
مقاله تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان با word دارای 35 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله تفسیر سوره اعلی منقول از کتاب المیزان با word :
نظری بر قرآن
کتاب خدا که جدا ساز حق از باطل است ، همه اش حق است و جدى ، نه شوخى ، هر جبارى که کتاب خدا را پشت سر اندازد خدا کمرش را مى شکند، و هر کس به پیروى هواى نفسش به دنبال غیر قرآن رود خدا گمراهش مى سازد، کتاب خدا حبل متین خدا و ذکر حکیم و صراط مستقیم است ، کتاب خدا بازیچه هواها نمى شود،
و دانشمندان از معارفش سیر نمى گردند گرونده به آن از هر زبانى که باشد درباره آن دچار اشتباه نمى شود، و از اینکه دشمنان آن را رد کنند کهنه نمى گردد، و عجائبش تمام شدنى نیست ، قرآن همان کتابى است که وقتى جن آن را شنید چاره اى جز این ندید که بگوید: ((انا سمعنا قرانا عجبا یهدى الى الرشد))، هر کس به حکم قرآن سخن گوید راست گفته ، و هر کس به حکم آن حکم کند عدالت ورزیده ، و هر کس به دستوراتش عمل کند پاداش داده مى شود، و هر کس را به سوى قرآنش بخوانند به صراط مستقیمش هدایت کرده اند.
مؤ لف : قریب به این معنا از معاذ بن جبل از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) و مختصر آن از ابن مردویه از على (علیه السلام ) نقل شده .
ترجمه تفسیر المیزان جلد 20 صفحه 437
آیات 1 – 19، سوره اعلى
سوره اعلى مکى است و نوزده آیه دارد.
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
سبِّح اسمَ رَبِّک الاَعْلى (1)
الَّذِى خَلَقَ فَسوَّى (2)
وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى (3)
وَ الَّذِى أَخْرَجَ المَْرْعَى (4)
فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى (5)
سنُقْرِئُک فَلا تَنسى (6)
إِلا مَا شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَ مَا یخْفَى (7)
وَ نُیَسرُک لِلْیُسرَى (8)
فَذَکِّرْ إِن نَّفَعَتِ الذِّکْرَى (9)
سیَذَّکَّرُ مَن یخْشى (10)
وَ یَتَجَنَّبهَا الاَشقَى (11)
الَّذِى یَصلى النَّارَ الْکُبرَى (12)
ثمَّ لا یَمُوت فِیهَا وَ لا یحْیى (13)
قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکى (14)
وَ ذَکَرَ اسمَ رَبِّهِ فَصلى (15)
بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا(16)
وَ الاَخِرَهُ خَیرٌ وَ أَبْقَى (17)
إِنَّ هَذَا لَفِى الصحُفِ الاُولى (18)
صحُفِ إِبْرَهِیمَ وَ مُوسى (19)
ترجمه آیات
بنام خداى رحمان و رحیم
نام پروردگار بلند مرتبه خود را منزه بدار (و در ردیف نامهاى دیگرش قرار مده ) (1).
پروردگارى که اجزاى عالم را از عدم به وجود آورد و هر یک را در جایى قرار داد که باید قرار مى داد (2).
و پروردگارى که هر چیزى را داراى حدود و اندازه اى کرد به طورى که براى رسیدنش به هدف نهایى از خلقتش مجهز باشد (3).
و پروردگارى که چراگاه ها از زمین رویانید (4).
دوباره خزانش کرد و به صورت خاشاکى سیاه در آورد(5).
از نظر حفظ قرآن دلواپس مباش اینقدر برایت مى خوانیم که دیگر از یادش نبرى (6).
البته به اذن ما از یاد نبرى و گر نه هر چه را که بخواهد از یاد خواهى برد که خدا داناى به آشکار و نهان است (7).
و ما در سر هر دو راهى تو را به راه آسان تر دعوت ، سوق مى دهیم و انتخاب آن را به فطرت پاکت الهام مى کنیم (8).
پس تو به کار تذکر دادنت بپرداز البته جایى که تذکر مفید باشد (9).
که به زودى آنها که از خدا مى ترسند متذکر مى شوند (10).
ولى بدبخت ترین افراد از تذکر تو اعراض مى کنند (11).
بدبخت هایى که در آتش خواهند سوخت آتشى که از آتش دنیا سوزنده تر است (12).
چون در آن مرگ و حیاتى نیست (13).
محققا هر کس که خود را تزکیه کند رستگار مى شود (14).
و هر وقت نام خدا را به یاد آورد بلافاصله به نماز بایستد (15).
ولى شما اى مردم ! زندگى دنیا را بر آن رستگارى مقدم مى دارید (16).
با اینکه زندگى آخرت خیر محض و فنا ناپذیر است (17).
این سفارش ها در صحف قدیم نیز بود (18).
یعنى صحف ابراهیم و موسى (19).
مضمون کلمه سوره مبارکه اعلى
بیان آیات
در این آیات به توحید خداى تعالى امر شده ، توحیدى که لایق به ساحت مقدس او باشد، و نیز به تنزیه ذات متعالیه اش از اینکه نام مقدسش با نامى دیگر ذکر شود، و یا چیزى که باید به او مستند شود بغیر او نسبت دهند، مثلا کسى دیگر را در خلقت و تدبیر و رزق شریک او بدانند، و به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) وعده تاءیید مى دهد، تاءیید به وسیله علم و حفظ، و نیز وعده مى دهد که او را از آسان ترین طریق و مناسب ترین راه موفق به تبلیغ و دعوت بفرماید.
و سیاق آیات اول سوره سیاق آیات مکى است ، و اما ذیل سوره یعنى از جمله ((قد افلح من تزکى ;)) مورد تردید است براى اینکه از طرق ائمه اهل بیت و همچنین از طرق اهل سنت روایاتى رسیده که منظور از ((تزکى )) دادن زکات فطره و خواندن نماز عید است ، و این را هم مى دانیم که روزه و توابعش که یکى زکات فطره است و همچنین نماز عید، بعد از هجرت در مدینه تشریع شده نتیجه مى گیریم که آیات ذیل سوره در مدینه نازل شده ،
پس سوره مورد بحث مشتمل است بر آیات مکى و مدنى هر دو، و این با روایاتى که مى گوید این سوره مکى است منافاتى ندارد، براى اینکه مى توان آن را حمل کرد به اینکه منظور صدر سوره است .
توضیح معناى اینکه فرود:
سبّح اسم ربّک – نام پروردگارت را تنزیه کن
سبِّح اسمَ رَبِّک الاَعْلى
در این آیه به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) دستور مى دهد اسم پروردگار خود را تقدیس و تنزیه کند، و از اینکه نفرمود پروردگارت را تنزیه کن ، فرمود اسم پروردگارت را تنزیه کن – و ظاهر لفظ اسم کلمه اى است که بر مسمى دلالت کند – و کلمه هم جایش در زبان است ، مى فهمیم که منظور این است که : هر وقت نام پروردگارت را به زبان مى آورى نام چیز دیگرى از قبیل آلهه و شرکا و شفعا که خدا از آن منزه است با آن کلمه به زبان میار، و نسبت ربوبیت به آنها مده یعنى امورى که از شوون ربوبیت است و مختص به خداى تعالى است ، از قبیل خلقت ، ایجاد، رزق ، احیاء، اماته ، و امثال آن را بغیر خدا نسبت مده
و یا معنایش این است که : امورى که لایق ساحت مقدس خداى تعالى نیست از قبیل عجز، جهل ، ظلم ، غفلت و نظائر آن از هر صفت نقص و عیب را به خدا منسوب مکن .
و کوتاه سخن اینکه : تنزیه نام خدا این است که وقتى سخن از خدا مى رود باید کلام از ذکر امورى که مناسب با ذکر او نیست خالى باشد، این تنزیه خدا در مرحله زبان و سخن است که باید با تنزیه او در مرحله عمل موافق باشد و لازمه این تنزیه توحید کامل و نفى شرک جلى است ، و شرک جلى درست عکس توحید است ، و شخص مشرک نه تنها خداى تعالى را منزه از نواقص مذکور نمى داند، بلکه از شنیدن نام خدا به تنهایى ناراحت مى شود، و دو آیه زیر بر این معنا ناطق است : ((و اذا ذکر اللّه وحده اشمازت قلوب الذین لا یومنون بالاخره و اذا ذکر الذین من دونه اذا هم یستبشرون ))، ((و اذا ذکرت ربک فى القران وحده ولوا على ادبارهم نفورا.
و در اینکه اسم را اضافه کرد به کلمه ((رب)) و رب را اضافه کرد به کاف خطاب نکته اى است که بیان قبلى ما را تاءیید مى کند، چون معناى آن چنین مى شود: منزه بدار نام پروردگارت را که تو او را پروردگار خود گرفته اى ، و مردم را به ربوبیت و الوهیت او مى خوانى ، پس دیگر در کلام خود آنجا که نام او را به ربوبیت مى برى ، نباید نام غیر او به طورى ذکر شود که با ربوبیت خداى تعالى که خودش نیز خود را بدان نامیده منافات داشته باشد.
کلمه ((الاعلى )) – به معناى کسى است که بر فراز هر بلندى که تصور شود در آمده ، و بر هر چیزى قاهر و چیره باشد، و این کلمه صفت ((ربک)) است ، نه صفت((اسم ))، و همین صفت حکم آیه را تعلیل مى کند، و مى فهماند که چرا گفتیم نام پروردگارت را منزه بدار، براى اینکه او از هر علوى که تصور شود عالى تر است .
مفسرین درباره این جمله چهار قول دارند:
اقوال مختلف در این باره بعضى گفته اند: معناى((سبح اسم ربک الاعلى )) این است که : باید بگویى((سبحان ربى الاعلى ))، نقل از ابن عباس . البته این نسبت را هم به وى داده اند که گفته معنایش این است که نماز بخوان.
بعضى گفته اند: مراد از کلمه ((اسم ))، مسمى ، یعنى خود خداى تعالى است ، و معناى آیه این است که : خدا را از هر فعل و صفتى که لایق به ساحت قدس او نیست منزه بدار.
