
بررسی اندازه گیری بهره وری با word دارای 100 صفحه می باشد و دارای تنظیمات و فهرست کامل در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد بررسی اندازه گیری بهره وری با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
تعریف اندازه گیری بهره وری
به طور خلاصه، بهره وری نتایجی را به عنوان کارکردی از تلاش منعکس میکند. وقتی که بهره وری افزایش مییابد، این معنا را میدهد که نتایجی بیشتر از میزانی معین از تلاش به دست آمدهاند. در معنای کلاسیک، بهره وری به عنوان یک نسبت تعریف میشود یعنی داده یک تلاش (کار) بر نهادههای (کار، انرژی و غیره) لازم برای تولید آن داده تقسیم میشود. چند مثال را در نظر بگیرید تعداد بوشلهای ذرت را میتوان به عنوان یک داده کلیدی از عملکرد یک مزرعه تلقی کرد. زمان و کار مزرعه دار را میتوان نهاده به حساب آورد. تعداد قطعاتی را که کارگران خط تولید میسازند میتوان داده فرض کرد، و نهاده میتواند مدت زمانی باشد که یک کارگر در خط تولید تعدادی قطعه تولید میکند. در اینجا مثالهای بیشتری از مقیاسهای بهره وری از محیطهای مختلف ذکر شدهاند.
تعداد صفحات تایپ شده تعداد واگنهای باری تخلیه شده
ساعات خدمت منشی گری تعداد کارگران، لیفت تراکها
تعداد دانشجویان تعلیم دیده تعداد مشتریانی که خدمات دریافت کردهاند
ساعات کار شرکت خدمت دهنده مقدار نیروی برق مصرف شده
توجه کنید که هر یک از مقیاسهای بهره وری به عنوان یک نسبت بیان میشود. برای مثال، زمانی که یک منشی 20 صفحه (داده) را در یک ساعت کار (نهاده) تایپ میکند، بهره وری او بیست عنوان میشود. اگر او یک دوره ماشین نویسی سریع را آموزش ببیند یا از یک دستگاه جدید حروف نگار رایانهای با سرعت زیاد استفاده کند، و در نتیجه حالا بتواند 30 صفحه در ساعت تایپ کند، مقیاس 30 (30 صفحه تقسیم بر یک ساعت) خواهد شد.
احتمالاً رهبران سازمانی آینده نیازمند خواهند بود تا اندازه گیری بهره وری را خیلی خوب بفهمند و بتوانند آن را به آسانی به دیگران تعلیم دهند. به علاوه، مربیان، مشاوران توسعه سازمانی و پژوهشگران امور سازمانی باید خودشان را با مهارتها و دانشهای مورد نیاز برای اندازه گرفتن و فهمیدن محیط بهره وری مجهز کنند.
کارآیی، اثر بخشی، و بهره وری
یکی از مفاهیم مرتبط با اندازه گیری بهره وری مفهوم تولید «اثر بخش» و تولید «کارآمد» است. تولید اثر بخش فرآیندی است که نتایج مطلوب را به وجود میآورد. یک سازمان ممکن است به طور اثر بخشی محصولاتی بیشتر تولید کند یا خدماتی بیشتر ارائه دهد. برای مثال، یک لبنیات فروشی ممکن است ده درصد بیشتر بستنی در هفته تولید کنند. یک مؤسسه خدماتی ممکن است تعداد خانههایی را که نظافت میکند ماهانه تا 15 درصد افزایش دهد. در هر دو مورد تولید اثر بخش افزایش یافته است. به هر حال، همان افزایشهای اثر بخش در داده ممکن است به قیمت سطح بسیار بالاتری از نهاده به دست آمده باشد. ده درصد اضافه تولید بستنی ممکن است به قیمت 15 درصد افزایش در سرمایه برای پرداخت هزینههای خودروی مؤسسه مزبور و 5 درصد افزایش در هزینههای مستقیم کارگر کسب شده باشد. در این مثالها، در حالی که تولید اثر بخش بالا رفته، بهره وری کل سازمان پایین آمده است، صرفاً به این علت که نهادههای مورد نیاز برای تولید دادهها سریع تر از تولید اثر بخش صعود کرده است. در حالی که هر دو مثال دستیابی به تولید اثر بخش مطلوب (افزایش دادهها) را نشان میدهد، مصرف نهادههای افزایش یافته در واقع سبب شده است تا سازمان بهره وری کمتری داشته باشد.
