلط است ...

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
شنبه 97 خرداد 12 , ساعت 9:28 عصر

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید

مقاله آلمان و آموزش و پرورش در آن با word دارای 28 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است

فایل ورد مقاله آلمان و آموزش و پرورش در آن با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.

این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است

توجه : در صورت  مشاهده  بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آلمان و آموزش و پرورش در آن با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد


بخشی از متن مقاله آلمان و آموزش و پرورش در آن با word :

آموزش ابتدایی در اکثر استانها ، باستثناء مدارس برلین و براندِنبرگ (6 سال)، 4 سال بطول میانجامد. سیستم آموزش در مدارس متوسطه (کلاس 7/5 تا 13/12) به رشته های گوناگون تقسیم میشود و به فارغ التحصیلان هردوره مدرک رسمی اعطاء میگردد. برنامه تحصیلی هنرستانها (کلاس 11/10 ببالا) به اخذ گواهینامه تحصیلات عمومی میانجامد. نظام آموزش عمومی و حرفه ای شامل دبیرستانهای عمومی، مدارس ویژه معلولین و عقب افتادگان ذهنی و هنرستانهای تمام وقت و پاره وقت (کلاس 11/10 ببالا) است. مدارس متوسطه عمومی برای تامیین خدمات آموزش اجباری به 4 گروه تقسیم شده است. حوزه فعالیت (تک دوره ای یا چند دوره ای بودن) دبیرستانها توسط مراجع استانی تعیین میشود. تحصیلات متوسطه جزو نظام آموزش اجباری بشمار میرود و برای همگان رایگان است. کتب و سایر ملزومات بطور رایگان یا بصورت امانتی در بین محصلین توزیع میشود. از کلاس 10 ببالا، محصلین کم بضاعت از انواع و اقسام مساعدتها (بورسیه) بهره مند میگردند.

تحصیلات عالی
مراکز آموزش عالی دولتی و خصوصی به 3 گروه – دانشگاه و مراکز آموزش عالی دانشگاهی (مدارس عالی فنی/ دانشگاههای فنی ، مدارس تربیت معلم )، کالج هنر و موسیقی و دانشگاههای علوم کاربردی – تقسیم میشود. از دهه 90 میلادی، ساختار برنامه های تحصیلی در مقطع آموزش عالی دستخوش اصلاحات بنیادین شده است. اصلاحات شامل تجدید نظر در مواردی چون طول مدت تحصیل و تفکیک دوره های حرفه ای از دوره های آکادمیک است. یکی از اولویتها در برنامه اصلاحات، توسعه دانشگاههای علوم کاربردی جهت پوشش دوره های پژوهشی و تکنولوژیکی است. با به اجرا درآمدن اصلاحات اخیر در قانون آموزش عالی دولت مرکزی (مصوب 1998 و 2002)، بر دامنه اختیارات مراجع استانی افزوده خواهد شد (جهت انطباق با شرایط جدید،اصلاحات در مقررات محلی از هم اکنون آغاز شده است). از طریق اعطاء اختیارات تام و دامن زدن به رقابت تنگاتنگ، امید است راندمان مراکز آموزش عالی بمیزان قابل ملاحظه ای بهبود یابد. ساختار پرسنلی و ضوابط گزینش نیرو نیز مشمول اصلاحات سال 2002 میباشد. آکادمی های حرفه ای از دیگر انواع مراکز آموزش عالی در کشور بشمار میروند. این مراکز تابع سیستم دو منظوره فنی و حرفه ای در مقطع آموزش عالی میباشند. مدرک رسمی دوره ها مشمول مقررات اتحادیه اروپا در خصوص فعالیتهای آموزش عالیست (قطعنامه کنفرانس 1995 وزراء آموزش و پرورش و امور فرهنگی استانها) و به قبول شدگان در آزمون نهایی اعطاء میشود.