بعضى گفته اند: منظور از آوردن کلمه ((اسم )) تعظیم مسمى است ، و استشهاد شده به گفته لبید شاعر که گفته است :
((الى الحول ثم اسم السلام علیکما – تا سر یکسال و سپس اسم سلام بر شما دو نفر باد))، یعنى سلام بر شما باد، در اینجا هم معنایش ((سبح ربک الاعلى )) است
و بعضى گفته اند: مراد تنزیه اسماى خداى تعالى است از هر رفتارى که لایق به ساحت قدس او نباشد، مثلا اگر لفظى از اسماى خدا عمومى باشد، هم به خداى تعالى اطلاق شود، هم به غیر او، مانند عالم و قادر و امثال آن ، در مورد خداى تعالى آن را تاءویل نکند (و با اسماى خدا بازى ننماید) و اگر لفظى باشد که معناى اصلى و لغوى آن در مورد خداى تعالى صادق نباشد،
کلمه را بر معناى اصلیش باقى نگذارد، و آن را تاءویل نماید مانند ((و جاء ربک – پروردگار تو آمد))که حتما باید تاءویل شود، و اگر کلمه اى است که جز در مورد خداى تعالى اطلاق نمى شود،مانند کلمه ((الله )) باید آن را بر غیر خداى تعالى اطلاق نکند، و در جاهاى نامناسب از قبیل مستراح آن را به زبان نیاورد، و به همین قیاس رعایت ادب را درباره اسم خدا بنماید.
و لیکن معنایى که ما ارائه دادیم هم عمومى تر و وسیع تر است ، و هم با سیاق آیات بعدى که مى فرماید: ((سنقرئک فلا تنسى )) و ((نیسرک للیسرى فذکر)) مناسب تر است ، چون سیاق این آیات سیاق تحریک و تشویق به تبلیغ رسالت ، و تذکر دادن و بیدار کردن مردم است ، و لذا نخست دستور مى دهد که آن جناب کلام خود را اصلاح کند و از هر چیزى که بویى از شرک جلى و یا شرک خفى دارد پاک نماید، و اسم پروردگارش را منزه بدارد، و در مرحله دوم او را وعده مى دهد به اینکه آنقدر وحى را برایش بخواند که دیگر چیزى از آن را فراموش نکند، و در مرحله سوم وعده اش مى دهد که طریقه تبلیغ را بر او آسان سازد، و در آخر دستور مى دهد مردم را تذکر دهد و تبلیغ کند، دقت بفرمایید.
مظاهر تدبیر الهى : خلقت ، تسویه ، تقدیر، هدایت ، و;
الَّذِى خَلَقَ فَسوَّى
خلقت هر چیزى )) به معناى گردآورى اجزاى آن است ، و ((تسویه اش )) به معناى روى هم نهادن آن اجزا به نحوى است که هر جزئى در جایى قرار گیرد که جایى بهتر از آن برایش تصور نشود، و علاوه بر آن جایى قرار گیرد که اثر مطلوب را از هر جاى دیگرى بهتر بدهد، مثلا در مورد انسان چشم را در جایى و گوش را در جایى و هر عضو دیگر را در جایى قرار دهد که بهتر از آن تصور نشود، و حقش ادا شود.
و این دو کلمه یعنى ((خلقت )) و ((تسویه )) هر چند در آیه شریفه مطلق آمده ، لیکن تنها شامل مخلوقاتى مى شود که یا در آن ترکیب باشد، و یا شائبه اى از ترکیب داشته باشد، و آیه مورد بحث تا چهار آیه بعد در مقام توصیف تدبیر الهى است ، و این خود برهانى است بر ربوبیت مطلقه او.
وَ الَّذِى قَدَّرَ فَهَدَى
یعنى آنچه را خلق کرده با اندازه مخصوص و حدود معین خلق کرده ، هم در ذاتش و هم در صفاتش و هم در کارش ، و نیز آن را با جهازى مجهز کرده که با آن اندازه ها متناسب باشد، و بوسیله همان جهاز او را به سوى آنچه تقدیر کرده هدایت فرموده ، پس هر موجودى به سوى آنچه برایش مقدر شده و با هدایتى ربانى و تکوینى در حرکت است ،
مانند طفل که از همان اولین روز تولدش راه پستان مادر را مى شناسد، و جوجه کبوتر مى داند که باید منقار در دهان مادر و پدرش کند، و هر حیوان نرى به سوى ماده اش هدایت و هر ذى نفعى به سوى نفع خود هدایت شده است ، و بر همین قیاس هر موجودى به سوى کمال وجودیش هدایت شده .
و خداى تعالى در این معانى فرموده : ((و ان من شى ء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم )) و نیز فرموده : ((ثم السبیل یسره))، و نیز فرموده : ((لکل وجهه هو مولیها)).
وَ الَّذِى أَخْرَجَ المَْرْعَى
کلمه ((مرعى )) به معناى چرایى است که علف خواران آن را مى چرند، و کسى که آن را از زمین خارج مى کند و مى رویاند همان خداى سبحان است .
فَجَعَلَهُ غُثَاءً أَحْوَى
کلمه ((غثاء)) به معناى گیاه خار و خاشاکى است که سیل به کنار بیابان مى ریزد، و منظور از آن در اینجا – به طورى که گفته اند – گیاه خشکیده است . و کلمه ((احوى )) به معناى سیاه شده است .
و منظور از بیرون کردن مرعى براى آذوقه حیوان و سپس خاشاک سیاه کردنش ، ارائه نمونه اى از تدبیر ربوبى و دلائل ربوبیت خدا است ، همچنان که خلقت و تسویه و تقدیر و هدایت نمونه دیگرى از آن است .
سنُقْرِئُک فَلا تَنسى إِلا مَا شاءَ اللَّهُ إِنَّهُ یَعْلَمُ الجَْهْرَ وَ مَا یخْفَى
راغب در مفردات گفته کلمه ((قرائت )) به معناى ضمیمه کردن حروف براى به وجود آوردن کلمه ، و ردیف کردن کلمات براى به وجود آوردن جمله است در حال خواندن ، پس این ماده در هر ضمیمه کردنى استعمال نمى شود، مثلا وقتى مى خواهى بفهمانى من مردم محل را گردهم جمع کردم ، نمى توانى بگویى (( قرات القوم ))، و باز به همین دلیل به یک حرف که از دهان در آید قرائت گفته نمى شود.
معناى ((اقراء)) در((سنقرئک فلا تنسى )) و مفاد استثناء (( الّا ماشاء اللّه ))
و در مجمع البیان گفته کلمه ((اقراء))که فعل ((نقرئ))) مشتق از آن است به معناى تحویل گرفتن قرائت قارى است ، به منظور غلط گیرى و تصحیح قرائت وى ، و قارى به معناى خود خواننده است .
البته باید توجه داشت که در مورد بحث که مى فرماید ما به زودى تو را اقراء مى کنیم ، به معناى اقراى معمول در بین خود افراد معلولى نیست ،
که استاد گوش بدهد و غلطهاى شاگرد را تصحیح کند، و یا جایى که خوب نخوانده خوب خواندن را به او بیاموزد، چون چنین چیزى از رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) سابقه نداشته ، و معهود نیست که چیزى از قرآن را خوانده باشد، و چون به علت فراموشى خوب نخوانده و یا به غلط خوانده ، خداى تعالى فرموده باشد تو بخوان و من گوش مى دهم ، تا درست خواندن را به تو یاد دهم ، بلکه منظور از اقراء در خصوص مورد، این است که ما چنین قدرتى به تو مى دهیم که درست بخوانى و خوب بخوانى ، و آنطور که نازل شده و بدون کم و کاست و غلط و تحریف بخوانى ، و خلاصه آنچه را که نازل شده فراموش نکنى .
و جمله ((سنقرئک فلا تنسى )) وعده اى است از خداى تعالى به پیامبرش ، به اینکه علم به قرآن و حفظ قرآن را در اختیارش بگذارد، به طورى که قرآن را آنطور که نازل شده همواره حافظ باشد، و هرگز دچار نسیان نگردد، و همانطور که نازل شده قرائتش کند، و ملاک در تبلیغ رسالت و وحى به همانطور که وحى شده همین است .
و جمله ((الا ما شاء الله )) استثنایى است که تنها به منظور بقاى قدرت الهى بر اطلاقش آورده شده ، مى خواهد بفهماند چنین نیست که خداى تعالى بعد از دادن چنین عطیه اى دیگر قادر نباشد تو را گرفتار فراموشى کند، نه ، بعد از اعطاء هم باز به قدرت مطلقه خود باقى است ، و این استثنایى نظیر استثنایى است که در آیه شریفه : ((و اما الذین سعدوا ففى الجنه خالدین فیها ما دامت السموات و الارض الا ما شاء ربک عطاء غیر مجذوذ)) مى باشد، که توضیحش در همان سوره گذشت .
پس در این استثنا نمى خواهد بعضى از مصادیق نسیان را از عموم ((لا تنسى )) خارج کند و بفرماید به زودى علم قرآن را به تو مى دهیم به طورى که هیچ چیز از قرآن را فراموش نکنى ، مگر آنچه را که او خواسته است فراموش کنى ، براى اینکه اگر معنا چنین باشد اختصاص به رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) ندارد، همه مردم اینطورند، و از هر چیزى و هر محفوظى آن مقدارى را فراموش مى کنند که خدا خواسته باشد،
و از اشیا مقدارى را حفظ مى کنند و مقدارى را فراموش مى نمایند، پس این چه منتى است که بر شخص رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده ؟ با اینکه عطیه ، عطیه اى است عمومى و مشترک بین آن جناب و عموم مردم . پس وجه درست همان است که ما بیان کردیم .
وَ نُیَسرُک لِلْیُسرَى
کلمه ((یسرى )) مونث ((ایسر)) است ، و مصدر ((تیسیر)) که فعل ((نیسر)) از آن مشتق شده به معناى آسان کردن است ، و در این جمله کلمه ((یسرى )) صفتى است که در جاى موصوف محذوف خود نشسته ، تقدیر کلام ((و نیسرک للطریقه الیسرى )) است ، مى فرماید ما تو را آنچنان رهنمون مى شویم که همواره براى دعوت و تبلیغ زبانى و عملیت آسان ترین طرق را اتخاذ کنى ، عده اى را هدایت کنى ، وعده اى دیگر را اتمام حجت نمایى ، و در برابر آزارشان صبر کنى .