تولید کارآمد نشان دهنده دستیابی به دادههای مطلوب با حداقل نهادههاست. این موضوع در ابتدا این طور به نظر میرسد که بهره وری در بالاترین سطح خود میباشد، در حالی که کارآیی و بهره وری از نزدیک به یکدیگر مرتبند. تولید کارآمد بهترین بهره وری را تضمین نمیکند. برای مثال، یک تولید کننده لباس ممکن است 100 کت اسپورت در روز تولید کند، ولی همین کار را ممکن است با پنج کارگر کمتر از آن تعدادی که یک ماه قبل برای تولید آن 100 کت نیاز داشت انجام دهد. ولی اگر تقلیل در نهاده کار سبب افزایش میزان نقص در کتهای اسپورت شودیعنی از 2 کت به 7 کت در هر 100 کت برسد، در این کاسبی چیزی عاید نشده است. در حقیقت، هزینه دوباره کاری یا نرخ دور ریز کتهای ناقص ممکن است بالاتر از میزان هزینه تقلیل یافته نهاده باشد که به علت صرفه جویی در پنج کارگر حاصل شده است. همچنین توجه کنید، که حتی اگر میزان نقص کتها قابل قبول باشد، آنها ممکن است از مد افتاده یا فاقد ردیف اندازه قابل فروش به مقدار کافی باشند. اگر هزینههای تقلیل یافته کار نیز منجر به کیفیت پایین تر بشود، تولید ممکن است کارآمدتر باشد. ولی بهره وری زمان آسیب ببیند. در سازمانهای خلاق، اثر بخشی و کارآیی باید دست در دست یکدیگر حرکت کنند. سازمانها برای مدتی کوتاه میتوانند بدون کارآیی خوب دوام آورند اما بدون اثر بخشی معمولاً از بین خواهند رفت.
دومین مفهوم مرتبط با اندازه گیری بهره وری مفهوم کار «سخت تر» در مقابل کار «هوشمندانه تر» است عدهای میگویند بهره وری سخت تر کار کردن نیست، در واقع هوشمندانه تر کردن است. میان سخت تر و هوشمندانه تر کار کردن تفاوت وجود دارد. برای مثال، شناگری را در نظر بگیرید که آموزش بسیار دشواری دیده است تا به بالاترین مقام قهرمانی برسد. این شناگر نمیتواند سخت تر کار کند چون به بالاترین سطح تلاش خود رسیده است. ولی اگر یک مربی زرنگ بتواند روش جدیدی از چرخیدن در حال شنا را به او یاد بدهد که باعث تقلیل زمان تلف شده در آب شود، و بتواند به او آموزش دهد تا در شیرجه مدتی بیشتر زیر آب باقی بماند (در زیر آب کارآیی هیدرودینامیک بیشتر است)، بنابراین شناگر میتواند بدون آن که سخت تر کار کند مدت مسابقهاش را کاهش دهد مقدار تلاش او در طول یک مسابقه ثابت خواهد ماند، ولی زمانهای (داده) مسابقهاش بهتر خواهند شد، بدین ترتیب این شناگر افزایشی در بهره وری خواهد داشت. در بهره وری میشوند یا نه، چالشی برای متخصصان اندازه گیری است.
منابع و ماخذ
کتاب اندازه گیری بهره وری نوشته دکتر محمود عبدالله زاده


تحقیق جنگ جهانی دوم با word دارای 14 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق جنگ جهانی دوم با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق جنگ جهانی دوم با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق جنگ جهانی دوم با word :
دلایل آغاز جنگ
جنگ جهانی دوم به دلایل بسیاری آغاز شد. بعضی از اصلی تربن آن ها، بحران اقتصادی و تورم، درخواست غرامت جنگی از جمهوری وایمار آلمان پس از جنگ جهانی اول. رکود اقتصادی و نیاز ژاپن به مواد اولیه بود که باعث ظهور و رواج اندیشه فاشیسم و ملی گرایی، ظهور اندیشه دیکتاتوری و محدود کردن فکر و اندیشه شد.
