پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word دارای 34 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word :
توضیحات:
تحقیق جامع با موضوع پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word، در قالب فایل word و در حجم 34 صفحه.
بخشی از متن:
گزارشات اولیه درمورد قالبگیری به سال1930 برمی گردد وقتی یک شیمیدان اهل شوروی بنام پلی یاکو جاذبهایی از سیلیکاژل تهیه کرد و دریافت که باحضورحلال سیلیکای حاصل حفره های پیوندی ویژه برای آن حلال نشان داد. تا اینکه درسال 1940 پائولینگ، تئوری اولیه تشکیل آنتی بادی را مطرح کرد: آنتی بادیها وقتی تشکیل می شوند که پروتئینهای سرم دراطراف مولکول آنتی ژن تجمع می یابند. آنتی بادیهای تجمع یافته حفره های پیوندی که در شکل نسبت به آنتی ژن مکمل هستند را بوجود می آورند و به این ترتیب ...
پلیمرهای قالب ملکولی MIP با word
فهرست مطالب:
فرآیند قالبگیری مولکولی
تاریخچه
روشهای قالبگیری مولکولی
واکنشگرها
مولکول قالبtemplate))
منومرهای عاملی
Cross-linker
حلال حفره زا
آغازگر
روشهای سنتز پلیمرها
بطور کلی پلیمرها قالبگیری شده مولکولی با استفاده از روشهای معمول پلیمریزاسیون تهیه می شوند.
پلیمریزاسیون به روش توده ای
پلیمریزاسیون رسوبی
پلیمریزاسیون سوسپانسیونی
پلیمریزاسیون بعد از متورم سازی چندمرحله ای
انتخاب مولکول قالب ومنومرهایی که درحلال حفره زا قابل حل باشند.
زمینه های کاربردی پلیمرهای قالبگیری شده (MIPs)
کاربرد MIPs در روش استخراج فازجامد (SPE)
MISPE به دو صورت off-line-MISPE وon-line-MISPE انجام می شود
Off-line-MISPE
On-line-MISPE
کاربرد MIPs در کروماتوگرافی:
انواع ستونهای MIPs در کروماتوگرافی مایع
ستونهای پر شده
ستونهای پلیمری منولیتیک
قالبگیری درداخل دانه های سیلیکا
انواع فازساکن MIPs درکاپیلاری الکتروکروماتوگرافی
ستونهای موئینه پرشده
ستونهای منولیتیک
پوشش ستونهای موئینه
MIP بصورت افزودنی در الکتروفورز
ارزیابی پیوند وگزینش پذیری با استفاده از روشهای ناپیوسته
ایزوترمهای جذب مورد استفاده درروش قالبگیری مولکولی
معادله جذب لانگمویر- فرندلیچ
حفره های پیوندی وکارایی کروماتوگرافی
بهینه سازی پلیمرهای قالبگیری شده
مزایا
محدودیتها
نتیجه گیری
References
دانلود این فایل
تحقیق مهندسی ارزش در اجرای مدیریت پروژه با word دارای 17 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق مهندسی ارزش در اجرای مدیریت پروژه با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق مهندسی ارزش در اجرای مدیریت پروژه با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق مهندسی ارزش در اجرای مدیریت پروژه با word :
این مقاله ، مدیریت/ مهندسی ارزش را به عنوان یک سبک مدیریت در اجرای پروژه ها بیان می دارد و در کل سعی شده است. با بررسی یک سری تحقیقاتی که توسط محققان زبده در این زمینه انجام گرفته و تحلیل نتایج آنها به یک نتیجه¬گیری کلی در مورد چگونکی تداخل مدیریت ارزش و اجرای پروژه¬ها دست یابیم. همانطور که می¬دانیم مدیریت یا مهندسی ارزش تکنیکی است کارکردگرا که کارآیی خود را به عنوان یک ابزار مدیریتی مؤثر برای بهبود طراحی، ساخت و صرفه جویی در هزینه¬های عناصر متنوع یک پروژه در عمل اثبات کرده است و برای رسیدن به نتایج مطلوب در مرحله توسعه پروژه، از مهندسی ارزش بایستی در مواردی همچون گزینه های زیر کمک گرفته شود :
- در ابتدای برنامه ریزی ، پروژه را بایستی چنان برنامه¬ریزی کرد تا پتانسیل ارتقای محصول و صرفه جویی در هزینه بر حداکثر خود برسد.
- از یک تیم چند رشته ای شامل متخصصان حرفه¬ای که به استفاده کاربردی مهندسی ارزش در اجرای پروژه ها مسلط می باشند ، بهره مند گردیم.
این مقاله شامل چندین بخش کلی است. در ابتدا پس از بیان مقدمه ای بیش¬تر در راستای توضیح فعالیت¬های تحقیقاتی انجام گرفته، پیشرفت ها در مدیریت ارزش را بیان نموده و پس از آن مدیریت ارزش را به عنوان سبک روش مدیریت مورد بحث قرار داده و در نهایت 4 روش تحقیق همواره با ویژگی های هر کدام را شرح می دهیم.
دانلود این فایل
توجه : این فایل به صورت فایل power point (پاور پوینت) ارائه میگردد
پاورپوینت بررسی نمای شیشه ای اسپایدر با word دارای 20 اسلاید می باشد و دارای تنظیمات کامل در Power Point می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل پاور پوینت پاورپوینت بررسی نمای شیشه ای اسپایدر با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی ارائه میگردد
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل می باشد و در فایل اصلی پاورپوینت بررسی نمای شیشه ای اسپایدر با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن پاورپوینت بررسی نمای شیشه ای اسپایدر با word :
پاورپوینت بررسی نمای شیشه ای اسپایدر با word
•نمای شیشه ای اسپایدر
• معماران خلاق و پیشرو همزمان با گسترش سبکهای مدرن در ساختمان به دنبال نمای شیشهای مدرنی بودند که در آن حداکثر دید با کمترین میزان استفاده از فریم و فلزات با بالاترین سطح ایمنی و ایزولاسیون بالا توأماً امکان پذیر گردد.
•حدود 20 سال است که نماهای شیشهای اسپایدر و معلق زینت بخش فرودگاههای بزرگ، ساختمانهای تجاری و اداری و مراکز خرید میباشد و طراحان و معماران به نام هرکدام با سلیقه خود بادبندها و متعلقات آن را طراحی و به صورت تکنیکی توأم با هنر به رخ کشیدهاند
• •در این نوع نما پروفیل و قاب فلزی حذف شده و شیشه مستقیما داخل پنجه اسپایدر قرار میگیرد. از ویژگیهای این نوع نما میتوان به:
• زیبایی منحصر به فرد
• ابعاد بسیار بزرگ شیشه
• دید کامل منظره بدون مزاحمت پروفیل و خطوط عمودی و افقی
• قابلیت اجرای انواع قوس، هرم، کره و سطوح چند قوسی
زیر سازی در این نوع نما عموما خرپای لوله ای لولا شده به کف، کابلهای کشیده شده افقی و عمودی، ترکیب خرپا و کابل میباشد.
دانلود این فایل
مقاله آشنایی با سبک هنری کوبیسم با word دارای 30 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله آشنایی با سبک هنری کوبیسم با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله آشنایی با سبک هنری کوبیسم با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله آشنایی با سبک هنری کوبیسم با word :
آشنایی با سبک هنری کوبیسم
مقدمه:
کوبیسم cubism :
کوبیسم یا حجمگری یکی از سبکهای هنری است.
کوبیسم در فاصله سال های 1908-1907 به عنوان سبکی جدی در نقاشی و تا حد محدودتری در مجسمهسازی ظهور کرد،که از نقاط عطف هنر غرب به شمار می آید.
جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید. کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.
جنبش کوبیسم توسط “پیکاسو” و “براک” بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت
(1914-1907) با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم(مکعب گرایی) را به لویی وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند، او به استناد گفته ی ماتیس در باره ی « خرده مکعب های براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.
کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود. به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که رمانتیسم دلاکروا، گیرایی حسی در امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد. پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا طبیعت بیجان را موضوع کار قرار دادند. در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند. آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند. با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.
شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن تراز ها(پلانها)ی پشتنما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم وجسمیت اشیا نشان داده شد.
کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
کوبیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می کنند: مرحله ی اول که آن را « پیشاکوبیسم» یا « کوبیسم نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود این مرحله با تکمیل پرده «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد. ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.
معرفی
واژه کوبیسم از ریشه Cube به مکعب اخذ شده. کوبیستها کوشش می کنند تا کلیت یک پدیده(وجوه مختلف یک شیء) را در آن واحد در یک سطح دو بعدی عرضه کنند،کوبیسم از این جهت مدعی رئالیسم بود،ولی نه رئالیسم بصری و امپرسیونیستی بلکه رئالیسم مفهومی.آنها همچنین در تلاش بودند تا ذهنیت خود را از اشیا و موجودات به صورت اشکال هندسی بیان کنند.از این رو آنچه را که در واقعیت است به گونه ای که در چشمان ما قابل رویت است نمی بینیم.
مراحل
کوبیسم به دو مرحله تقسیم می شود:
کوبیسم تحلیلی 12-1911
کوبیسم ترکیبی14-1912
در واقع میتوان گفت کوبیسم در پشت چشمان ماست
تاثیرات
این سبک جنبشی خلاق و زایا را به وجود آورد که به پیدایش حرکت ها و سبک های فراوانی در قرن بیستم منتهی شد،که از آن جمله فوتوریسم،اورفیسم،پوریسم(ناب گرایی)و ورتیسم را می توان نام برد.
هنرمندان
بجز ژرژ براک و پابلو پیکاسو که از آنها به عنوان آفرینندگان این سبک یاد شده، خوان گریس بخصوص پس از این دو و درغالب کوبیسم ترکیبی به خلق آثاری پرداخت یکی ار مشهورترین آثار نقاشی دنیا، گورنیکا، اثر پیکاسو و در سبک کوبیسم است.
در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند.
در دومین مرحله (1912-1910) که آن را “کوبیسم تحلیلی” می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ به میان آمد که تاکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود.
در مرحله سوم(1912-1914) با عنوان “کوبیسم ترکیبی” آثاری منتج ازفرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند، اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
کوبیسم بر جنبشهای انتزاعگرا چون کنستروکتیویسم، سوپرماتیسم و دِ استیل اثر گذاشت. امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند.
عکاسی کوبیستی:
در عکاسی کوبیستی از نوعی کلاژ بهره می گیرند، درهم ریختن فضای واقعی توسط چسباندن عکسهای مختلف از زوایای مختلف صورت( در پرتره کوبیستی) و چیدمان تصویری با استفاده از عناصر غیر همگون برای رسیدن به مفاهیم کوبیستی. همچون دیگر سبک های عکاسی نوعی ساختار شکنی تصویری با کم و زیاد کردن عناصر اصلی تصویر با اسلوب و ساختار کوبیسم در نقاشی، می توان گفت فضای پرسپکتیوی یا فضایی که از یک نقطه دید واحد نمایان شده است.
کوبیسم با همزمان کردن نقاط دید مختلف، یکپارچگی قیافه ی اشیاء را به هم می زند و به جای آن شکل«تجریدی» یا ( آبستره) را ارائه می کند. بدین معنا که عکاس کوبیست اشیاء را در آن واحد از زوایای مختلفی می بیند، اما تمامی تصویری را که دیده است به ما نشان نمی دهد. بلکه فقط عناصر و اجزایی از آنها را انتخاب و روی سطح دو بعدی تصویر می نمایاند. از این روست که یک اثر کوبیستی، مغشوش، درهم و غیر طبیعی جلوه می کند. بنابراین عکاس کوبیست که دیگر در بند یک نقطه دید واحد( مانند عکاسی رئال) نیست و می تواند هر شیئی را نه به عنوان یک قیافه ی ثابت بلکه به صورت مجموعه ای از خطوط، سطوح و رنگها ببیند. و با ترکیب این ابعاد عکس کوبیستی ارائه کند.
جنبش هنری که به سبب نوآوری در روش دیدن، انقلابی ترین و نافذ ترین جنبش هنری سده بیستم به حساب می آید. کوبیست ها با تدوین یک نظام عقلانی در هنر کوشیدند مفهوم نسبیت واقعیت، به هم بافتگی پدیده ها و تاثیر متقابل وجوه هستی را تحقق بخشند. جوهر فلسفی این کشف با کشفهای جدید دانشمندان- به خصوص در علم فیزیک- همانندی داشت.
جنبش کوبیسم توسط “پیکاسو” و “براک” بنیان گذارده شد، مبانی زیبایی شناختی کوبیسم طی هفت سال شکل گرفت
(1914-1907) با این حال برخی روشها و کشفهای کوبیست ها در مکتبهای مختلف هنری سده بیستم ادامه یافتند. نامگذاری کوبیسم(مکعب گرایی) را به لویی وُسِل، منتقد فرانسوی نسبت می دهند، او به استناد گفته ی ماتیس در باره ی « خرده مکعب های براک» این عنوان را با تمسخر به کار برد، ولی بعدا توسط خود هنرمندان پذیرفته شد.
کوبیسم محصول نگرشی خردگرایانه بر جهان بود. به یک سخن، کوبیسم در برابر جریانی که رمانتیسم دلاکروا، گیرایی حسی در امپرسیونیسم را به هم مربوط می کرد، واکنش نشان داد و آگاهانه به سنت خردگرا و کلاسیک متمایل شد. پیشگامان کوبیسم مضمونهای تاریخی، روایی، احساسی و عاطفی را وانهادند و عمدتا طبیعت بیجان را موضوع کار قرار دادند. در این عرصه نیز با امتناع از برداشتهای عاطفی و شخصی درباره چیزها، صرفا به ترکیب صور هندسی و نمودارهای اشیا پرداختند. آنان بازنمایی جو و نور و جاذبه ی رنگ را – که دستاورد امپرسیونیستها بود – از نقاشی حذف کردند و حتی عملا به نوعی تکرنگی رسیدند. با کاربست شکلهای هندسی از خطهای موزون آهنگین چشم پوشیدند و انگیزشهای احساسی در موضوع یا تصویر را تابع هدف عقلانی خود کردند.
شاید مهمترین دستاورد زیبایی شناختی کوبیستها آن بود که به مدد بر هم نهادن و درهم بافتن تراز ها(پلانها)ی پشتنما نوعی فضای تصویری جدید پدید آوردند. در این فضای کم عمق، بی آنکه شگردهای سه بعد نمایی به کار برده شود، حجم وجسمیت اشیا نشان داده شد.
picasso_3musicians1921.jpg
کوبیست ها – برخلاف هنرمندان پیشین – جهان مرئی را به طریقی بازنمایی نمی کردند که منظری از اشیا در زمان و مکانی خاص تجسم یابد. آنان به این نتیجه رسیده بودند که نه فقط باید چیزها را همه جانبه دید، بلکه باید پوسته ظاهر را شکافت و به درون نگریست. نمایش واقعیت چند وجهی یک شی مستلزم آن بود که از زوایای دید متعدد به طور همزمان به تصویر در آید، یعنی کل نمودهای ممکن شیء مجسم شود. ولی دستیابی به این کل عملا غیر ممکن بود. بنابراین بیشترین کاری که هنرمند کوبیست می توانست انجام دهد، القای بخشی از بی نهایت امکاناتی بود که در دید او آشکار می شد. روشی که او به کار می برد تجزیه صور اشیاء به سحطهای هندسی و ترکیب مجدد این سطوح در یک مجموعه به هم بافته بود. بدین سان، هنرمند کوبیست داعیه واقعگرایی داشت، که بیشتر نوعی واقعگرایی مفهومی بود تا واقعگرایی بصری.