مقتضاى ظاهر کلام این بود که بفرماید((ونیسر لک الیسرى )) طریقه آسان را براى تو فراهم مى کنیم ، همچنان که موسى (علیه السلام ) در دعایش گفت : ((و یسر لى امرى))، نه اینکه بفرماید تو را براى یسرى آسان مى کنیم ، حال باید دید چرا اینطور تعبیر کرد؟ در جواب مى گوییم : در آیه شریفه سخن از این معنا رفته که نفس شریف پیامبر (صلى اللّه علیه وآله و سلم ) را مجهز به الهامهایى مى کند که بتواند وظیفه رسالت خود را به آسانى و به بهترین طریق انجام دهد، اگر فرموده بود((و نیسر لک الیسرى )) نفس شریف رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) را در این موهبت هیچکاره معرفى کرده بود، و با دگرگون کردن تعبیر فهمانده که کارى مى کنیم که خود تو بهترین طریقه را انتخاب کنى .
علاوه بر این اگر اینطور که گفتیم تعبیر آورده بود نوعى تحصیل حاصل مرتکب شده بود، براى اینکه معنایش چنین مى شد((:ما آسان را براى تو آسان مى کنیم))، آن وقت اشکال تحصیل حاصل و اینکه آسان کردن آسان معنا ندارد، جوابى نداشت .
پس مراد از آسان کردن ، آسان کردن خود رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله و سلم ) است ، و منظور این است که فطرت آن جناب را آنچنان صاف کند، که جز طریقه آسان را انتخاب نکند، طریقه اى را که همان طریقه فطرت است از سایر طرق تشخیص دهد، پس آیه شریفه در معناى آیه زیر است که از موسى حکایت مى کند که گفت ((حقیق على ان لا اقول على اللّه لا الحق))


مقاله در مورد مساله قضا و قدر با word دارای 11 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد مساله قضا و قدر با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مساله قضا و قدر با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد مساله قضا و قدر با word :
مساله قضا و قدر
درآمد
مساله قضا و قدر یکى از مباحث بسیار مهم کلامى است . این مساله با آنچه که امروزه به ((سرنوشت)) معروف است , ارتباط نزدیکى دارد و نه تنها ذهن فیلسوفان و متکلمان را به خود مشغول داشته, بلکه یکى از مسائل اساسى در زندگى هر انسانى است. از این رو, بحث سرنوشت, از دیرزمان, جایگاه خاصى در ادبیات ملل گوناگون داشته و دستمایه شاعران و داستان سرایان و ; براى خلق آثار بزرگ بوده است . البته , طبیعى است که متالهان و خدا باوران مساله سرنوشت را در ارتباط با علم و اراده الهى تفسیر مى کنند, اما ملحدان آن را در چارچوب حتمیت هاى برخاسته از علل و اسباب مادى محصور مى سازند.
به هر ترتیب , اصل مساله قضا و قدر از مسلمات عقاید اسلامى است و چندان در کتاب و سنت فراوان از آن سخن گفته شده که هیچ جاى انکار و اختلافى باقى نمانده است . با این حال, همان گونه که اشاره خواهیم کرد, در تفسیر این اصل مهم اعتقادى بین طوایف مختلف اسلامى, اختلافاتى به چشم مى خورد.
معناى قضا و قدر
واژه ((قدر)) به معناى حد و اندازه و مقدار شى است براى واژه ((قضا)) نیز معانى گوناگونى گفته شده است, که در این میان مى توان به حکم , قطعیت و فیصله دادن اشاره کرد.
این دو واژه و برخى مشتقات آن, در آیات و روایات متعددى به کار رفته است که در ادامه , پاره اى از آنها را نقل خواهیم کرد.
اقسام قضا و قدر
براى روشن شدن فضاى بحث, مى توان قضا و قدر را به دو دسته تقسیم کرد: قضا و قدر علمى; و قضا و قدر عینى .
همچنین در یک تقسیم بندى دیگر, قضا و قدر در دو دسته فردى و عمومى جاى مى گیرند.
ما بحث را با ((قضا و قدر علمى)) پى مى گیریم و سپس به اقسام دیگر مى پردازیم.
قضا و قدر علمى
مقصود از قدر یا تقدیر علمى آن است که خداوند پیش از آفرینش هر شیئى به خصوصیات و حدود و اوصاف آن, علم دارد. این خصوصیات در مجردات, به ویژگیهاى ذاتى و ماهوى آنها مربوط مى شود و در موجودات مادى, علاوه بر ویژگیهاى ذاتى, شامل مختصات زمانى, مکانى, ابعاد, مقادیر و; مى گردد. بنابراین, خدا از ازل مى داند که هر یک از مخلوقات او داراى چه ویژگیها و اوصافى اند.
مقصود از قضاى علمى نیز آن است که خداوند از ضرورت وجود اشیا 1 در ظرف تحفق علل آنها آگاه است; یعنى, خدا از ازل مى داند که هر یک از اشیا در شرایط خاصى و تحت تاثیر اسباب و علل خاصى موجود مى شوند.
بنابراین, مى توان گفت که علم پیشین خداوند به خصوصیات اشیا و ضرورت وجود آنها, همان قدر و قضاى علمى است .
با توجه به تفسیرى که از قضا و قدر علمى ارائه گردید, معلوم مى شود که قضا و قدر (به این معنا) به علم الهى باز مى گردند و از شاخه هاى صفت ((علم)) به شمار مىآیند. بر این اساس, خداوند مى داند که هر شیئى, با چه خصوصیات و اوصافى و در چه شرایطى پا به عرصه وجود مى گذارد و چگونه به هستى خویش ادامه مى دهد و این همان حقیقتى است که گاه از آن به ((سرنوشت)) یاد مى کنند.
قضا و قدر عینى
مقصود از قدر عینى, تعیین و تحدید خصوصیات و اوصاف ذاتى و عرضى موجودات از سوى خداوند است و مقصود از قضاى عینى آن است که خداوند ضرورت وجود را به مخلوقات خویش اعطا مى کند و از طریق نظام اسباب و علل, وجود آنها را تعین مى بخشد. 2 به عبارت دیگر, هر موجود ممکن داراى دو جنبه است:
1ـ اصل وجود آن که در نظام على, ضروت و قطعیت یافته است .
2ـ خصوصیات ویژگیها و اوصاف آن.
و مفاد قضا و قدر عینى آن است که این دو جنبه, از سوى خدا و به اراده و مشیت اوست .
با توجه به معناى قضا و قدر عینى, چند نکته روشن مى شود:
1ـ بر خلاف قضا و قدر علمى, قضا و قدر عینى بر وجود اشیا مقدم نیست, بلکه با آن همراه است .
2ـ قضا و قدر عینى از شئون خلق و ایجاد خداوند است و مى توان آن را به صفت ((خالقیت)) باز گرداند.
3ـ تقدیر عینى هر شى بر حسب مرتبه وجود آن متفاوت است بر این اساس, تقدیر مجردات عبارت است از تعیین حدود ذاتى و ماهوى آن, ولى در مادیات, تعیین شرایط زمانى و مکانى و خصوصیات کیفى و کمى و اوصاف عرضى مانند زیبایى, سلامتى و; در حوزه تقدیر قرار مى گیرند.
سرنوشت و اختیار
یکى از مهمترین مسائلى که در ارتباط با قضا و قدر مطرح مى شود, نسبت آن با اختیار انسان است. قضا و قدر علمى مقتضى آن است که خداوند از پیش بداند که اعمال آدمى با چه خصوصیاتى و در چه شرایطى واقع مى شوند. همچنین, براساس قضا و قدر عینى, اراده الهى در شکل گیرى اعمال انسان و تعیین یافتن آن دخالت دارد. با توجه به این مطلب, گروهى مى پندارند
که قضا و قدر الهى با اختیار انسان ناسازگار است, و لازمه اعتقاد به این اصل آن است که آدمى در پهنه هستى, به جاى بازیگرى, تماشاگرى بى اختیار باشد که صرفاً نظاره گر حوادث و امورى است که از پیش, قلم تقدیر و سرنوشت حتمیت آن را رقم زده است. به این ترتیب, اعتقاد به قضا و قدر به صورت یکى از عوامل جبرگرایى درآمده است و بسیار جاى تعجب است که به رغم تاکید
فراوان قرآن بر اختیار و مسئولیت انسانها و پاسخگویى صریح آن به استدلالات جبرگرایانه مشرکان ملاحظه مى کنیم که جمعى از مسلمانان, که گاه آنان را ((قدریه)) مى نامند. 3اعتقاد به قضا و قدر الهى را مستلزم سلب اختیار از انسان دانسته اند.
چکیده پاسخ ما به پندار فوق آن است که قضا و قدر علمى خداوند به افعال انسان, به صورت مطلق, تعلق نمى پذیرد, بلکه متعلق قضا و قدر, عمل انسان با تمام خصوصیات آن است که از
جمله مى توان به اختیارى بودن آن و تاثیر اراده و قدرت انسان در وقوع آن اشاره کرد بنابراین, خداوند از ازل مى داند که انسان با بهره گیرى از اختیار خود, اعمال خاصى را انجام مى دهد و بدیهى است که در این صورت, نه تنها علم خداوند و قضا و قدر علمى او با اختیار انسان منافاتى ندارد, بلکه آن را تاکید مى کند. حاصل آنکه, علم خداوند به صدور فعل (معلول) از فاعل (علت) آن, با حفظ تمام خصوصیات موجود در فاعل (علت), تعلق مى پذیرد. بنابراین, اگر فاعلى فاقد شعور و اختیار باشد (مانند آتش که منشا حرارت مى شود), علم الهى به صدور فعل آن به نحو غیر
اختیارى تعلق مى پذیرد; یعنى خداوند از ازل مى داند که فلان آتش در زمان و مکان خاصى, به صورت غیر اختیارى منشا ایجاد حرارت مى شود (یا به تعبیر دیگر, فعل ((حرارت)) از او صادر مى شود). اما اگر فاعلى داراى شعور و اختیار باشد (مانند انسان در افعال اختیارى خویش), آنچه از سوى خدا مقدر شده و قضاى الهى به وقوع آن تعلق پذیرفته, آن است که فاعل مذکور با اختیار و گزینش آزاد خویش افعال خود را انجام دهد.