جنگ جهانی اول به پایان رسید، اما نظام سرمایهداری اروپا جنگ دیگری را آبستن بود. سرمایهداری اروپا از بازارهای پس از جنگ فربه شده بود. تنها چند ماه پس از جنگ جهانی اول بود که شوراهای انقلابی کارگری به ویژه در آلمان پدید آمده و شدیداً طبقهی حاکم را نگران کرده بودند. به همین خاطر طبقهی حاکم آلمان به تسلیح میلشیای ارتجاعی همت گمارد تا «خطر» انقلاب را برطرف کرده و بتواند روسیه را از حمایت کارگران اروپا محروم نماید. شوراهای انقلابی کارگری درهمکوبیده شدند و بحران اقتصادی بر جای ماند تا این که در سال میزان بیکاری به درجهای بیسابقه رسید. اشتهای استعماری قدرتهای بزرگ سرمایهداری و رقابتهایشان هم در این زمان به شدت تقویت شده بودند.
پیش زمینه جنگ
در آلمان چهار میلیون نفر بیکار بودند و از آن جایی که این کشور مستعمره نداشت، نمیتوانست محصولاتش را به فروش برساند. هیتلر سال در کتابی به نام نبرد من (Mein Kampf) اعلام کرد که باید در فکر «فضایی برای حفظ موجودیت نژادژرمن» بود و باید برای این مهم «به شرق نگریست». او سپس برای به دست آوردن بازارهای جدید برای محصولات آلمانی مسئلهی نابودی «یهودیت – بلشویسم» را مطرح نمود. این تنها کارفرمایان آلمانی از قبیل زیمنس، بایر، کروپ یا بُش نیستند که از نظرات هیتلر پشتیبانی کردند، و صندوقهای نازیسم را پر از پول و امکانات نمودند. کارفرمای فولادسازی تیسن هزار مارک طلا به نازیها داد و هیتلر سال به قدرت رسید. ورث در کتابی که سال به نام (روسیه در جنگ، از استالینگراد تا برلین)، منتشر نمود، چنین نوشت:«مبارزه با بلشویسم جهانی هدف اصلی سیاست آلمان بود.» هیتلر سال به تاریخدانی به نام کارل بورکهاردت گفت:«هر چه من در نظر دارم برضد روسیه است. اگر غرب آن قدر احمق است تا این موضوع را بفهمد، من مجبورم با روسها سازش کنم تا غرب را به صورت نظامی شکست دهم و سپس تجدید قوا کرده و اتحاد شوروی را نابود نمایم.» عملاً غرب در سال از پای درآمد و هیتلر یک سال بعد علیه شوروی وارد عمل شد.
جنگ در اروپا
آلمان در سپتامبر، به لهستان حمله کرد، این تاریخ متداول آغاز جنگ جهانی دوم در غرب میباشد. در پی این با اعلام جنگ کشورهای انگلیس، فرانسه و بلژیک به آلمان جنگ جهانی دوم آغاز گشت.
روز ژوئن عملیاتی با نام رمز بارباروسا آغاز گشت. پنج میلیون سرباز ارتش هیتلری (Wehrmacht) به شوروی حملهای برقآسا کردند. روز مارس همان سال هیتلر دستوری با این مضمون صادر کرده بود:«تمام شوراها باید نابود شوند، هر سرباز آلمانی که در این راه قوانین بینالمللی جنگ را زیرپا بگذارد عفو و بخشوده میشود.»