مراحل تحصیلی
مرحله اول دانشگاهی:
دانشگاههای علوم کاربردی (دیپلم عالی/ لیسانس): برگزار کننده دوره های دیپلم عالی در رشته های مهندسی، اقتصاد، مددکاری، مدیریت عمومی و حقوقی و بهداشت و درمان. مدرک دیپلم عالی به قبول شدگان در آزمون دیپلم عالی (بعنوان مثال، دیپلم عالی مهندسی ). مدرک رسمی دانشگاههای علوم کاربردی دارای پسوند اِف.اِچ (مخفف نام مرکز به آلمانی) است. براساس ضوابط مربوط به زمان دوره ها ، هر دوره رسمی در دانشگاههای علمی و کاربردی باید ظرف 8 نیمسال (2 نیمسال = 1 سال تحصیلی) تکمیل شود (شامل 1 یا 2 نیمسال آموزش عملی). موفقیت در آزمون نهایی جواز ورود به جامعه حرفه ای مورد نظر است.
بعضی از دانشگاههای علوم کاربردی، همانند آکادمیهای حرفه ای، به دوره های حین اشتغال نیز روی آورده اند (بالاخص در رشته های مهندسی و مدیریت بازرگانی). ایندوره ها اصطلاحا دوره های تحصیلی 2 منظوره مینامند. داوطلبین به امر آموزش یا هر حرفه دیگر اشتغال دارند. دانشگاههای علوم کاربردی در مقطع کارشناسی (منتهی به لیسانس ) و کارشناسی ارشد (منهی به فوق لیسانس) نیز دانشجو میپذیرند. سیستم فارغ التحصیلی جدید (1983) مکمل سیستم کاردانی (دیپلم عالی) مرسوم در دانشگاههای علوم کاربردی است.

دانشگاهها: برگزار کننده دوره های کارشناسی (عموما 2 سال) و کارشناسی ارشد. در پایان مقطع کارشناسی، فارغ التحصیلان به دریافت دیپلم کارشناسی – که جواز عبور به مقطع کارشناسی ارشد خواهد بود – نائل میگردند (مدرک رسمی صادر نمیشود). در سال 1998 (1377)، سیستم جدید تحصیلات پیوسته (لیسانس) برای نخستین بار در دانشگاه به اجرا در آمد. دوره ها حداقل 3 سال (حداکثر 4 سال) بطول میانجامد و اکثر فارغ التحصیلان جذب بازار اشتغال میشوند.

مرحله دوم دانشگاهی (فوق لیسانس):
در مقطع کارشناسی، آموزشها وارد مرحله تخصصی تر میشود و تمامی دوره ها به آزمون نهایی ختم میگردد. دروه کارشناسی ارشد حداقل 5 نیمسال بطول میانجامد و فارغ التحصیلان به دریافت دیپلم کارشناسی ارشد نائل میایند. مدرک لیسانس فقط توسط دانشگاه صادر میشود (عموما در رشته های هنر و انسانی) و منوط به قبولی در آزمون تخصصی است. برنامه آموزش یا حول 2 گرایش اصلی و یا ترکیبی از 1 گرایش اصلی با 2 گرایش فرعی دور میزند. فوق لیسانس نخستین مدرک رسمی دانشگاهی بشمار میرود و فقط تحت 1 عنوان (مشترکا برای تمامی رشته ها) صادر میشود. در دوره های جدید پیوسته، مقطع کارشناسی (منتهی به لیسانس) 3-4 سال و مقطع کارشناسی ارشد (منتهی به فوق لیسانس) 2-1 سال بطول میانجامد.

مرحله سوم دانشگاهی (دکترا):
دوره دکترا فقط در دانشگاهها برگزار میشود. پذیرش فارغ التحصیلان دوره های رسمی دانشگاههای علوم کاربردی محدود به ضوابط خاص است. مقطع دکترا – برای فارغ التحصیلان مقطع کارشناسی (دارندگان دیپلم کارشناسی ارشد/ فوق لیسانس) 2 تا 4 سال است و حول محور تحقیقات انفرادی، جمعبندی نتایج بدست آمده و تنظیم آن در قالب رساله میچرخد. اخذ مدرک دکترا منوط به دفاع موفقیت آمیز از رساله و یا کسب قبولی در آزمون شفاهی است. دوره فوق دکترا به هدف ارزیابی مهارتهای آموزشی و پژوهشی داوطلبین در رشته تحصیلی آنان برگزار میشود. مدرک فوق دکترا توسط دانشگاهها و مراکز هم رتبه صادر میگردد و مبتنی بر ارزیابی بعمل آمده از رساله تنظیمی و سخنرانی ایراد شده (سمینار) است. بر اساس اصلاحات سال 2002 (1381)، از تاریخ مزبور، شرط احراز مدرک فوق لیسانس برای تدریس در دانشگاهها منتفی میباشد.
هزینه های زندگی در آلمان
اطلاعات عمومی آلمان