درباره قضا و قدر عینى نیز پاسخ مشابهى وجود دارد: تاثیر قضا و قدر عینى خداوند در وقوع افع
ال بندگان, به صورت مستقیم و مباشر نیست, بلکه این تاثیر از مسیر اسباب و علل و در چارچوب نظام على عالم تحقق مى پذیرد و از آنجا که اراده انسان یکى از مبادى على افعالى اختیارى اوست, قضا و قدر (در مورد افعال اختیارى) از مجراى اراده و اختیار انسان تاثیر مى گذارد. بنابراین, تعیین خصوصیات افعال اختیارى (تقدیر عینى) و تعین بخشیدن و ایجاب آن (قضاى عینى) به هیچ وجه مستلزم طرد و سلب اختیار نیست, بلکه با آن همراه است و از مجراى آن گذر مى کند.4
قضا و قدر عمومى
آنچه در بالا به آن اشاره شد, قضا و قدرى است که به موجودات خاص تعلق مى پذیرد. امام مى توان قضا و قدر عینى را به معناى دیگرى نیز به کار برد که به قوانین و سنن کلى الهى که درباره افراد و جوامع جریان دارند, اختصاص مى یابد. بر این اساس, خداوند در علم ازلى خویش, سنتهاى خاصى را با ویژگیها و احکام خاص, مقرر فرموده و آن را در پهنه هستى یا در بستر تاریخ و جامعه انسانى جارى ساخته است. براى مثال, قانون عمومى علیت یکى از سنتهاى عام الهى است که متعلق قضا و قدر الهى قرار گرفته است .
قضا و قدر در قرآن و سنت
همانگونه که گفتیم, آیات و روایاتى فراوانى به مساله قضا و قدر پرداخته اند و ما در اینجا, به نقل موارد اندکى اکتفا مى کنیم:
در پاره اى روایات, به معناى ((قضا)) و ((قدر)) اشاره شده است. براى نمونه در حدیثى از
امام رضا (ع) آمده است:
هى الهندسه و وضع الحدود من البقا و الفنا. و القضا هو الابزام و اقامه العین 5
قدر عبارت است از اندازه گیرى و تعیین حدود (اشیا) از جهت بقا و فنا, و قضا محکم کردن است و بر پاداش ذات (و ایجاد آن).
در حدیث دیگرى از امام رضا (ع) آمده است که:
هو الهندسه من الطول و العرض و البقا. ثم قال (ع): ان الله اذا شا شیئاً اراده و اذا ازاده قدره و اذا قدره قضاه و اذا قضا امضاه 6
قدر عبارت است از اندازه گیرى از جهت طول و عرض (اشیا) و (مدت) بقا. پس فرمود: همانا خداوند وقتى چیزى را بخواهد, آن را اراده مى کند و چون آن را اراده کند, مقدر مى گرداند و چون مقدرش گردانید, قضاى الهى به آن تعلق مى پذیرد و در این حال, (اصل وجود و کیفیت اوصاف) آن را امضا مى کند.
در قرآن کریم, آیات فراوانى وجود دارد که از قضا و قدر علمى خداوند حکایت مى کنند در این آیات, معمولاً از علم خداوند با لفظ ((کتاب)) تعبیر شده است. 7
براى نمونه, آیات زیر را از نظر مى گذارنیم:
و ما کان لنفس ان تموت الا باذن الله کتاباً موجلاً (آل عمران: 145)
و هیچ نفسى جز به فرمان خدا نمى میرد. (خداوند مرگ را) به عنوان سرنوشتى معین (مقرر کرده است).
و الله خلقکم من تراب ثم من نطفه ثم جعلکم ازواجاً و ما تحمل من انثى ولا تضع الا بعلمه و ما یعمر من معمر ولا ینقص من عمره الا فى کتاب ان ذلک على الله یسیر (فاطر: 11)
و خدا (سست که) شما را از خاکى آفرید, سپس از نطفه اى, آنگاه شما را جفت جفت گردانید, و هیچ موئنثى باردار نمى شود و وضع حمل نمى کند مگر به علم او و هیچ سالخورده اى عمر دراز نمى یابد و از عمرش کاسته نمى شود, مگر آنکه در کتاب (مندرج) است. در حقیقت, این (کار) بر خدا آسان است .
ما اصاب من مصیبه فى الارض ولا فى انفسکم الا فى کتاب من قبل ان نبراها ان ذلک على الله یسیره (حدید: 22)
هیچ مصیبتى نه در زمین و نه در نفسهاى شما نرسد, مگر آنکه پیش از آنکه آن را پدید آوریم, در کتاب است. این (کار) بر خدا آسان است .
در آیات دیگرى به قضا و قدر عینى خداوند اشاره شده است در بیان قضاى عینى مى توان به آیات زیر استشهاد کرد:
فقضاهن سبع سماوات فى یومین و اوحى فى کل سما امرها (فصلت: 12)
پس آنها را (به صورت) هفت آسمان, در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسمانى کار (مربوط به) آن را وى فرمود.
هو الذى خلقکم من طین ثم قضى اجلاً (انعام: 2)
اوست کسى که شما را از گل آفرید آنگاه مدتى را (براى عمر شما) مقرر داشت.
و اذا قضى امراً فانما یقول له کن فیکون (بقره: 117)
و چون کارى را مقرر کند (و اراده نماید), فقط مى گوید: (موجود) باش. پس (فوراً موجود) مى شود.
آیات زیر نیز بر تقدیر عینى خداوند دلالت دارند:
الذى خلق فسوى # والذى قدر فهدى (اعلى: 2 و 3)
همان که آفرید و هماهنگى بخشید و آنکه اندازه گیرى کرد و راه نمود.
من نطفه خلقه فقدره (عبس: 19)
او را از نطفه اى آفرید پس او را اندازه گیرى کرد.
انا کل شى؟ خلقنا بقدر(قمر: 49)
همانا ما هر چیزى را به اندازه (معین) آفریدیم.
قرآن در مورد قضا و قدر عمومى, به معناى تعیین و اجراى سنن کلى, در آیات متعددى سخن گفته است که به ذکر چند مورد اکتفا مى کنیم:
ان الله لایغیر ما بقول حتى یغیروا ما بانفسهم (رعد: 11)
در حقیقت, خدا حال قومى را تغییر نمى دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند.8
و اذ تاذن ربکم لئن شکرتم لا زیدنکم و لئن کفرتم ان عذابى لشدیدً (ابراهیم: 7)
و آنگاه که پروردگارتان اعلام کرد که اگر واقعاً سپاسگزارى کنید, (نعمت) شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید, قطعاً عذاب من سخت خواهد بود.
و من یتق الله یجعل له مخرجاً # و یرزقه من حیث لا یحتسب (طلاق: 2 و 3)
و هر کسى از خدا پروا کند, براى او راه بیرون شدنى (از مصائب و سختیها) قرار مى دهد و از جایى که حسابش را نمى کند, به او روزى مى رساند.
مساله قضا و قدر در روایات پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت گرامى (ع) از جهات گوناگونى مورد توجه قرار گرفته است 9 گروهى از روایات بر اهمیت و ضرورت اعتقاد به این اصل تاکید ورزیده اند. براى مثال, از پیامبر خدا (ص) روایت شده است که فرمود:
لا یومن عبد حتى یومن باربعه: حتى یشهد ان لااله الاالله وحده لا شریک له, و انى رسول الله بعثنى بالحق و حتى یومن بالبغث بعد الموت و حتى یومن بالقدر 10
هیچ بنده اى ایمان (حقیقى) نیاورد مگر آنکه به چهار چیز موئمن شود: شهادت بدهد که غیر از خداوند یکتا معبود دیگرى نیست و اینکه من پیامبر خدایم و مرا به حق مبعوث داشته است و به رستاخیز پس از مرگ ایمان آورد و به تقدیر الهى موئمن گردد.
همان گونه که ملاحظه مى شود, پیامبر اکرم (ص) ایمان به تقدیر الهى را در کنار ایمان به توحید و نبوت و معاد آورده است و این مطلب, از اهمیت زاید الوصف این اصل اعتقادى حکایت مى کند. 11
در پاره اى سخنان اهل بیت (ع) نیز بر دشوارى درک حقیقت قضا و قدر تاکید شده است. امیرموئمنان (ع) در پاسخ به کسى که درباره قضا و قدر پرسیده بود, فرمود:
طریق مظلم فلا تسلکوه و بحر عمیق فلا تلجوه و سر الله فلا تتکلفوه 12
راهى است تاریک, پس در آن گام نزنید و دریایى است ژرف, پس در آن داخل نشوید و سر خداوند است, پس خویش را (براى فهم حقیقت آن) به زحمت نیندازید.
از آنجا که امامان معصوم (ع) خود در روایات دیگرى تا حدى به توضیح و تبیین قضا و قدر پرداخته اند, باید گفت که مقصود امام (ع) آن است که هر چند مى توا برخى جوانب و احکام این بحث را درک کرد, ولى فهم کنه آن ـ به ویژه براى عموم مردم ـ میسر نیست.
در دسته اى از روایات نیز تلازم تقدیر الهى با جبر انگارى و سلب اختیار به شدت رد شده است. در روایتى از رسول اکرم (ص) مى خوانیم:
سیاتى زمان على امتى یوئولون المغاصى بالقضا اولئک بریئون منى و انا منهم برا.13
به زودى زمانى بر امت من خواهد گذشت که گناهان (خود) را با قضا توجیه مى کنند (و آنان را ناشى از تقدیر الهى مى دانند) آنان از من دورند و من نیز از آنان برائت مى جویم.