ارتش فرانسه در سال فقط روز در برابر ارتش هیتلری دوام آورد و نابود گردید. پس از این شکست بود که روزنامهی آمریکایی نیویورک پست در شماره ژوئن نوشت:«باید معجزهای به بزرگی نازل شدن انجیل روی دهد تا ارتش سرخ بتواند در مدت کوتاهی از یک شکست کامل رهایی یابد.» کمی بیش از یک ماه بعد، در ژوئیه، ارتش آلمان در مقابله با ارتش سرخ هزار کشته داد و این تعداد برابر کل کشتهشدگان این ارتش در حملاتش در غرب بین سالهای و بود. در سال نبرد استالینگراد هزار سرباز آلمانی را کنار زد، در سال ارتش هیتلری هزارنفر را در نبرد کورسک معروف به نبرد تانک ها از دست داد. نخبگان اس اس در این زمان به کلی نابود شدند. ارتش سرخ موفق گردید که لشکر از لشکر هیتلری را در تمام جبهههای جنگ نابود نماید.
در ژوئن نیروهای متفقین مرکب از ارتشهای کشورهای انگلستان، کانادا و ایالات متحده آمریکا به اتفاق واحدهایی از ارتش فرانسه آزاد عملیات پیاده شدن در ساحل نرماندی(ساحل کانال مانش) را آغاز کردند. هدف این اردوکشی، آزاد کردن فرانسه و سپس اروپای غربی از چنگال هیتلر و سبک کردن بار جنگ از دوش ارتش روسیه شوروی بود تا روسها بتوانند به سرعت آلمانیها را از خاک خود برانند. در نتیجه از دو بخش شرقی و غربی اروپا هیتلر در محاصره قرار گرفت و برلین در مه پس از خودکشی هیتلر سقوط کرد.در پی مرگ هیتلر دریادار فون دونیتس که از سوی هیتلر پیشوای دولت نازی شده بود تسلیم بی قید و شرط را در برابر متفقین پذیرفت.
جنگ در افریقا و خاورمیانه
در افریقا
«ژنرال اروین رومل» که در فوریه 1941 با یک لشکر کامل زرهی به شمال افریقا فرستاده شده بود، در ابتدای پیاده شدن در افریقا به پیروزیهای حیرت انگیزی در مقابل بریتانیاییها دست یافته بود. در اواخر سال 1941 و اوایل سال 1942 که سوخت کافی به نیروهای وی رسیده بود، رومل با یک حمله برق آسا در ظرف یک هفته، سیصد مایل پیشروی کرد و از مرز مصر گذشت، ولی در ایستگاهی کوچک به نام «العلمین» متوقف شد. این به آن دلیل بود که متفقین که متفقین کلیدهای رمز آلمان و ایتالیا را کشف کرده بودند. به هر کاروان تدارکاتی به سرعت حمله میشد. توقف آلمانیها در «العلمین» فرصتی به بریتانیا داد تا نیروهای خود را تجدید کند، «ژنرال برنارد لاو مونتگومری» به فرماندهی سپاه هشتم بریتانیا منصوب شد. نیروهای بریتانیا آماده ضد حمله به آلمانیها شدند. نخستین جنگ رومل و مونتگومری به «جنگ علم حلفا» مشهور شد. نیروهای رومل نمیتوانستند از سد آتش توپخانه انگلیسیها بگذرند. در ضمن بیشتر سوخت ارسالی به افریقا به قعر دریا رفته بود. رومل تقاضای کمک سریع کرد، ولی این کمک هرگز به وی نرسید. مونتگومری در 23 اکتبر، ضد حمله خود را با آتش شدید توپخانه آغاز کرد. این «نبرد دوم العلمین» بود که کار آفریکا کورپس رومل را یکسره کرد. غرق شدن چهار کشتی حامل بنزین در بندر «طبرق» سبب شد تا نیروی زرهی رومل از کار بیفتد. فاجعه دیگر زمانی رخ داد که نیروهای آمریکایی در مراکش و الجزایر در مسیر عقب نشینی رومل پیاده شدند. نیروهای آلمان و ایتالیا در شمال افریقا که 91 هزار نفر بودند تا ماه مه همان سال تسلیم شدند. در نوشتههای رومل که پس از مرگش چاپ شده است، این جمله به چشم میخورد:
«از دلاورترین مردان، بدون اسلحه کاری ساخته نیست، اسلحه بدون مهارت به هیچ دردی نمیخورد و در جنگ متحرک از اسلحه و مهمات کاری بر نمیآید، مگر وسیله نقلیه و سوخت کافی برای جابه جایی آنها وجود داشته باشد».