کوبیسم را معمولا به سه دوره تقسیم می کنند: مرحله ی اول که آن را « پیشاکوبیسم» یا « کوبیسم نخستین» می نامند، با تجربه های مبتنی بر آثار متاخر سزان و مجسمه های آفریقایی و ایبریایی مشخص می شود این مرحله با تکمیل پرده «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو(اوایل 1907) به پایان می رسد. ساختار این پرده آغاز کوبیسم را بشارت می دهد؛ زیرا جابجایی و درهم بافتگی ترازها، تلفیق همزمان نیمرخ و تمامرخ و نوعی فضای دوبعدی را در آن می توان مشاهده کرد.
در دو سال بعدی، پیکاسو و براک همراه یکدیگر بر اساس توصیه سزان به امیل برنار مبنی بر تفسیر طبیعت به مدد احجام ساده هندسی، روش تازه ای را در بازنمایی اشیا به کار بردند و از میثاقهای برجسته نمایی و نمایش فضای سه بعدی عدول کردند.
در دومین مرحله (1912-1910) که آن را “کوبیسم تحلیلی” می نامند، اصول زیبایی شناسی کوبیسم کامل تر شد. پیکاسو و براک به نوع مسطح تری از انتزاع صوری روی آوردند که در آن ساختمان کلی اهمیت داشت و اشیای بازنمایی شده تقریبا غیر قابل تشخیص بودند. آثار این دوره غالبا تکرنگ و در مایه های آبی، قهوه ای و خاکستری بودند. به تدریج اعداد و حروف بر تصویر افزوده شدند و سر انجام اسلوب تکه چسبانی یا کلاژ بهمیان آمد که تاکید بیشتر بر مادیت اشیا و رد شگردهای وهم آفرین در روشهای نقاشانه ی پیشین بود.
در مرحله سوم(1912-1914) با عنوان “کوبیسم ترکیبی” آثاری منتج ازفرایند معکوس انتزاع به واقعیت پدید شدند. دستاوردهای این دوره بیشتر نتیجه ی کوششهای گریس بود. اگر پیکاسو و براک در مرحله ی تحلیلی به تلفیق همزمان دریافتهای بصری از یک شیء می پرداختند و قالب کلی نقاشی خود را به مدد عناصر هندسی می ساختند، اکنون گریس می کوشید با نشانه های دلالت کننده ی شیء به باز آفرینی تصویر آن بپردازد. بدین سان تصویر دارای ساختمانی مستقل اما همتای طبیعت می شود و طرح نشانه واری از چیزها به دست می دهد. گریس در تجربه های خود رنگ را به کوبیسم باز آورد.
کوبیسم بر جنبشهای انتزاعگرا چون کنستروکتیویسم، سوپرماتیسم و دِ استیل اثر گذاشت. امروزه هم کوبیسم در عرصه ی هنر معاصر مطرح است و بسیاری از هنرمندان در کشورهای مختلف از مفاهیم و اسلوبهای آن بهره می گیرند.
پیکاسو و آغاز سبک کوبیسم
در 25 ماه اکتبر سال 1881، پابلو روییزپیکاسو، فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می آید.
پدر او، دون خوزه، نقاش بود که در مدرسه ی هنرهای زیبا، طراحی تدریس می کرده. پابلو پیکاسو که هر دم تغییر روش در کارش داشته است،
در ناکجااباد هنر سیر می کرده و همه ی کوشش هایی را که برای طبقه بندی کارش در مقالات مفهومی یا در برگه دان های مورخان هنر به کار می رفته، به مبارزه می طلبید. وی در سراسر دهه های پربار گذشته، آثاری آفریده که از نظر شیوه بیان و شگرد کار، یکسره با هم فرق داشته. عناصر سبکی که به گمان هنر مندان آن زمان دیر زمانی پیش از این در گذشته پیکاسو مدفون شده بود ، به طور ناگهان سر بر می آوردند و وی همین عناصر را با دیگر عناصر در می آمیخته تا دستاوردهایی نو و پر شگفت پدید آورد.
در وجود این اسپانیایی کوتاه قد با آن چشمان سیاه و خیره، نه یک نقاش و صد نقاش و هر یکی نوآورتر و پر خیال تر از دیگری نهان شده بوده.
پیکاسو با ایستادگی بر آزادی هنر و حفظ استقلال استوار خود می خواست از نقاشان سراسر اعصار به سبب خواری های بیشمار که کشیده بودند، انتقام بگیرد. وی کاشف دلاور و دم دمی مزاج، شیفته تجربه گری و سر انجام، هنرمندی بود که به نیروی درونی پویای خود برانگیخته می شده. در نزد نسل هنرمندان، آثار پیکاسو حکم دارو تلقی می شده، که همچون محرک نیرومند و شگرفی در وجود تاثیر می گذاشته و حتی توجه بی اعتنایان را بر می انگیخته. پیکاسو با نیروی حیاتی بی باکانه ای سنت هایی را که در واقع، جز مشتی از تعلیمات محافظت شده ی دانشکده هنر نبود، در هم ریخته. وی در دوران کودکی خویش، بسیار خودرای و چه بسا در خیلی از
منابع به عنوان فردی کله شق نام برده شده. به جای آن که به درس توجه کند، به ساعت خیره می شده و حرکت آهسته ی عقربه ها او را افسون می کرده است. او برای رقابت با پدرش، از سنین پایین، طراحی هایی را آغاز کرد که از نظر ترسیم خطوط و قدرت خارق العاده ی دید و تخیل، در خور توجه بودند. نبوغ و استعداد پیکاسو چنان شگفت آور بوده که بنا به گفته ی خود او پدرش که از هنر فرزند متحیر شده بود، قلم و تخته و رنگ خود را به او سپرده و اعلام کرده که دیگر هیچ گاه نقاشی نخواهد کرد. نخستین تصویرش که وی را به همگان شناساند. تصویر علم و نیکوکاری بود که پزشک راهبه ای را در کنار تخت یک بیمار علیل نشان می داد. این تصویر باعث شد که در سال 1897، وی در نمایشگاه هنرهای زیبای مادرید، نشان شایستگی دریافت کند: مسئله ای باعث شد تا خانواده اش، وی را به آکادمی سلطنتی سن فرناندو در
مادرید بسپارند، اما چیزی نگذشت که از آکادمی و آموزش های خشک آن خسته و به پرسه زدن در خیابانها مشغول شده. البته، گاهی نیز به موزه پرادو می رفت و در آنجا، به شدت تحت تاثیر هنر قرار می گرفت. وی اجباری درونی به نقاشی کردن در خود حس می کرده، اما نمی خواست صرفا از حالت های کلیشه ای مدل رونگاری کند. این احساس به پیوستنش به گروه نقاشان و نویسندگان شورشی آن زمان انجامید که در صدر شکستن سنت ها بودند.