از امیرموئمنان على (ع) نیز در پاسخ به پرسشى درباره قضا و قدر فرمود:
ولا تقولول وکلهم الله الى انفسهم فتو هنوه ولا تقولوا اجبرهم على المعاصى فتظلموه ولکن قولوا الخیر بتوفیق الله والشر بخذلان الله و کل سابق فى علم الله14
و نگویید: ((خداوند بندگانش را به حال خودشان واگذاشته است)) زیرا این سخن اهانتى است به خداوند و نگویید: ((آنان را بر انجام گناهان مجبور ساخته است زیرا این سخن, ظلمى است به خداوند. بلکه بگویید: ((خیر و نیکى در اثر توفیق الهى و شر و بدى در اثر سلب توفیق است)). خدا از پیش, همه (اعمال) را مى داند.


مقاله کرم کارامل با word دارای 69 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله کرم کارامل با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله کرم کارامل با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله کرم کارامل با word :
بخشی از فهرست مقاله کرم کارامل با word
فهرست مطالب
عنوان صفحه
مقدمه .......................................................................................................... 1
تاریخچه ...................................................................................................... 3
فصل اول:کرم کارامل ..................................................................................... 6
فصل دوم:آزمایشات شیمیایی شیر .................................................................... 7
فصل سوم:چگونگی تهیه پودر تخم مرغ ......................................................... 24
فصل چهارم:کارامل و ویژگیهای آن ................................................................ 31
فصل پنجم:واکنشهای تشکیل کارامل .............................................................. 36
فصل ششم:تهیه کارامل از منابع مختلف .......................................................... 40
فصل هفتم:تولید کارامل در صنعت ................................................................. 49
فصل هشتم:فرآیند تولید کرم کارامل و آزمایشات میکروبیولوژی آن .................... 51
فصل نهم:انبار و تأسیسات ............................................................................ 57
فصل دهم: اصول طراحی حرارتی و هزینه یابی ............................................... 61
پیوست
سالهای زیادی است که تهیه رنگهای کارامل از انواع هیدراتهای کربن، صنعت مهم و بزرگی به شمار می آید.
هر ساله هزارها تن کارامل تولید و استفاده می شود تا غذاها و نوشابه ها متنوع تر شود ولی هنوز جزئیات دقیق در مورد کارامل و واکنشهای که در طول تهیه آن اتفاق میافتد، در دسترس نیست. در حقیقت مقالات علمی کمی در مورد روشهای تهیه و یا خواص این مواد وجود دارد.
بخشی از این مسئله ناشی از وضعیت اقتصادی صنایع و نیز به دلیل وجود رقابت شدیدی که در این زمینه وجود دارد، و در نتیجه بیشتر اطلاعات در صنعت باقی مانده و روشها و دستورالعملها محرمانه مانده است.
از یک قرن پیش رنگهای کارامل برای رنگ کردن نوشابه های شیرین گوناگون به کار می رفتند، با پیشرفت صنایع، محصول بهتر و خالص تری تهیه شده است و اکنون ما به موقعیتی رسیده ایم که می توانیم بگوییم:
رنگهای کارامل یکی از اجزاء کلیدی در صنایع نوشابه های شیرین هستند.
رنگهای قهوه ای پر رنگ تا قرمز آنها ایده آل را برای نوشابه های کولا و نوشابه های با طعم میوه مثل گیلاس و کشمش سیاه ایجاد می کنند.
پایداری، قدرت امولسیون کنندگی، ویکوزیته کم مقاومت میکروبیولوژی بالای کارامل از مزایای بزرگ آنها برای تولید کنندگان نوشابه ها به شمار می رود.
هیچ جامعه توسعه یافته ای بدون افزوده های غذایی قادر به حیات نیست. افزوده های غذایی در مراکز تولید ماده غذایی یکی از مهم ترین مواد می باشد که نیاز به ذخیره در تحت شرایط خاص میدارد.
رنگهای باعث جذابیت مواد غذایی می شوند و از طریق احساس دریافت می شوند، وجود آنها در تشخیص سریع و پذیرش نهایی هر فرآورده غذایی مؤثر میباشد.
در ایران در سالهای اول دهه 1360 به دلیل استفاده از رنگهای غیر مجاز در اغلب فرآورده های غذایی ابتدا مصرف رنگ ممنوع شد، ولی با توجه به استفاده گسترده از رنگ این ممنوعیت مؤثر واقع شد و اشکالات فراوانی را ایجاد کرد و با توجه به اینکه مصرف رنگهای طبیعی از نظر مجامع علمی و بین المللی به هر میزان مجاز بود، لذا صاحبان صنایع در جستجوی یافتن منابع طبیعی رنگهای غذایی بودند. تا به امروز که این رنگهای طبیعی در مقیاس زیادی در صنعت ایران استفاده میشود. لازم به ذکر است که کارامل یعنی مهمترین عضو تشکیل دهنده کرم کارامل یکی از مواد اصلی این محصول به شمار می رود و جزو رنگ دهنده ها عمل نمی کند.


تحقیق پیکاسو با word دارای 8 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق پیکاسو با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق پیکاسو با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق پیکاسو با word :
در 25 ماه اکتبر سال 1881، پابلو روییزپیکاسو، فرزند دون خوزه روییز پیکاسو و ماریا پیکاسو لوپز، در مالاگا واقع در جنوب اسپانیا به دنیا می آید.
پدر او، دون خوزه، نقاش بود که در مدرسه ی هنرهای زیبا، طراحی تدریس می کرده. پابلو پیکاسو که هر دم تغییر روش در کارش داشته است،
در ناکجااباد هنر سیر می کرده و همه ی کوشش هایی را که برای طبقه بندی کارش در مقالات مفهومی یا در برگه دان های مورخان هنر به کار می رفته، به مبارزه می طلبید. وی در سراسر دهه های پربار گذشته، آثاری آفریده که از نظر شیوه بیان و شگرد کار، یکسره با هم فرق داشته. عناصر سبکی که به گمان هنر مندان آن زمان دیر زمانی پیش از این در گذشته پیکاسو مدفون شده بود ، به طور ناگهان سر بر می آوردند و وی همین عناصر را با دیگر عناصر در می آمیخته تا دستاوردهایی نو و پر شگفت پدید آورد.
در وجود این اسپانیایی کوتاه قد با آن چشمان سیاه و خیره، نه یک نقاش و صد نقاش و هر یکی نوآورتر و پر خیال تر از دیگری نهان شده بوده.
پیکاسو با ایستادگی بر آزادی هنر و حفظ استقلال استوار خود می خواست از نقاشان سراسر اعصار به سبب خواری های بیشمار که کشیده بودند، انتقام بگیرد. وی کاشف دلاور و دم دمی مزاج، شیفته تجربه گری و سر انجام، هنرمندی بود که به نیروی درونی پویای خود برانگیخته می شده. در نزد نسل هنرمندان، آثار پیکاسو حکم دارو تلقی می شده، که همچون محرک نیرومند و شگرفی در وجود تاثیر می گذاشته و حتی توجه بی اعتنایان را بر می انگیخته. پیکاسو با نیروی حیاتی بی باکانه ای سنت هایی را که در واقع، جز مشتی از تعلیمات محافظت شده ی دانشکده هنر نبود، در هم ریخته. وی در دوران کودکی خویش، بسیار خودرای و چه بسا در خیلی از منابع به عنوان فردی کله شق نام برده شده. به جای آن که به درس توجه کند، به ساعت خیره می شده و حرکت آهسته ی عقربه ها او را افسون می کرده است. او برای رقابت با پدرش، از سنین پایین، طراحی هایی را آغاز کرد که از نظر ترسیم خطوط و قدرت خارق العاده ی دید و تخیل، در خور توجه بودند. نبوغ و استعداد پیکاسو چنان شگفت آور بوده که بنا به گفته ی خود او پدرش که از هنر فرزند متحیر شده بود، قلم و تخته و رنگ خود را به او سپرده و اعلام کرده که دیگر هیچ گاه نقاشی نخواهد کرد


مقاله بررسی سیستم حسابداری حقوق و دستمزد و نحوه محاسبه مالیات حقوق با word دارای 31 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله بررسی سیستم حسابداری حقوق و دستمزد و نحوه محاسبه مالیات حقوق با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله بررسی سیستم حسابداری حقوق و دستمزد و نحوه محاسبه مالیات حقوق با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله بررسی سیستم حسابداری حقوق و دستمزد و نحوه محاسبه مالیات حقوق با word :
بررسی سیستم حسابداری حقوق و دستمزد و نحوه محاسبه مالیات حقوق
پیشگفتار:
مالیات و بیمه به عنوان یک هزینه اجتماعی است که شهروندان یک جامعه در قبال استفاده از امکانات و خدمات عمومی باید پرداخت نمایند.
درس مهارتی مسئول حقوق و دستمزد به عنوان یکی از سرفصل¬های دروس مهارتی رشته حسابداری می¬باشد که با وجود کاربرد وسیع این دروس و لزوم شناخت قوانین و مقررات موضوع این مبحث، و با توجه به نبود یک مجموعه مدون، مطالعه این درس برای علاقه¬مندان دشوار می¬باشد. لذا بر آن شدیم که یک مجموعه کاربردی تحت عنوان مسئول حقوق و دستمزد را برای استفاده علاقه¬مندان تنظیم نماییم.
امید داریم این مجموعه بتواند نسبت به ارائه صحیح مفاهیم مالیات و بیمه در
پرداخت حقوق و دستمزد و تفهیم قواعد و قوانین مربوط راهنمای مناسبی برای فراگیران باشد.
فهرست مطالب
تعاریف
درآمد حقوق
دستمزد تولیدی
دایره کارگزینی
دایره زمان¬سنجی
دایره ثبت اوقات کار
دایره حسابداری حقوق و دستمزد
اطلاعات لازم برای محاسبه حقوق و دستمزد
حقوق و مزایای مستمر نقدی شغلی
مالیات
معافیت¬های مالیاتی مزایای مستمر و غیرمستمر
سایر معافیت¬های مالیاتی درآمد حقوق
نحوه محاسبه مالیات حقوق
تکالیف کارفرمایان
تکالیف دریافت¬کنندگان حقوق
مجازات¬های قانونی متخلفان
مرخصی، بازنشستگی، بیمه
تعطیلات و مرخصی¬ها مطابق با قوانین کار و تأمین اجتماعی
اقلام مشمول محاسبه حق بیمه و غیرمشمول
کسر حق بیمه در سازمان¬های دولتی
منابع تأمین مالی پرداخت حقوق بازنشستگان و مؤظفین
ثبت¬های حسابداری
تعاریف کلی و اصول
تعریف قرارداد کار و شرایط اساسی انعقاد آن (قوانین و مقررات کار و تأمین اجتماعی)
ماده 7:
موجب آن کارگر در قبال دریافت حق-السعی کاری را برای مدت موقت یا مدت غیر موقت برای کارفرما انجام می¬دهد.