آلمان کشوری است که در قلب اروپا قرار دارد و با کشورهای دانمارک،هلند،بلژیک، فرانسه، سوییس، اتریش، جمهوری چک و لهستان همسایه می باشد.
مساحت آلمان در حدود 357099 کیلومتر مربع می باشد و جمعیت آن 83 میلیون نفر است. پایتخت آن از سال 1990 برلین می باشد که این شهر حدود 5/3 میلیون نفر جمعیت دارد.
زبان رسمی این کشور آلمانی است و اکثر مردم به زبان انگلیسی آشنایی دارند. کد این کشور 0049 و واحد پول آن یورو می باشد.
شهرهای مهم آن عبارتند از: برلین ، دوسلدورف ، هامبورگ ، فرانکفورت ، مونیخ ، کلن و هانوور.
کشور آلمان از نظر صنعتی بعد از آمریکا و ژاپن در مقام سوم قرار دارد. مهمترین صنایع این کشورکارخانه های اتومبیل ، ماشین آلات سنگین ، الکترونیک و کارخانه های صنایع شیمی و کامپیوتر می باشند.

کشور آلمان از لحاظ توریستی جاذبه خاصی دارد و در سال 1999 بیش از 7/53 توریست به این کشور مسافرت کرده اند.
دانشجو فقط موظف است تا هزینه های زندگی خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غدایی و بیمه درمانی را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هایی وجود دارد که با قیمت مناسب فقط به دانشجویان اجاره داده می شود.
حدود هزینه زندگی دانشجو در آلمان بانضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کلیه هزینه های جانبی حدودا 800-700 یورو می باشد که این هزینه در شهرهای مختلف آلمان متفاوت است. دانشجو تعداد ساعت محدودی در هفته اجازه کار دارد.
جهت ثبت نام در دانشگاه ارایه بیمه درمانی الزامیست و بیمه درمانی برای هر شش ماه حدود 300 یورو در نظر گرفته میشود.

نام استانهای فدرال آلمان و مراکز آنها
استان فدرال جمعیت( Mio. (3/97 مساحت km2 جمعیت در هر کیلو متر مربع مرکز استان فدرال
Baden-Würtemberg 10,38 35 751 290,0 Stuttgart
Bayern 12,04 70 553 170,7 München
Berlin 3,45 883 3 907,1 Berlin
Brandenburg 2,56 29 060 88,1 Potsdam
Bremen 0,67 404 1 658,4 Bremen
Hamburg 1,71 755 2 264,9 Hamburg
Hessen 6,03 21 114 285,6 Wiesbaden
Mecklenburg-Vorpommern 1,82 23 835 76,4 Schwerin
Niedersachsen 7,82 47 348 165,2 Hannover
Nordhein-Westfalen 17,95 34 068 526,9 Düsseldorf
Rheinland-Pfalz 4,00 19 848 201,5 Mainz
Saarland 1,08 2 570 420,2 Saarbrücken
Sachsen 4,54 18 412 246,6 Dresden
Sachsen-Anhalt 2,72 20 443 133,1 Magdeburg
Schleswig-Holstein 2,75 15 730 174,8 Kiel
Thüringen 2,49 16 251 153,2 Erfurt