جوانی او در روزگاری گذشت که تجارت آزاد جای خود را به سرمایه داری انحصاری می داد و تاثیر آن بر هنر و هنر مندان با تاثیر دوره های آرام و عادی تفاوت داشته است و هنرمندان را بر آن می داشت تا واکنشهای خود را نسبت به اوضاع و احوال مادی و ایدئولوژی پیرامون خود مورد ستایش قرار دهند: هنگامه ای که در آن، کهنه و نو در ستیزه خشونت باری درگیر می شوند.
پیکاسو در فوریه سال 1900، نخستین نمایشگاه خود را شامل طرح و رسم های دوستانش، برپا و در اکتبر همان سال، به همراه یکی از دوستانش برای نخستین بار به پاریس سفر کرده و در آنجا، از طریق لگا، سزان، وان گوگ و;;با آخرین پیشرفتهای صنایع هنری آشنا شده. از آثاری که در نتیجه ی این سفر خلق کرده بود، رقاصه غمگین و آسیاب گالت را می توان نام برد. دو سال پس از این سفر، یعنی در سال 1901، پیکاسو به همراه یکی از دوستانش نشریه ای به نام نشریه هنر جوان را منتشر می کند. این سال را آغاز دوره ی آبی زندگانی پیکاسو نام گذاری کرده اند. دورانی که شیوه کار وی تغییر کرد و آبی رنگ حاکم بر آثارش شده بود. در این دوره فقیران و
ناتوانان موضوعات نقاشی او را تشکیل می دادند. البته ، خود وی به اندازه ی تهیدستان پرده های نقاشی اش فقیر و بی چیز بوده. در ماه آوریل سال 1904، پیکاسو برای همیشه بارسلون را ترک و در پاریس اقامت می گزیند. در پاییز همان سال با فرناندو اولیویه آشنا می شود و تا 1911 با او زندگی می کند. در این دوران رنگ صورتی بر نقاشی های وی حاکم می شود و این دوره از زندگی او را دوران صورتی نامیدند. موضوع نقاشی هایش نیز تغییر کرده و به سراغ دلقک ها، آکروبات ها و مقلدان می رفته. پس از خلق تابلو دوشیزگان آوین یون، پیکاسومتوجه عناصر اصلی قرار دادی در طرح مضامین شد و این نقطه ی آغاز سبک کوبیسم بود. پیکاسو با الهام از کارهای سزان، طبیعت بی جان را به تصویر کشیده و در تابلوهایش متوجه اشکال هندسی شده. در سال 1909 بوده که وی نخستین منظره کوبیسم را خلق کرده. تابلو سر یک زن نمونه ای از این دوران بوده است.
در سال 1918، پیکاسو با الگا کولکوا، یکی از اعضای گروه باله در آن زمان ازدواج می کند. او دختر یک ژنرال روسی بوده و مراسم ازدواج آنها به رغم اعتقادات نه چندان محکم پیکاسو، در کلیسا انجام می شود. نتیجه این ازدواج پسری به نام پائلو بود که در سال 1921، به دنیا آمده. در این دوران پیکاسو به خلق نقاشی های مجسمه ای مشغول شده که شدیدا تحت تاثیر مکتب کلاسیک بوده است. ازدواج پیکاسو با الگا، در سال 1935 به جدایی منجر می شود و از معشوقه او ماری ترز والتر دختری به نام مایا به دنیا می آید.
بی قیدی زناشوئی پیکاسو مدتی طولانی در آن زمان به افسانه تبدیل مشود. به غیر از متعددی که پشت سر گذاشته بوده، هفت زن برای مدت ناپایداری در زندگی او نقش رسمی بانوی الهام بخش او را به عهده داشته اند، که او همه آنها را فریفته، عذاب داده و تحقیر کرده است. علت این جدایی های مکرر را برخی از مولفین بی گمان تربیت پیکاسو توسط زن ها، یعنی مادرش، عمه هایش و خواهرهایش دانسته اند که پیکاسو هر جند هم قدر این زن ها را می دانسته اما به همان اندازه از تسلط آنها به وی گریزان بوده. سر انجام در سال 1961، با ژاکلین روک ازدواج کرده. ژاکلین تنها زن ماندگار در زندگی او بوده که تا زمان مرگ پیکاسو همراهش بوده.
پیکاسو در 8 آوریل 1973، در اوج دلباختگی اش به ژاکلین درگذشت و ژاکلین روک نیز، که پس از پیکاسو شدیدا از نظر روحی دگرکون شده بود. در سال 1986، با شلیک گلوله خودکشی کرد. البته، از نظر عام او چیزی را از دست نداده: چرا که این عمل ضروری، تنها وسیله خلاص شدن از بار سنگین بیست سال جنون هوس آلود بوده. دیوید دون کان که سال ها بهترین لحظه های آن ها را عکاسی کرده بود مرگ ژاکلین را چنین تفسیر کرد: این گلوله نبوده که او را از پای درآورده، بلکه خاطره پیکاسو او را کشت.
علاقه مندیهای نقاشان کوبیسم
کوبیسم ـ از نقاط عطف هنر غرب ـ جنبشی بزرگ در نقاشی و تا حدی محدودتر در مجسمهسازی قرن بیستم است. این سبک که قبل از جنگ جهانی اول توسط پیکاسو و براک در پاریس شکل گرفت، گرچه محدود به نقاشی و مجسمهسازی میشد، با این حال تأثیری بسزا بر توسعه و ترقی هنر مدرن گذاشت.
هنرمندان پیرو این سبک که ریشههائی نیرومند در هنر قومی ـ قبلیهای آفریقائی دارد، از تکنیکهای کُلاژ (وصلهچسبانی) و فرمهای هندسی استفاده میکنند. گاهی زوایائی مختلف از یک تصویر همزمان در تابلو نشان داده میشود.
هدف پیروان کوبیسم آن بود که با رویگردانی ریشهای از مفهوم هنر بهعنوان بازنمائی طبیعت ـ که پس از رنسانس بر نقاشی و مجسمهسازی غرب سلطه داشت ـ اجسام و احجام را، بیآنکه از شگردهای سهبعدی نمائی استفاده کنند، بر سطحی دوبعدی به تصویر درآورند. نقاشان کوبیست، آنقدر که اشیاء واقعی را باز مینمایاندند، بر نمودهای ظاهری آنها در مکان و زمانی خاص تأکید نمیکردند، بلکه میکوشیدند با بهرهگیری از خرد و شناخت خود، جنبههائی نادیدنی از پدیدارهای مختلف را به نمایش درآورند. بدین منظور، وجوه مختلفی از یک شکل در آنِ واحد به تصویر درمیامد. به عبارت دیگر صورتهای مختلف یک شیء به سطوح مختلف هندسی تجزیه میشد و سپس از دیدگاههای مختلفی ترکیب مجدد مییافت. کوبیسم از این منظر، مدعی رئالیسم بود، منتها نه رئالیسم بصری و امپرسیونیستی، بلکه رئالیسم واقعی.
مجسمههای آفریقائی و تابلوهای متأخر سزان از مهمترین منابع تأثیرگذار در پیدائی این سبک به شمار میروند اما درواقع با تابلوی «دوشیزگان آوینیون» اثر پیکاسو (1907) بود که حرکت این جنبش هنری آغاز شد و بعدها به دو مرحله تحلیلی (1912ـ1910) و ترکیبی (1914ـ1912) تقسیم گردید.
همکاری پیکاسو و براک که با جنگ جهانی اول پایان یافت، سبب شکلگیری حرکتها و سبکهای بسیار زیادی در قرن بیستم شد که از آن جمله، «فوتوریسم»، «اورفیسم»، «پوریسم» و «وُریتیسم» درخور ذکرند.