تبصره 1:
حداکثر مدت موقت برای کارهایی که طبیعت آنها جنبه غیرمستمر دارد توسط وزارت کار و امور اجتماعی تهیه و به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
تبصره 2:
در کارهایی که طبیعت آنها جنبه مستمر دارد، در صورتی که مدتی در قرارداد ذکر نشود، قرارداد دائمی تلقی می¬شود.
ماده 8 :
شروط مذکور در قرارداد کار یا تغییرات بعدی آن در صوحرتی نافذ خواهد بود که برای کارگر مزایایی کمتر از امتیازات مقرر در این قانون منظور ننمایند.
ماده 9:
برای صحت قرارداد در زمان بستن قرارداد رعایت شرایط ذیل الزامی است:
الف- مشروعیت مورد قرارداد
ب- معین بودن موضوع قرارداد
ج- عدم ممنوعیت قانونی و شرعی طرفین در تصرف اموال یا انجام کار موردنظر
تبصره:
اصل بر صحت کلیه قراردادهای کار است. مگر آنکه بط
لان آنها در مراجع ذی¬صلاح به اثبات برسد.
ماده 10 :
قرارداد کار علاوه بر مشخصات دقیق طرفین باید حاوی موارد ذیل باشد:
الف- نوع کار با حرفه یا وظیفه¬ای که کارگر باید به آن اشتغال یابد.
ب- حقوق یا مزد مبنا و لواحق آن
ج- ساعات کار، تعطیلات یا مرخصی¬ها
د- محل انجام کار
هـ – تاریخ انعقاد قرارداد
و – مدت قرارداد، چنانچه کار برای مدت معین باشد.
ز – موارد دیگری که عرف و عادت شغل یا محل، ایجاب نماید.
تبصره:
در مواردی که قرارداد کار کتبی باشد، قرارداد در چهار نسخه تنظیم می¬گردد که یک نسخه از آن به اداره کار محل و یک نسخه نزد کارگر و یک نسخه نزد کارفرما و نسخه دیگر در اختیار شورای اسلامی کار و در کارگاه¬های فاقد شورا در اختیار نماینده کارگرزان قرا
ر می¬گیرد.
ماده 11 :
طرفین می¬توانند با توافق یکدیگر مدتی را به نام دوره آزمایشی کار تعین نمایند. در خلال این دوره هر یک از طرفین حق دارد، بدون اخطار قبلی و بی¬آنکه الزام به پرداخت خسارت داشته باشد، رابطه کار را قطع نماید. در صوحرتی که قطع رابطه کار از طرف کارفرما باشد وی ملزم به پرداخت حقوق تمام دوره آموزشی خواهد بود و چنانچه کارگر رابطه را قطع نماید، کارگر فقط مستحق دریافت حقوق مدت انجام کار خواهد بود.
تبصره:
مدت دوره آموزشی باید در قرارداد کار مشخص شود. حداکثر این مدت برای کارگردان ساده و نیمه ماهر یک ماه و برای کارگران ماهر و دارای تخصص سطح بالا سه ماه می¬باشد.
خاتمه قراداد کار
ماده 21:
قرارداد کار به یکی از طرق زیر خاتمه می¬یابد:
الف- فوت کارگر
ب- بازنشستگی کارگر
ج- از کارافتادگی کلی کارگر
د- انقضاء مدت در قراردادهای کار با مدت موقت و عدم تجدید صریح یا ضمنی آن
هـ – پایان کار در قراردادهایی که مربطو به کار خود ادامه داده و بدو استعفای خود را لام نماید، استعفای وی منتفی تلقی می¬شود و کارگر مؤظف است رونوشت استعفاء و انصراف از آن را نبه شورای اسلامی کارگاه و یا انجامن صنفی و یا نماینده کارگران تحویل دهد.
ماده 22 :
در پایان کار، کلیه مطالباتی که ناشی از قرارداد کار و مربوط به دوره اشتغال کارگر در موارد فوق است، به کارگر و در صوحرت فوت او به وارث قانونی وی پرداخت خواهد شد.
تبصره :
تا تعیین تکلیف وارث قاننی و انجام مراحل اداری و برقراری مستمری توسط سازمان تأمین اجتماعی، این سازمان مؤظف است نسبت به پرداخت حقوق متوفی به میزان آخرین حقوق دریافتی به طور علی¬الحساب و به مدت سه ماه به عائله تحت تکلف وی اقدام نماید.
ماده 23 :
کارگر از لحاظ درخیافت حقوق یا مستمری¬های ناشی از فوت، بیماری، بازنشستگی، بیکاریف تعلیق، از کارافتادگی کلی و جزئی و یا مقررات حمایتی و شرایط مربوط به آنها تابع قانون تأمین اجتماعی خواهد بود.
ماده 24 :
در صورت خاتمه قرارداد کار، کار معین یا مدت موقت، کارفرما مکلف است به کارگری که مطابق قرارداد، یک سال یا بیشتر، به کار اشتغال داشته است برای هر سال سابقه، اعم از متوالی یا متناوب بر اساس آخرین حقوق مبلغی معادل یک ماه حقوق به عنوان مزایای پایان کار به وی گپرداخت نماید.
ماده 25 :
هرگاه قراردادکار برای مدت موقت و یا برای انجام کار معین، منعقد شده باشد هیچ یک از طرفین به تنهایی حق فسخ آن را ندارد.
تبصره:
رسیدگی به اختلافات ناشی از نوع این قراردادها در صلاحیت هیأت¬های تشخیص و حل اختلاف است.
حق¬السعی
ماده34:
کلیه دریافتهای قانونی که کارگر به اعتبار قرارداد کار، اعم از مزد یا حقوق، کمک عائله¬مندی، هزینه¬های مسکن، خواروبار، ایاب و ذهاب، مزایای غیرنقدی، پاداش افزایش تولید، سود سالانه و نظایر آنها دریافت می¬نماید را حق السعی می¬نامند.
ماده 35:
مزد عبارت است از وجوه نقدی یا غیرنقدی و یا مجموع آنها در مقابل انجام کار به کارگر پرداخت می¬شود.
تبصره 1:
چنانچه مزد با ساعات انجام کار مرتبط باشد، مزد ساعتی و در صورتیکه بر اساس میزان انجام کار و یا محصول تولید شده باشد کارمز و چنانچه بر اساس محصول تولید ش
ده و یا میزان انجام کار در زمان معین باشد،؛ کارمزد ساعتی نامیده می¬شود.
تبصره 2:
ضوابط و مزایای مربوط به مزد ساعتی، کارمزد ساعتی و کارمزد و مشاغل مشمول موضوع این ماده که با پیشنهاد شورای عالی کار به تصویب وزیر کار و امور اجتماعی خواهد رسید تعیین می-گردد. حداکثر ساعات کار موضوع ماده فوق نباید از حداکثر ساعت قانونی کار تجاوز نماید.
ماده 36 :
مزد ثابت، عبارت است از مجموعه مزد شغل و مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل.
تبصره 1 :
در کارگاه¬هایی که دارای طرح طبقه¬بندی و ارزیابی مشاغل نیستند منظور از مزایای ثابت پرداختی به تبع شغل، مزایایی است که برحسب ماهیت شغل یا محیط کار و برای ترمیم مزد در ساعات عادی کار پرداخت می¬گردد، از قبیل مزایای سختی کار، مزایای سرپرستی، فوق¬العاده شغل و غیره.
تبصره 2:
در کارگرهایی که طرح طبقه¬بندی مشاغل به مراحل اجراء درآمده است مزد گروه و پایه، مزد مبنا را تشکیل می¬دهد.
تبصره 3:
مزایای رفاهی و انگیزه¬ای از قبیل کمک هزینه مسکن، خواروبار و کمک عائله¬مندی، پاداش افزایش تولید و سود سالانه جزو مزد ثابت و مزد مبنا محسوب نمی
¬شود.
ماده 37 :
مزد باید در فواصل زمانی مرتب و در روز غیر تعطیل و ضمن ساعات کار به وجه نقد رایج کشور یا با تراضی طرفین به وسیله چک عهده بانک و با رعایت شرایط ذیل پرداخت شود:
الف- چنانچه بر اساس قرارداد یا عرف کارگاه، مبلغ مزد به صورت روزانه یا ساعتی تعیین شده باشد، پرداخت آن باید پس از محاسبه در پایان روز یا هفته یا 15 روز یک بار به نسبت ساعات کار و یا روزهای کارکرد صورت گیرد.
ب- در صورتی که بر اساس قرارداد یا عرف کارگاه، پرداخت مزد به صوحرت ماهانه باشد، این پرداخت باید در آخر ماه صورت گیرد. در این حالت محزد مذکور حقوق نامیده می¬شود.
تبصره:
در ماههای 31 روزه مزایا و حقوق باید بر اساس 31 روز محاسبه و به کارگر پرداخت شود.
ماده 38 :
برای انجام کار مساوی که در شرایط مساوی در یک کارگاه انجام می¬گیرد، باید به زن و مرد مزد مساوی پرداخت شود. تبعیض در تعیین مزیان مزد بر اساس سن،
جنس، نژاد و قومیت و اعتقادات سیاسی و مذهبی ممنوع است.
ماده 39 :
مزد و مزایای کارگرانی که به صوحرت نیمه وقت یا کمتر از ساعات قانونی تعیین شده و به کار اشتغال دارند، به نسبت ساعات کار انجام یافته محاسبه و پرداخت می¬شود.