دوره های تحصیلی و مراحل اخذ پذیرش تحصیلی کشور آلمان
در آلمان حدود 300 دانشگاه و به همین تعداد دانشکده های فنی ، مدارس عالی تخصصی و آکادمی های هنر وجود دارد. دانشگاه ها به چند دسته تقسیم می شوند:
1- موسسه آموزش عالی فنی با تاکید بیشتر بر فعالیت علمی (Fachhochschule)
2- دانشگاه با تاکید بیشتر بر علوم نظری(Universitt)
3- دانشکده یا آکادمی موزیک و هنر (Kunst – und Musikho

chschule)
4- دانشگاه مکاتبه ای ) Fernuniversitt)
در دانشگاه های آلمان تدریس به زبان آلمانی است. بنابراین قبل از اقدام برای اخذ پذیرش باید زبان آلمانی بیاموزند.
شروع ترم زمستانی از ماه سپتامبر / اکتبر و ترم تابستانی از ماه مارس/ آوریل می باشد. آخرین مهلت جهت ارایه مدارک برای ترم تابستانی تا 15 ژانویه و ترم زمستانی تا 15 جولای می باشد.یعنی مراکز مربوطه می بایست مدارک شما را تا زمانهای نامبرده دریافت کرده باشند. ) که البته بدلیل آنکه دانشگاههای آلمان موردی هستند ممکن است برای بعضی از دانشگاه ها این تاریخ کمی متفاوت باشد.)
درآلمان هم دانشگاه های دولتی وجود دارد و هم دانشگاه های خصوصی.
تعداد زیادی از دانشگاه های دولتی، معتبر وتقریباٌ رایگان می باشد. دانشگاه های خصوصی رایگان نمی باشند و باید در مورد آنها به وزارت علوم کشور مربوطه مراجعه کرد.

از ترم تابستانی 2004 بعضی ازدانشگاه های آلمان برای دانشجویان خارجی شهریه در نظر گرفته اند که این شهریه ترمی 650 – 500یورو می باشد که این شهریه استان به استان متفاوت است که حداقل 500 یورو و حداکثر 650 یورو می باشد.
دانشجو موظف است تا هزینه های زندگی خود اعم از اجاره منزل، پوشاک، مواد غذایی و بیمه درمانی را پرداخت کند. اتاق ها و آپارتمان هایی وجود دارد که باقیمت مناسب فقط به دانشجویان اجاره داده می شود. برای دانشجویان ثبت نام شده در دانشگاه نیز خوابگاه دانشجویی وابسته به خود دانشگاه وجود دارد.
برای تحصیل در آلمان ابتدا باید برای اخذ پذیرش تحصیلی اقدام شود و بعد از موفقیت در این امربرای ویزای تحصیلی اقدامات لازمه انجام شود.

حدود هزینه زندگی دانشجو در آلمان به انضمام خوراک، پوشاک، رفت و آمد و کلیه هزینه های جانبی حدودا 800- 700 یورو می باشد که البته این هزینه در شهرهای مختلف آلمان منفاوت می باشد دانشجو تعداد ساعت محدودی در هفته ( 20 – 10 ساعت در هفته یا سالی 3 ماه یعنی سالی 90 روز ) اجازه کار دارد.
جهت ثبت نام در دانشگاه ارایه بیمه درمانی الزامیست و بیمه درمانی برای هر شش ماه حدود 300 یورو در نظر گرفته می شود.
در آلمان حدود 83 دانشگاه انگلیسی زبان وجود دارد که بعضی از این دانشگاه ها بعد از 6-4 ترم به دانشگاههای کشورهای آمریکا، استرالیا، کانادا و نیوزلند ترانسفرمی کننددر این دانشگاهها شرط ورود، داشتن مدرک تافل 580 یا Ielts 7 می باشد. با آنکه این دانشگاهها انگلیسی زبان هستند ولی باید متقاضیان با زبان آلمانی جهت مصاحبه سفارت آشنا باشند و به دانشگاه نیز مدرک دانش آلمانی ارائه دهند.

در هر دانشگاه در آلمان اداره کمک به امور دانشجویان خارجی وجود دارد که کلیه مراتب انجام کار مانند: خوابگاه، بیمه درمانی و ; توسط این اداره انجام می شود. حتی قبل از ورود به آلمان می توان با کمک این اداره در مورد رزرو خوابگاه اقدام نمود.
شرایط ورود به دانشگاه های آلمان
اگر شخصی دیپلمه باشد یعنی 12 سال تحصیل کامل داشته باشد نمی تواند مستقیماٌ برای دانشگاه های آلمان اقدام نماید بلکه باید قبولی در کنکور سراسری را داشته باشند تا بتوانند برای کالج اقدام کنند. کالج در آلمان دو ترم است و این کالج ها فقط به زبان آلمانی هستند.
برای بعضی از دانشگاه های آلمان اگر در ایران شخصی دانشجوی سال سوم دانشگاه آزاد باشد میتواند مستقیماٌ برای خود دانشگاه اقدام نماید و لازم به گذراندن کالج نیست.