با توجه به پیشینه آثار هنری، مخصوصاً نقاشی، اغلب نقاشیهائی که در کنار نوآوری و جدید بودن، خصوصیات سنتی و مأنوس را عرضه کردهاند، سریعتر از کارهای افراطی و کاملاً نوجویانه، دوستدار و پیرو پیدا کردهاند؛ چنانکه در کوبیسم، سطوح هندسی به کار رفته در آثار پیکاسو و براک در شمار نوآوریهای آنها بود.
«زبان نوئی که پیکاسو و براک در آثار خود به آن دست یافتند، باعث تحولاتی چشمگیر در هنر نقاشی شد و آزادیهائی را برای هنرمندان به ارمغان آورد که قبلاً وجود نداشت؛ ازجمله: آزاد شدن آنها از قید و بندهائی که آن زمان، در بازنمائی دقیق پدیدهها و اشیا مرسوم بود، یا آزادی یافتنِ زبانی نو و ترکیباتی جدید برای به تصویر کشیدن طبیعت و زندگیشان.
از سوی دیگر، مرکزیت هنری پاریس و محفل کوچک هنرمندان فعال در جوار پیکاسو و براک، باعث موفقیت آنها در اشاعه این زبان نو شد. افزون بر این، به رغم تازگی کوبیسم، این هنر نو در زمانی مناسب پا به عرصه گذاشت، زیرا ارتباط خود را با هنر مرسوم پیشین قطع نکرد و برعکس، با جمع کردن مجموعهای از ریشههای متباین آن، ذهنیت موجود آماده و پذیرای کوبیسم شد.
در سال 1912 روش هنری پیکاسو و براک بکلی تغییر کرد و با پدید آمدن تابلوی «نقش اشیا همراه با حصیر صندلی» در سال 1914 که بعدها یکی از تابلوهای معروف پیکاسو به شمار آمد، عنوان کوبیسم ترکیبی به حوزه نقاشی وارد شد.
تابلوهای خلق شده بدین روش، چنانکه از نام آن برمیآید، نه برگرفته از طبیعت، بلکه ترکیبی از عناصر و مصنوعات بودند که سبب دگرگونی مفهوم کلی هنر نقاشی نیز شدند؛ زیرا تا آن زمان بویژه در فرانسه و انگلیس نقاشی در مفهوم کلی به معنای رنگ کردن یک سطح بود.
پیکاسو، در تابلوی یادشده عناصر تصویری روزنامه، پیپ، بطری و مانند آن را روی پارچه مشمعی نقشداری قرار داد که تا یکسوم تابلو را فرا گرفته بود و به رغم ساختگی بودن آن، واقعیترین و باورپذیرترین بخش تابلو به نظر میرسید.
گفتنی است که آثار «خوان گریس» در مرحله ترکیبی، اهمیتی در ردیف آثار پیکاسو و براک یافت.
استفاده از مواد و مصالحی غیر از مواد سنتی (خرت و پرتهائی که به نظر برخی شاید دون شأن هنر باشد)، به بازی گرفتن واقعیت نه برای رسیدن به یک زیبائی آرمانی، بلکه صرفاً به منظور تفریح و تفنن، انکار کلی همه فوت و فنّهای جاافتاده هنر نقاشی در قرون گذشته با استفاده از تکنیک کُلاژ، و سرانجام نفی تمام و کمال این اصل قرار دادی که «تابلوی نقاشی باید در برابر چشمان نظارهگر همچون پنجرهای ظاهر گردد که به فضائی خیالی گشوده میشود» دلائلی بر بدیع بودن کوبیسم بود.
افرادی که کوبیسم را نوعی شانه خالی کردن از بار مسئولیت پنداشته بودند، بسرعت زبان مونتاژ را یاد گرفتند و کوبیسم را که واقعنمایی عکاسیوار عناصر طبیعی را با کمپوزیسیونی قویاً غیرواقعنما تلفیق میکرد، بهعنوان هنری جامع و کامل پذیرفتند. بدین طریق، گسستگی و استفاده از زبانهای نامتجانس (از طریق ادغام عناصری از زندگی روزمره در اثر) به قراردادهای زبان (اکسپرسیون) هنر مدرن تبدیل شد و کوبیسم نقطه عطف و رهبر این حرکت بود.
شاید بتوان گفت که این جهان نو، همان است که کوبیسم قصد تصویر کردن آن را داشت، ولی گفتنی است که چنان بیان صریحی شاید زیاد بجا و درست نباشد، زیرا هر آنچه پیکاسو و براک خلق میکردند، واکنشی در برابر هنر زمانه پنداشته میشد. جالب اینکه در آثار آنها بر خلاف اثار دیگر هنرمندان این سبک، اثری از جلوههای تکنولوژی و پیشرفت انسان در صنعت، همچون اتومبیل، هواپیما، برج ایفل و دیگر مصنوعات ساخت بشر دیده نمیشود. با این حال، گسستگی و پیچیدگی نقاشیهای آنها و بازی راز آمیزشان با واقعیت عینی و ملموس از یکسو و علاقه آنان به خطوط مستقیم و شکلهای هندسی از سوی دیگر، موجب شد کوبیسم به سبک (یا مجموعهای از سبکها) تبدیل شود که بهطور کلی تداعیکننده واکنشی مثبت به جهان نو بودند.
در باب واژه «کوبیسم» لازم به یادآوری است که پیکاسو و براک بهعنوان پایهگذاران کوبیسم، کوچکترین اشارهای به این نام نداشتهاند و این کلمه، زمانی حالت برچسب نام یک جنبش هنری را یافت که گروهی از نقاشان (بدون حضور پیکاسو و براک) در سال 1911 آثار خود را در «سالن مستقلها» به نمایش درآوردند و روزنامهها عنوان نقاشان کوبیست را به آنها دادند. یک سال بعد از برپائی این نمایشگاه، دو تن از آنان (البر گلز و ژان متسینگر) نخستین کتاب را درباره «کوبیسم» منتشر کردند و در همان سال، نقاشیهای کوبیستی که در پاریس کشیده شده بودند، در سراسر اروپا (در شهرهای لندن، بارسلون، کلن، زوریخ، مونیخ، برلین، پراگ و مسکو) به نمایش درآمدند. گذشته از این، در سال 1913 مجموعه مقالات آپولینر درباره هنر پیشتاز با عنوان «نقاشان کوبیست» انتشار یافت و نمایشگاه بزرگی که به نام «نمایشگاه قورخانه» در شهر نیویورک برپا شد، کوبیسم را در سراسر آمریکا بر سر زبانها انداخت. البته خودِ واژه کوبیسم بهعنوان یک برچسب به تعبیر و تفسیرهائی دامن زد، به طوری که کوبیسم، اغلب هنر سادهسازی، توصیف میشد و نقاشانی که کارهایشان آکنده از شکلها و حجمهای هندسی بود، بیش از نقاشانی که هدفهای ظریفتری را دنبال میکردند، نماینده راستین این جنبش شناخته میشدند.
در پایان باید یادآور شد که در نگرش برخی نقاشان، کوبیسم راهی بود که آشکارا به انتزاع کامل میرسید. به نظر آنها کسانی که مایل نبودند این راه را تا انتها طی کنند، جرأت وانهادن سنت بازنمائی را نداشتند.
در 1 کلام سبک کوبیسم را همانطور که از اسمش پیداست سبک استفاده از مربع و مکعب می نامند !
و بنیان گذار این سبک به قولی پیکاسو در نقاشی و آپولیتر (شاعر فرانسوی) در ادبیات است !
کوبیسم در نقاشی
در 25 ماه اکتبر سال 1881، پابلو روییزپیکاسو، فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می آید.