ماده 40:
در مواردی که با توافق طرفین قسمتی از مزد به صوحرت غیرنقدی
پرداخت می¬شود، باید ارزش نقدی تعیین شده برای این¬گونه پرداختها منصفانه و معقول باشد.
ماده 41 :
شرورای عالی کار همه ساله مؤظف است میزان حداقل مزد کارگران را برای نقاظ مختلف کشور و یا صنایع مختلف با توجه به معیارهای ذیل تعیین نماید.
1- حداقل مزد کارگران با توجه به درصد تورمی که از طرف بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اعلام می¬شود.
2- حداقل مزد بدون آنکه مشخصات جسمی و روحی کارگران و ویژگی¬های کار محول شده را مورد توجه قرارداد هدف باید به اندازه¬ای باشد تا زندگی یک خانواده، که تعداد متوسط آن توسط مراجع رسمی اعلام می¬شود را تأمین نماید.
تبصره:
کارفرمایان مؤظفند که در ازای انجام کار در ساعات تعیین شده قانونی به هیچ کارگری کمتر از حداقل مزد تعیین شده جدید پردخات ننمایند و در صورت تخلف، ضامن تأدیه مابه¬التفاوت مزد پرداخت شده و حداقل مزد جدید می¬باشد.
ماده 42 :
حداقل مزد موضوع ماده 41 این قانون منحصراً باید به صورت نقدی پر
داخت شود. پرداختهای غیر نقدی به هر صورت که در قراردادها پیش¬بینی می¬شود، به عنوان پرداختی تلقی می¬شود که اضافه بر حداقل مزد است.
ماده 43:
کارگران کارمزد برای روزهای جمعه و تعطیلات رسمی و مرخصی، استحقاق دریافت مزد را دارند و مأخذ محاسبه میانگین کارمزد آنها در آن روزها، کارکرد آخرین ماه کار آنها است. مبلغ پرداختی در هر حال نباید کمتر از حداقل مزد قانونی باشد.
مدت
ماده 51:
ساعت کار در این قانون مدت زمانی است که کارگیر نیرو یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار می¬دهد. به غیر از مواردی که در این قانون مستثنی شده است، کار کارگران در شبانه¬روز نباید از 8 ساعت تجاوز نماید.
تبصره 1:
کارفرما با توافق کارگران یا نماینده قانونی آنان می¬توان ساعت کار را در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها اضافه بر این میزان تعیین کند، به شرط آنکه مجموعه ساعات کار هر هفته از 44 ساعت تجاوز نکند.
ماده 52 :
در کارهای سخت و زیان¬آور و زیرزمینی، ساعات کار نباید از 6 ساعت در روز و 36 ساعت در هفته تجاوز نماید.
تبصره:
کارهای سخت و زیان¬آور زیرزمینی به موجب آئین¬نامه¬ای خواهد بود که توسط شوحرای عالی حفاظت فنی و بهداشت کار و شورای عالی کار تهیه و به تصویب وزرای کار امور اجتماعی و بهداشت، درمان و آزموش پزشکی خواهد رسید.
درآمد حقوق (ماده 82 قانون مالیات¬های مستقیم):
درآمدی که شخص حقیقی در خدمت شخص دیگری اعم از حقیقی یا حقوقی در قبال تسلیم نیروی کار خود بابت اشتغال در ایران برحسب مدت یا کار انجام یافته به طور نقد یا غیرنقد تحصیل می¬کند مشمول مالیات درآمد حقوق است.
درآمد مشمول مالیات حقوق ماده 83 قانون مالیات¬های مستقیم عبارت است از:
حقوق (مقری یا مزد یا حقوق اصلی) و مزایای مربوط به شغل اعم از مستمر یا غیرمستمل قبل وضع کسور و پس از وضع معافیت¬های مقرر در این قانون.
دستمزد تولیدی:
عبارت از وجوهی است که برای کار انجام شده تولیدی در یک مدت معین پرداخت و یا تعهد می¬گردد. بنابراین، کمیت و کیفیت نیروی کار و هزینه¬های مربوط به آن از موضوعاتی است که همواره باید کنترل و بررسی شود تا با پرداخت حقوق و دستمحزد مناسب، کیفیت نیروی کار حفظ می¬شود. منترل حقوق و دستمزد به لحاظ ارتباط و تأثیری است که این هزینه¬ها با تولحید و بهای تمام شده هر واحد محصول دارند کاهش و یا تثبیت بهای تمام شده، از یک طرف با تشویق و ترغیب کارگران به تولید بیشتر و از طرف دیگر، با سرپرستی و کنترل مداوم آنان امکان-پذیر است. همچنین با کنترل هزینه¬های دستمزد و اطلاع از جزئیات آن امکان افزایش تولید و کاهش زمان استاندارد انجام کار فراهم می¬گردد.
دستمزد مستقیم:
عبارتند از هزینه کار انجام شده¬ای که مستقیماً به جهت ساخت محصول پرداخت و یا تعهد می-گردد.
دستمزد غیر مستقیم:
عبارتنداز هزینه نیروی کار انجام شده که متوسط در ساخت محصول صرف نشده است.
زمان عادی کار انجام شده:
عبارت است از مدت زمانی که طبق روال عادی برای انجام کار لازم است.
زمان استاندارد انجام کار:
عبارت است از میزان کار مورد انتظار از هر کارگر در زمان معین. زمان استاندارد از طریق زمان-سنجی حرکات لازم برای تولید و با در نظر گرفتن اوقات است
دوایر کنترل¬کننده حقوق و دستمزد:
واحدهای تولیدی، به منظور کنترل حقوق و دستمزد از دوایری نظیر کارگزینی، برنامه¬ریزی تولیدی، زمان¬سنجی، ثبت قاوات کار، دایره حقوقی و دستمزد و دایره حسابداری بهای تمام شده استفاده می¬کنند. این دوایر اطلاعات لازم را جمع¬آوری، ثبت، نگهداری، و به مدیریت واحدهای دیگر گزارش می¬نمایند. وجود تمحام یا بعضی از دوایر کنترل¬کننده فوق، به وسعت عملیات تولید و تعد اد کارکنان بستگی دارد.
دایره کارگزینی:
وظیفه عمده این دایره تهیه و تدوین، و یا اصلاح دستورالعمل¬ها، آئین¬نامه¬های استخدامی و فرم-های پسرنلی می¬باشد. به گونه¬ای که با قانون کار و مقررات بیمه تأمین اجتماعی منطبق باشد. از وظایف دیگر این دایره، امور مربوط به استخدام، آموزش، ترفیعات، مرخصی¬ها، نقلر و انتقالات، اجرای طرح طبقه¬بندی مشاغل و تعیین شرح وظایف و برقراری ارتباط با سازمانها و اتحادیه¬های کارگری می¬باشد.
توضیح 1 :
کارفرما مکلف است هر شش ماه یک دست لباس کار مناسب با کار تهیه و در اختیار کارگر قرار دهد.
توضیح 2:
حق بیمه و مالیات، حق آموزش فنی و حرفه¬ای و ; در این لیست منظور نشده است./. 22/12 حداقل دستمزد روزانه 18930 ریال
دایره زمان¬سنجی:
وظایف این دایره بررسی و محاسبه زمان استاندارد برای ساخت یک واحد محصول است. زمان استاندارد انجام کار را با توجه به امکانات و شرایط فیزیکی تعیین می¬کنند بدین ترتیب که ابتدا زمان هر حرکت را با بررسی حرکات لازم برای تولید اندازه می¬گیرند و سپس با جمع مدت حرکات، زمان استاندارد را برای ساخت یک واحد محصول در دوایری نظیر برنامه¬ریزی تولید، حسابداری حقوق و دستمزد و حسابداری بهای تمام شده به دلایل مختلف کاربرد دارد.
دایره ثبت اوقات کار:
وظیفه این دایره گردآوری اطلاعات مربوط به اوقات کار انجام شده در مورد هر یک از سفارشات، مراحل تولید و یا محصولات می¬باشد. اطلاعات مربوط به اوقات کار صرف شده، با استفاده از دو کارت (کارت ساعت و کارت اوقات کار) مشخص، ثبت و نگهداری می¬شود.
الف- کارت ساعت (کارت حضور و غیاب):
این کارت، حضور هر یک از کارکنان در کارخانه و ساعات شروع و خاتمه کار آنان در هر روز و یا هر نوبت کار همچنین ساعات اضافه¬کاری را نشان می¬دهد.
در مؤسسات مختلف، برای حضور و غیاب کارکنان از کارتهای متنوعی استفاده می¬شود. ثبت زمان ورود و خروج کارکنان بر روی کارتها برخی ب
وسیله ماشین. ساعات کارت¬زن و کامپیوتر و برخی با دست انجام می¬گیرد.
ب- کارت اوقات کار:
این کارت نشان¬دهنده اوقاتی است که کارگر برای ساخت و تکمیل هر سفارش صرف کرده است به عبارت دیگر، این کار حاوی اطلاعاتی در مورد نوع کار انجام شده می¬باشد. تکمیل کارتهای ثبت اوقات کار، به عوامل متعددی و نوع عملیات بستگی دارد. در مؤسساتی که تولید به صورت سفارش انجام می¬شود، کارت اوقات کار، در محاسبه و پرداخت نهائی دستمزد کارکنان از اهمیت ویژه¬ای برخوردار است ولی در مؤسساتی که تولید به صورت سفارش انجام نمی¬شود، معمولاً به کارت اوقات کار نیازی نیست. اگر هر کارگری روی سفارشات متعددی کار کند باید شروع و پایان کار را بر روی هر سفارش به سرپرست اطلاع دهد که در این صورت کارتها به وسیله سرپرست تکمیل می¬گردد. کارتهای ثبت اوقات کار ابزار مناسبی برای محاسبه و پرداخت پاداش کارگران بر اساس طرحهای تشویقی است.