اگر شخصی در ایران لیسانس دانشگاه آزاد باشد نمی تواند برای فوق لیسانس نا پیوسته اقدام کند بلکه باید برای مقطع فوق لیسانس پیوسته درخواست دهند و بعد از ورود به دانشگاه درخواست ارزشیابی مدارک تحصیلی خود را دهد که آنجا معلوم می شود از کدام ترم لیسانس می تواند تحصیلات خود را شروع کند و پیوسته تا فوق لیسانس ادامه دهد.
لیسانسیه های دانشگاه های دولتی میتوانند برای فوق لیسانس اقدام کنند اما این باز هم بستگی به خود دانشگاه در آلمان دارد زیرا سطح تحصیل آلمان نسبت به ایران یک سال جلو تر است و شاید بعضی از واحد های آنها را بپذیرند و یک سال پایین تر بنشیند و بعد می تواند ادامه تحصیل دهد.
البته بطور کلی باید مدارک تحصیلی به آلمان فرستاده شود و خود دانشگاه با توجه به ریز نمرات متقاضی تعیین کند که شخص از چه ترمی در آلمان می تواند شروع به ادامه تحصیل نماید.

برای دکترا در آلمان خیلی سخت می توان اقدام کرد زیرا باید در آلمان استاد راهنما پیدا شود و معمولا این امر با موفقیت امکان پذیر نیست زیرا بدلیل رایگان بودن دانشگاهها احتیاجی به دانشجویان خارجی ندارند. به دانشجویان متقاضی دوره دکترا پیشنهاد شود که حتماٌ اول دوره فوق لیسانس بگذرانند و بعد برای دکترا اقدام کنند.
در آلمان حتما باید برای ورود به دانشگاه ها متقاضیان زبان آلمانی بلد باشند. برای ورود به دانشگاهها متقاضیان حتما باید دانش حداقل 800 ساعت زبان آلمانی داشته باشند تا بتوانند در امتحان ورودی زبان DSH شرکت نمایند.
برای ورود به دانشگاههای انگلیسی زبان یا رشته هایی که به زبان انگلیسی ارائه می شود، متقاضی به غیر از دانش ابتدایی زبان آلمانی باید IELTS 7 یا 580 Toefl داشته باشند.
مدارک لازم جهت اخذ پذیرش تحصیلی
مدارک زیر با توجه به شرایط متقاضیان دسته بندی شده و نیازی نیست که همه متقاضیان کلیه مدارک را جهت اخذ پذیرش داشته باشند:
• ترجمه مدرک دیپلم و ریز نمرات آن
• ترجمه مدرک پیش دانشگاهی و ریز نمرات آن
• ترجمه مدرک فوق دیپلم و ریز نمرات
• ترجمه مدرک لیسانس و ریز نمرات آن
• ترجمه مدرک فوق لیسانس و ریز نمرات آن
• کپی پاسپورت
• کپی شناسنامه
• 12 قطعه عکس رنگی 4*6
• گواهی زبان آلمانی ( در صورت موجود بودن )
• مدرک 580 Toefl یا 7Ielts ( در صورت موجود بودن)
• نامه سازمان سنجش مبنی بر قبولی در مرحله دوم کنکور سراسری
• اگر متقاضی هنوز دانشجو می باشد گواهی اشتغال به تحصیل الزامی است
لازم به ذکر است که ترجمه آلمانی یا انگلیسی مدارک تحصیلی باید به تایید سفارت آلمان برسد که همه روزه از یکشنبه تا چهارشنبه از ساعت 8 تا11:30 این کار امکان پذیر است.ترجمه مدارک ابتدا باید به تایید دادگستری و وزارت امور خارجه برسد تا سفارت آلمان آنها را نیز تایید نماید.

 

دانلود این فایل

 

برای دریافت پروژه اینجا کلیک کنید
<   <<   26   27   28   29   30   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