پدر او، دون خوزه، نقاش بود که در مدرسه ی هنرهای زیبا، طراحی تدریس می کرده. پابلو پیکاسو که هر دم تغییر روش در کارش داشته است،
در ناکجااباد هنر سیر می کرده و همه ی کوشش هایی را که برای طبقه بندی کارش در مقالات مفهومی یا در برگه دان های مورخان هنر به کار می رفته، به مبارزه می طلبید. وی در سراسر دهه های پربار گذشته، آثاری آفریده که از نظر شیوه بیان و شگرد کار، یکسره با هم فرق داشته. عناصر سبکی که به گمان هنر مندان آن زمان دیر زمانی پیش از این در گذشته پیکاسو مدفون شده بود ، به طور ناگهان سر بر می آوردند و وی همین عناصر را با دیگر عناصر در می آمیخته تا دستاوردهایی نو و پر شگفت پدید آورد.
در وجود این اسپانیایی کوتاه قد با آن چشمان سیاه و خیره، نه یک نقاش و صد نقاش و هر یکی نوآورتر و پر خیال تر از دیگری نهان شده بوده.
کوبیسم در شعر
نخستین شاعری که کوبیسم را با پیر وزی و موفقیت وارد ادبیات کرد گیوم آپولینر شاعر فرانسوی است.
اصولا آپولینر را باید پیشوای مسلم تمام سبکهای جدید و تندرو افراطی شمرد. او در سال 1910 به این فکر افتاد که شاعر نیز مانند نقاش کوبیست، به جای نشان دادن یک جنبه از هر چیز، بهتر است تمام جهتهای آن را نشان دهد.
در این گونه شعر ابتکار عمل به دست الفاظ میافتد و در آن نقطه گذاری از میان میرود و نحوه چاپ اشعار عوض میشود، چنانچه بعضی از اشعار آن به شکل دل، قطرههای باران و سیگار برگ و ساعت و غیره است.
همچنین شاعر در ساختمان جمله و قانونهای دستور زبان و برگزیدن وزنهای نادر و نامرسوم آزادی تام دارد. پس از مرگ آپولینر سوررئالیسم که درواقع دنباله و ادامه کوبیسم است پدیدار شد.
آندره سالمون، ماکس ژاکوب، پیر روردی و ژان کوکتو به این مکتب منسوب هستند.
مطلب بالا از دانشنامه ی آزاد ویکی پدیا گرفته شده است .
دانلود این فایل
مقاله روی کارآمدن زندگی کوروش بر اساس افسانه های رایج از آن دوره با word دارای 52 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله روی کارآمدن زندگی کوروش بر اساس افسانه های رایج از آن دوره با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : توضیحات زیر بخشی از متن اصلی می باشد که بدون قالب و فرمت بندی کپی شده است
بخشی از فهرست مطالب پروژه مقاله روی کارآمدن زندگی کوروش بر اساس افسانه های رایج از آن دوره با word
مقدمه
سرزمین اولیه آریاییان
نخستین مادها و پارسیان
هووخشتو (585- 624 ق. م)
نبرد با لیدی
انگیزه حمله دولت ماد به لیدی
آخرین پادشاه ماد (584 ق. م)
داستان ها و اسطوره های کوروش
کتزیاس
انتساب و خاندان شاهی
داشتن فره ایزدی بر خورداری از عنایات الهی
کوروش و کیخسرو
کوروش از نظر گزنفون
حضور پاسیان در نبرد با آشور
پادشاهان انشان
تشکیلات و سازمان پارس
قیام کوروش
نبردهای کوروش با پادشاه ماد
کوروش پس از پیروزی
می ربات خارجی و جنگهای توسعه طلبانه
تصرف لیدیه
سقوط بابل
رفتار کوروش با یهودیان بابل
مرگ کوروش
نتیجه
کتابنامه
کتابنامه
1- آشیل: پارسها، ترجمه محمد علی اسلامی ندوشن (ضمیمه کتاب ایران پیرلوک، تهران، انتشارات پرواز،
2- اومستد، آلبرت تن آیک: تاریخ شاهنشاهی هخامنشی، ترجمه محمد مقدم، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم،
3- احتشام، مرتضی، ایران در زمان هخامنشیان، تهران، انتشارات سهامی، چاپ اول،
4- ابوالکلام آزاده مولانا: کوروش کبیر (ذوالقرنین)، ترجمه باستانی پاریزی، تهران، نشر علم، چاپ دهم،
5- بریان، پی یر: تاریخ امپراطوری هخامنشیان، ترجمه مهدی سمسار، جلد اول، تهران، انتشارات زریاب، نوبت دوم،
6- پیرنیا، حسن: تاریخ ایران باستان، جلد اول، تهران، نگاه، چاپ سوم،
7- پلوتارک: حیات مردان نامی، رضا مشایخی، جلد چهارم، تهران، انتشارات نشر کتاب،
8- جوان، موسی: تاریخ اجتماعی ایران باستان، تهران، انتشارات رنگین،
9- خدادادیان، اردشیر: تاریخ ایران باستان، جلد اول، تهران، سخن، چاپ اول،
10- دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ: تاریخ ماد، ترجمه کشاورز، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم،
11- دینوری، ابوحنیفه احمد بن داود: احنارالطول، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، انتشارات نشرنی،
12- داندامایف، محمد، آذایران در دوران نخستین پادشاهان هخامنشی، ترجمه روی ارباب، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ سوم،
13- زرین کوب، عبدالحسین: تاریخ مردم ایران، جلد اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ سوم،
14- ژرار، ایسرائل: کوروش بزرگ، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ شم،
15- شاندور، آلبر: کوروش، ترجمه محمد قاضی، تهران، انتشارات زرین، چاپ هفتم،
16- صفا، ذبیح الله: حماسه سرایی در ایران، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ هفتم،
17- طبری، محمدبن جریر: تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، جلد دوم، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول،
18- طباطبایی، جواد: خواجه نظام الملک، تهران، انتشارات طرح نو، چاپ اول،
19- فردوسی، ابوالقاسم: شاهنامه، تصحیح ژول مول، جلد هفتم، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ چهارم،
20- فرای، ریچارد نلسون: میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ هفتم،
21- قدیانی، عباس: تاریخ ایران و مذاهب در ایران، تهران، انتشارات فرهنگ مکتوب، چاپ اول،
22- گزنفون: کوروش نامه، ترجمه رضا مشایخی، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ چهارم،
23- کلن ویلیام، هنری مرتن: کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، تهران، اساطیر، اول،
24- گیرشمن، رومن: ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ نهم،
25- کالیکان، ویلیام: باستانشناسی و تاریخ هنر در دوران مادی ها و پارس ها، ترجمه گودرز اسعد بختیار، تهران، انتشارات پازینه، چاپ دهم،
26- مسعودی، ابوالحسن علی بن حسین: مروج الذهب و معادن الجواهر، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ پنجم،
27- مسترهاکس: قاموس کتاب مقدس: ترجمه مسترهاکس: تهران، اساطیر، چاپ اول،
28- ملکم، سرجان: تاریخ کامل ایران، میرزا اسماعیل حیرت، تهران، انتشارات افسون، چاپ اول،
29- نفیسی، سعید: تاریخ تمدن ساسانی، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ اول،