دایره حسابداری حقوق و دستمزد:
وظایف این دایره، تهیه و تنظیم لیست حقوق و دستمزد و تعیین مبلغ ناخالص و خالص حقوق و دستمزد است. همچنین این دایره بر مبنای اطلاعاتی که از دوایر دیگر دریافت شده است وظیفه طبقه¬بندی لیست حقوق و دستمزد را بر حسب نوع کار، دوایر و مراحل تولید بر عهده دارد. مدارک حقوق و دستمزد هر یک از کارکنان در این دایره نگهداری می¬شود. طبقه¬بندی هزینه حقوق و دستمزد، با استفاده از کارتهای اوقات کار به منظور تفکیک و تخصیص هزینه حقوق و دستمزد مستقیم هر یک از سفارشات، دوایر و مراحل مختلف تولید و دستمزد غیرمستقیم در گروه هزینه¬های سربار انجام می¬شود.
اطلاعات لازم برای محاسبه حقوق و دستمزد:
برای محاسبه هزینه حقوق و دستمزد، باید اطلاعات و عوامل لیست حقوق و دستمزد را شناخت و علاوه بر آن از قوانین و مقررات مربوط (قانون کار و بیمه¬های اجتماعی مالیات و ;) اطلاعات کافی داشت برخی اطلاعات مربوط به دستمزد، شامل: مدت کار، حقوق پایه، اضافه¬کاری، حق نوبت کاری، مرخصی استحقاقی، پاداش، کارآموزی، اوقات تلف شده، طرحهای تشویقی، حتی بیمه¬های اجتماعی سهم کارفرما، بیمه عمر، بیمه حوادث ناشی از کار و هزینه¬های رفاهی کارگران می¬باشد که شرح مختصری در مورد بعضی از آنها داده می¬شود.
حقوق پایه:
حقوقی است که با رعایت قانون کار (برای کارگران رسمی) و یا به وسیله عقد قراردادی که مقادیر قانون کار نباشد (برای کارگران قراردادی)، برای انجام یک ساعت کار و یا تولید یک واحد محصول تعیین و به صورت ساعتی، روزانه، هفتگی و معمولاً ماهانه پرداخت می¬شود در صورتی که مزد کارگر بر اساس تعداد تولحید و بدون توجه به ساعات کار کرد (پارچه کاری) محاسبه و پرداخت شود، اصطلاحاً آن را کارمزد گویند.
توجه: دستمزد روزانه کارگر نباید از حداقل دستمزد ت
عیین شده در قانون کار کمتر باشد.
ساعات کار عادی:
مطابق ماده 51 قانون کار ساعت کار عادی، مدت زمانی است که کارگز، نیرو یا وقت خود را به منظور انجام کار در اختیار کارفرما قرار دهد. به غیر از مواردی که در این قانون مستثنی شده است. ساعات عادی کارگران در شبانه¬روز، نباید از 8 سا
عت تجاوز نماید. به موجب تبصره 1 ماده 51 قانون کار، کارفرما با توافق کارگران نماینده یا نمایندگان قانونی آنان می¬توانند ساعات کار را در بعضی از روزهای هفته کمتر از میزان مقرر و در دیگر روزها اضافه بر این میزان تعیین کند به شرط آنکه مجموع ساعات کار هر هفته از 44 ساعت تجاوز نکند.
ساعات کار اضافی (اضافه¬کاری):
مطابق قانون کار: اضافه کار باید تابع شرایط زیر باشد:
الف- موافقت کارگر
ب- پرداخت 40 % اضافه بر مزد هر ساعت کار عادی
پ – ساعات کار اضافی نباید از 4 ساعت در روز تجاوز نماید، مگر در موارد خاص با توافق طرفین.
ت – روز جمعه، روز تعطیل هفتگی کارگران با استفاده از مرد می¬باشد. کارگرانی که به هر عنوان کار کنند در مقابل عدم استفاده از تعطیل روز جمعه 40 % اضافه بر مزد دریافت خواهند کرد مطابق قانون کار از 6 بامداد تا ساعت 22، کار روز و از ساعت 22 تا 6 بامداد روز بعد کار شب محسوب می¬شود. اگر قسمتی از کار در روز و قسمتی در شب انجام شود 35 % مزد، اضافه بر مزد ساعت کار عادی تعلق می¬گیرد. مش
روط بر این که کارگر نوبت کار نباشد. بر موجب ماده 61 قانون کار، ارجاع کار اضافی به کارگرانی که کار شبانه یا کارهای خطرناک و سخت و زیان¬آور انجام می-دهند ممنوع است. به قسمتی از دستمزد ساعات اضافه¬کاری که علاوه بر نرخ ساعات عادی به کارگران پرداخت می¬شود، فوق¬العاده اضافه¬کاری می¬گویند.
مثال: در صورتی که نرخ دستمزد روزانه عادی یک کارگر 2580 ریال در ساعت باشد برای یک ساعت اضافه¬کاری به او مبلغ 1032 ریال علاوه بر دستمزد عادی پرداخت می¬شود.
فوق¬العاده اضافه کاری 10321 = 4
0 % × 2580
دستمزد یک ساعت اضافه¬کاری 3612 = 1032 + 2580
نوبت کاری:
در بسیاری از واحدهای تولیدی، به دز کاری که در طوی ماه گردش دارد به نحوی که نوبت¬های آن در صبح یا عصر یا ضب واقع شود به کارگری که در طول ماه به طور نوبتی کار می¬کند و اگر نوحبت کارش در صبح و عصر واقع شود 10 % و چنانکه نوبت کار او در صبح و عصر و شب قرار گیرد 15 % و در صورتی که نوبت کار در صبح و شب و یا عصر و شب باشد 5/22 % علاوه بر دستمزد عادی به عنوان فوق¬العاده نوبت کاری پرداخت خوا
هد شد. ساعات نوبت کاری ممکن است از 8 ساعت در شبانه¬روز و 44 ساعت در هفته تجاوز نماید لیکن جمع ساعات کار در 4 هفته متوالی نباید از 176 ساعت بیشتر باشد.
حقوق و مزایای مستمر نقدی شغلی:
مجموعه پرداختهای ماهانه و یا سالانه که معمولاً در لیست حقوق و مزایا ثبت و یا پرداخت می-گردد شامل:
1- حقوق ثابت
2- مزایای مستمر شغلی
3- حق مقام
4- حق اولاد
5- حق مسکن
6- حق ایاب و ذهاب
7- امر معاش
8- فوق¬العاده¬های بدی آب و هوا، محرومیت از تسهیلات زندگی، محل خدمت، اشتغال خارج از مرکز، سختی شرایط محیط کار، نوبت¬کاری، کشیک، جذب، مزایای ارزش اشتغال مأموران خارج از کشور، مرزی
9- فوق¬العاده کسر صندوق
10- فوق¬العاده تضمین صاحب جمعان و سایر مزایا که طبق مقررات استخدامی کارفرما تحت عناوینی غیر از موارد فوق همراه با حقوق و مزایای نقدی ماهانه به طور مستمر به اشخاص حقوق بگیر پرداخت یا تخصیص داده می¬شود.
مزایای مستمر غیرنقدی:
الف- استفاده از مسکن واگذاری از طرف کارفرما (با اثاثیه یا بدون اثاثیه) به استناد تبصره ذیل ماده 83 قانون مالیاتهای مستقیم مبنای درآمدهای غیرنقدی مسکن با اثاثیه معادل 25% و بدون اثاثیه 20% حقوق و مزایای مستمر نقدی (به استناد مزایای نقدی معاف موضوع ماده 91 قانون مالیات¬ها) در ماه پس از وضع وجوهی که از این بابت از حقوق کارمندان کسر می¬گردد.
ب- استفاده از اتومبیل اختصاصی واگذاری از طرف کارفرما به راننده یا بدون راننده که اتومبیل اختصاصی با رانتنده معادل 10% و بدون راننده 5% حقوق مزایای مستمر نقدی (به استثنای مزایی نقدی معاف موضوع ماده 91 قانون مالیات¬ها) در ماه پس از وضع وجوهی که از این بابت از حقوق کارمند کسر می¬شود.
ج- سایر مزایای غیرنقدی مستمر (معادل تمام شده برای پرداخت کننده حقوق) از قبیل خوار و بار و بقیه.
مزایای غیرمستمر:
به استناد قالنون مالیاتها و قانون کار عبارتنداز: اضافه¬کار، فوق¬العاده مأموریت، هزینه سفر، پاداش انجام کار، عیدی و پاداش آخر سال، وجوه پرداختی بابت لباس کار، و یا در اختیار گذاردن آن، پرداختهایی بابت هزینه درمان و معالجه کارکنان، بازخرید، مرخصی، پاداش بهره¬وری و سایر مزایای غیر مستمر که طبق مقررات استخدامی یا قانون کار از طرف کارفرما به کارکنان پرداخت و یا در اختیار آنان قرار داده می¬شود.
تذکر:
به استناد ماده 82 قانون مالیاتها برای محاسبه درآمد مشمول مالیات باید درآمدهای غیرنقدی به معادل نقدی آن تقویم و سپس به درآمدهای نقدی اضافه گردد تا درآمد مشمول مالیات حقوق مشخص گردد.
مالیات
(قوانین و محاسبات حقوق و دستمزد)
مالیات چیست؟
مالیات در واقع انتقال بخشی از درآمدهای جامعه به دولت و یا بخشی از سود فعالیتهای اقتصادی است که نصیب دولت می¬گردد زیرا ابزار و امکانات دست¬یابی به این درآمد و سودها را فراهم ساخته است. در واقع اجرای عادلانه قانون مالیاتها دولت آحاد مردم را به یک نوع پس¬انداز اجباری صوق می¬دهد. امروزه در کلی¬ترین تعریف مالیات یک نوع هزینه اجتماعی به شمار می¬رود که افراد جامعه به تناسب استفاده از این هزینه اجتماعی باید تقبل پرداخت آن را نمایند.
بر اساس قوانین مالیاتی کشور انواع مالیات¬ها به شرح ذیل می¬باشد:
1- مالیات¬های مستقیم که به طور مستقیم از دارایی و درآمد افراد وصول و شامل مالیات بر دارایی و مالیات بر درآمد می¬باشد.
الف- مالیات بر دارایی
1- الف) مالیات سالانه املاک
2- الف) مالیات مستغلات مسکونی خالی
3- الف) مالیات بر اراضی بایر
4- الف) مالیات بر ارث
5- الف) حق تمبر