30- ویل دورانت: تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام و دیگران، جلد اول، تهران، انتشارات آموزش انتقاب اسلامی، چاپ دوم،
31- ویسهوفر، یورف: ایران باستان، ترجمه مرتضی ثاقب فر، تهران، انتشارات ققنوس، چاپ اول،
32- هرودوت: توابع هرودوت، وحید مازندرانی، تهران، انتشارات افراسیاب، چاپ دوم،
33- یارشاطر، احسان، و دیگران: تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی اسانیان، ترجمه حسن انوشه، جلد سوم، تهران، انتشارات امیرکبیر، چاپ اول،
مقدمه
درمورد اینکه چرا موضوع تحقیق خود روی کارآمدن کوروش بر اساس افسانه ماررایچ از آن دوره قرار دادم، شاید به دلیل علاقه فراوانی به دولت هخامشیان و آن کوروش داشتم این موضوع را انتخاب کرد و شاید بخاطر اینکه از نظر عظمت و قدرت هیچ یک از دولتهای ایران باستان به عظمت و قدرت این دولت نبوده اند، هر چند مورخان بزرگی در این زمینه کارکرده اند و این تحقیق قابل قیاس با آنها نیست و شاید گوش کوچکی است از زندگی مردی مانند تمام مردان بزرگ که زندگی او همراه با افسانه و اسطوره است و یکی از موارد که کاملاً در این راه مشهود بود این است که تمام کارهای صورت گرفته بوسیله نویسندگان خارجی صورت گرفته است و شاید دلیل اینکه هنوز گوشه هایی تاریکی سیار از این دولت برای ما روشن نشده است که یک ایرانی به تمام معنی و جدیت در این زمینه کار نکرده است و هر کدام از این نویسندگان هر آنچه که خود می خواسته اند نوشته اند و هیچ وقت بعنوان یک ایرانی کوروش را مورد بررسی قرار نداده اند، اما با تمام این مسائل نباید از حق گذشت و شاید اگر آنها این کار را نیز انجام نمی دادند ممکن بود از این اطلاعات هم آگاهی نداشته باشیم و دلیل دیگر مهمی که من دست به این کار زدم بخاطر راهنمایی استاد گرامی دکتر موحد بوده است که جای تشکر بسیار دارد، و در مورد این تحقیق هر چند کتابهای زیادی وجود داشت اما تمام یا اکثریت مطالب تکرار و عیناً از روایت هر برداشت شده بود و همچنین متأسفانه به هر کتابخانه ای که مراجعه می کردم اکثراً در این موردد منابع تکراری وجود داشت و دیگر این که کتابخانه ها روزهای مشخص برای خواهران بود و این خود زمان مشخصی را خواستار بود و احتیاج به صرف وقت زیاد داشت و اما با تمام اینها به علت همکاری مسئولین کتابخانه تا حدی مشکل حل شد و بالاخره این تحقیق آماده شد و باید بیان کنم این تحقیق دارای کم و کاستی های فراوانی است ولی از استاد گرامی خود بیش از پیش از او عذرخواهی می کنم و امیدوارم توانسته باشم تا حد امکان آن کاری را که استادم انتظار داشته نه در حد عالی اما در حد تواناییم انجام داده باشم و باز کمال تشکر را از ایشان دارم و این تحقیق شامل یک مقدمه و چهار فصل است
فصل اول: سرزمین اولیه آریاییان، نخستین مادها و پارسها، نبرد بالیدی، انگیزه حمله دولت ها به لیدی، آخرین پادشاه ماد
فصل دوم: داستانها، اسطوره های کوروش، روایت هرودوت، کتزیاس تفاوتهای بین این روایتها، انتساب و خاندان شاهی، داشتن ، ایزدی، و تمایل برداشتهای مختلف از این روایت، کوروش و کیخسرو، کوروش و گزنفون
فصل سوم: حضور پارسیان در نبرد با آشور، پادشاهان انشان، تشکیلات و سازمان پارس، قیام کوروش، نبردهای کوروش با پادشاه ماد، کوروش پس از پیروزی
فصل چهارم: محاربات خارجی و جنگهای توسعه طلبانه، تصرف لیدی، سقوط بابل رفتار کوروش با یهودیان، مرگ کوروش، نتیجه، کتابنامه
«سرزمین اولیه آریاییان»
کهن ترین نشانه هایی که از ردپای ایرانیان باستان در نواحی اطراف فلات ایران نام برد. بجز ایران است که دورنمای یک «بهشت گمشده» آریایی است که ایرانیهای نوحی شرقی فلات تا به هنگام ترک سرزمین مشترک خویش آن را در پس سر نهادند و بعد ما که گاه با شوق و حسرت از آن یاد می کردند. بنام آیرانه وئجه، ایران ویج و بدون شک ایرانیان باستانی غرب ایران، طوایف ماد و پارس، هم قرنها قبل از آنکه در مجاورت آشور، عیلام، به صحنه تاریخ قدم بگذارند، می بایست مثل اقوام اوستایی شرق ایران افقهای ناپیدای آن را پشت سرگذاشته باشند. این بهشت طلایی چنانکه از وندیداد اوستا برمی آید در کنار رود نیک دائیتی صحنه فرمانروائی پدرانه جمشید (یمه خشئته) پادشاه افسانه ها بود که در دنیای رویایی در دارنده رمه خوب انسانها را با خدایان انجمن (مشورت) می کردند و با رمه هاشان عمر را در شادی و خرسندی و فراوانی به سر می بردند چند بار نسل انسانها فزونی یافت و «دارنده رم خوب» زمین را به خاطر انسانها بزرگتر کرد، اما سرانجام طوفانی از سرما که همه چیز را تهدید می کرد و در سنتها و اساطیر غالباً معرف حضور دیو به نظر می آید، از راه در رسید. دارنده رمه خوب، برای آنکه نسل این آریایی ها از بین نرود به اشارت اهورامزدا بنایی ساخت و کوشید تا از انسانها و دیگر موجودات هر چه ممکن است در پناه آن از گزند اهزیمن حفظ کند. با این همه چنانکه از یک روایت دیگر برمی آید روزگاری پس از آن دارنده رمه خوب نیز خود در دام دیو افتاد و فره ایزدی را که پشتیبان او بود از دست بداد انسانها هم که روزی به کمک او از گزند دیو سرما رهایی یافته بودند ناچار شدند بهشت اهریمن زده خویش را ترک گویند و در جستجوی زمینهای بهتر و چراگاههای بزرگتر کناره رود نیک دائی یا سایر اطرف سعد یا سمرقند یا بخارا باشد را ترک کند و این خلاصه از سرزمین خاستگاه اولیه آریاییها بود اما نظر پژوهشگران زبان شناس و باستان شناس این است که اقوام آریایی که تبار بخشی از مردم هند و مردم ایران و به عبارت دیگر هند و ایرانیان هستند، در جنوب شرقی روسیه و بخشهایی از آسیای مرکزی در پیرامون سیر دریای و آمودریا یا اطراف سعد یا سمرقند یا بخارا بوده باشد، پس این مردم به هر صورت دست به مهاجرت زدند و طی چند قرن به مکانهای دیگر رفتند آنها که به طرف فلات ایران آمدند چون دراین منطقه مردمان بومی زندگی می کردند این تازه واردان خود را آرایی یعنی نجیب و اصیل نامیدند و گروهی نیز به هند و گروهی به اروپا رفتند که به این مجموعه هند اروپایی می گویند[1]. پیداست که آریاییان مستقر در ایران از قبایل گوناگونی تشکیل شده اند و تنها از نظر تبار و زبان با یکدیگر خویشائند بوده اند. دو مشخصه مهم اقوام و یا قبایل آریایی ایران و هند ریشه باورهای مشترک دینی و سنتی و ریشه زبان اینان است. برای قلمرو ایران این باورها بوسیله آیین زرتشت و کتابهای مقدس و دینی زردتشتیان محفوظ مانده اند، از قبایل مهم قلمرو ایران مادها و پارس هستند که به سبب موفقیتهای نظامی و حکومتی خود بر دیگر قبایل آرایی هم نژاد خود برتری یافته اند. و چون موضوع تحقیق درمورد کوروش هخامنش است باید قبل از درمورد دولت ماد مطالبی بیان شود
نخستین مادها و پارسیان
در سالنامه های پادشاه آشور نخستین بار، از ایرانیان که در قشون آشوریان بودند یاد شده است هنگام که سال 83 ق. م شلمانصر سوم از پادشاهان پارسوا غرب دریاچ ارومیه باج گرفت از آن پس از این دو مردم مکرر یاد شده است[2]
مادها به شش قبیله مستقل تقسیم می شوند که هنگام خطر با یکدیگر متحد می گشتند. مادها در غرب و شمال غرب ایران یعنی آذربایجان، کردستان و عراق عجم اقامت داشتند و از قبل از تشکیل دولت ماد مملکت آنها عرصه تاخت و تاز آشوریها بود. اولین پادشاه آنها به روایت هرودوت دیا اُکو بوده است او مادها را با هم متحد کرد. اکباتان را به عنوان پایتخت مادها قرار داده است و 53 حکومت کرده است[3]
فراورنیش (645 ق. م تا 623 ق. م) در زمان او بود که پارسها را مطیع خود در و به جنگ آشوریها رفتند اما بخاطر حمله سکاها شکست خورد و کشته شد
هووخشتو (585- 624 ق. م)
بیشتر مورخان هووخشتو را بنیان گذار دولت مادها می دانند. شاید به این دلیل که توانست دو حکومت را که سالها بر مردم نواحی مختلف ظلم و ستم کرده از بین ببرد. یکی از این حکومتها سکاها بودند که اگر آنها هنگام حمله فراورنیش به آشور حلمه نمی کردند در زمان او حکومت آَشور نابود می شد، اما دیدم که آنها باعث شکست او شدند و در حدود 28 سال حکومت ماد تحت سلطه آنها بود اما پادشاه ماد از این فرصت استفاده کرده فنون جنگی را از سکاها آموختند و ارتش ماد را قوی کرد و وقتی قدرت خود را در آن حد دید با یک فکر جسورانه سکاها را به یک میهمانی دعوت کرده همه آنها را قتل عام کرد[4]. و بعد از آن استحکامات بسیار در هگمتانه ساخت و از آن پس متوجه (دشمن اصلی) خود یعنی آشور شد
سالهایی که هووخشتر ملزم به شناختن سلطنت سکاییان بوده برای آینده نظامی ماد بی فایده نبود: او قشون خود را تحت نظامی جدید درآورده، سواره نظام و کمانداران و پیاده نظام را ترتیب داد و همچنین متحملاً فنون جنگی سواران سکایی را که در جنگ متحرک مهارت داشتند پذیرفت[5]. هووخشتو هنگامی که کاملاً آماده نبرد با آشور شد در همین زمان پادشاه بابل نیز قصد نبرد با آَشور را داشت پس پادشاه ماد و بابل بر علیه آشور متحد شده به آشور حمله کردند و توانستند نینوا پایتخت آشور را در سال 612 ق.م تصرف کنند
نبرد با لیدی
درمورد آغاز جنگ با لیدی هرودوت بیان می کند: «سکاهای که در دربار دولت ماد بودند و ظیفه داشتند کودکان مادی را فن تیراندازی یاد دهند و گاهی نیز به شکار می رفتند و شکارهای تازه ای می آوردند، ولی یکبار دست خالی آمدند. این موضوع باعث عصبانیت پادشاه شد سکاها نیز یکی از اطفال ماد را کشته از گوشت آن به عنوان شکار استفاده کردند و خیلی سریع ماد را ترک کردند آنها به لیدی فرار کردند و پادشاه لیدی از تحویل آنها به دولت ماد خودداری کرد[6].»
در زمان این ماجرا پادشاه لیدی بنام آلواتس بود، در این هنگام پادشاه ماد به جنگ او رفت این نبرد 5 سال به طول انجامید و بالاخره بدون نتیجه باهم صلح کردند[7]. هرودوت بیان می کند: در این جنگ بنام جنگ کسوف که در سال 601 ق. م اتفاق افتاده است و که طالس قبلاً این کسوف را پیش بینی کرده بود. و هنگامی که این کسوف اتفاق افتاد طرفین فکر کردند خدایان نیز از این جنگ ناراضی هستند پس با هم صلح کردند و واسطه این صلح کشور بابل بودند و مرز میان دو کشور رودخانه ها لیس قرار گرفت. و برای استحکام این قرارداد دختر پادشاه لیدی به همسری پادشاه ماد درآمد. در مورد این موضوع در شاهنامه فردوس بیان شده است که در زمان کیکاوس آمده که وقتی او عازم جنگ با مازندرانیان بود که به یکباره کاوس و لشکر او کور شدند و از این قضیه یکی ای جادوگران از پیش جز داده بود و این می تواند همان کسوف باشد که تالس چرآن را داده بود هر چند فردوس بیان می کند که کاوس در جنگ شکست خورد و بعدها خلاص پیدا می کند اما باز بیان می کند، که مرز کشور تا رود هالیس بود و این همان مرزی است که در جنگی که بین هووخشتو پادشاه ماد و پادشاه لیدی تعیین شده و این خود نشان دهنده این است که فردوس موضوع تاریخی را همراه با افسانه بیان کرده است[8]
چو دریای قار است گفتی جهان همــه روشنائیــش گـشـته نهــان
یکی خیمه زد بر سر دود تــــار سیه شد جهان چشمه ها گشت تار
ز لشکر دو بهره شد تیره چشــم سر نامــداران از او پــر ز خشــم
چو تاریک شد چشم کاوس شاه بــدآمـــوز کــرد او بـــر سپــاه[9]
انگیزه حمله دولت ماد به لیدی
برای این می توان دلایلی بیان کرد و این به دو انگیزه صورت گرفته باشد یکی جنبه سیاسی و دیگر جنبه اقتصادی است. درمورد دلیل سپاس باید گفت که مادها خود را وارث حکومت آشور می دانستند از این طریق می خواستند حاکمیت خود را نیز بر مناطقی که جزء قلمرو آشوریان بوده و هم مناطق بیشتر را تحت سلطه خود داشته باشند و همچنین به متحد خود بابل ثابت کند مادها از نیروی که با آشور داشته اند هنوز سهمی بیشتر خواهانه بودند و اصل برتر خود را به آنها ثابت کنند و می بینیم که خود پادشاه بابل این انتظار را داشته است چرا که بعد از فتح آشور استحکامات بسیاری در اطراف بابل زده بود. و دولت ماد در اصل در هنگام کشورگشایی خود آشور را الگو خود قرار داده بود می خواست حاکمیت خود را بر تمامی منطقه گسترش دهد
1- عبدالحسین زرین کوب: تاریخ مردم ایران ایران قبل از اسلام، جلد اول، تهران، انتشارات امیرکبیر، 1368، چاپ دوم، ص 15 و
2- آلبرت تن آیک اومستد: تاریخ شاهنشاهی هخامنش، محمد مقدم، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی 1382، سوم، س
3- هرودوت: توایخ، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، انتشارات افراسیاب، 1380، دوم، ص
1- هودوت: «همان کتاب» ص
2- رومن گیر شن: ایران از آغاز تا اسلام، ترجمه محمد معین، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1372، چاپ نهم، ص
1- هرودوت: کتاب پیشین، ص 47و
2- ریچارد ناسون فرای: میراث باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1385 چاپ هفتم، ص 120 و
3- سرجان ملکم: تاریخ کامل ایران، ترجمه میرزا اسماعیل حیرت، تهران، انتشارات افسون، 1380، چاپ اول، ص
1- ابوالقاسم فردوسی: شاهنامه، تصحیح ژول مول، جلد هفتم، تهران، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، 1369، ص 118 و
دانلود این فایل