مقاله طراحی در محیط ADS با word دارای 87 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله طراحی در محیط ADS با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله طراحی در محیط ADS با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله طراحی در محیط ADS با word :
این فصل توصیف می کند ایجاد طراحی ها را در محیط ADS نقطه آغاز این فصل فرض می کند که شما برنامه را آغاز کرده اید ، همانطور که در فصل 1 توصیف شده اصول برنامه و شما با مفهوم دایرکتوری پروژه ومدیریت فایل طراحی آشنا هستید همانطور که در فصل 2 توصیف در مدیریت پروژه ها و طراحی ها – اگر چه شما می توانید یک تنوع وسیع از عملیات ویرایش را برروی طرحتان ، هنگامیکه آن را ایجاد می کنید یا وقتیکه طراحی کامل شد ، انجام دهید : شما می توانید آپشن های زیادی را قبل از اینکه شما کار طراحی یتان را آغاز کنید ، تنظیم نمایید تا نیاز برای ویرایش را مینیمم کنید. این آپشن ها می توانند از طریق دایلوگ باکس PRE FERENCEاز پنجره طراحی تنظیم شوند – برای اطلاعات بیشتر رجوع کنید به :
Setting desing environment preferences در custumization manual برای جزئیات در اضافه کردن صفحات به پنجره طراحی رجوع کنید به آن قسمت :adding adraming sheet $ در فصل اول .
تعریف واحد ها برای یک طراحی :
محیط طراحی استفاده می کند واحد ها را در شیوه های مختلف که بصورت زیر متفاوتند : layout units واحد استفاده شده برای قالب های shap grid در محیط رسم از پنجره layout .
نکته : واحد استفاده شده برای shap – grid نا محیط رسم از پنجره شماتیک را به اینچ ونمی تواند عوض شود. وقتیکه شما انتخاب ها را می بینید در دایلوگ باکس های مختلف برای پیکسل های صفحه یا واحدهای طرح ، واحد های schem به اینچ هستند – length unit واحد اندازه گیری بای پارامترها با طول فیزیکی در هر پنجره شماتیک layout و به طور پیش فرض واحد های lay out انتخاب کنید length unit تا استفاده شود به عنوان یک پیش فرض برای همه طراحی ها در پروژه هنگام کار کردن با آپشن layout ما توصیه می کنیم، حفظ layout units – length unit را به طور یکسان بنابراین length unit هر دو هدف را به طور پیش فرض برآورده می کند. نکته : شما می توانید یک leugth unit متفاوت برای یک طراحی انفرادی انتخاب کنید coptions> preferen ces> unit scale ولی یک تغییر ایجاد نشده در این روش فقط در حافظه وجود دارد مگر اینکه شما ذخیره کنید. Preferences را در یک فایل. برای جزئیات مراجعه کنید به
units/ scale- customizahom manoall فاکتورهای مقیاس نشان داده شده در تب واحد ها / مقیاس از دایلوگ باکس preferences در بردارد به صورت پیش فرض در یک مقدار محدود ا زموقعیت ها را برای جزئیات به قسمت units / scale factore مراجعه کنید.
قرار دادن اجزاء:
شما طراحی را بوجود می آورید با قرار دادن آیتم ها نظیر – آیتم های داده ، اندازه گذاری ها ، منابع ، کنترل های شبیه سازی در یک پنجره طراحی ، راههای مختلفی برای دسترسی به این آیتم ها وجود دارند ، browse در پنجره searching – com ponent library در پنجره component library – component palette در سمت چپ از پنجره طراحی component history در نوار ابزار یا به صورت دایلوگ باکس –component history در نوار ابزار یا بصورت یک دایلوگ باکس hot keys وقتیکه شما اجزا را به زیر موی اجزاء اضافه کرده اید ، اگر چه روش های مختلفی از دسترسی وجود دارد قدم های پایه برای قرار دادن یک جزء یکسان هستند. برای قرار دادن یک جزء در پنجره طراحی:
1- مکان یابی کنید وکلیک کنید تا آن جز را انتخاب کنید.
2- نشان گر را در محل رسم جابه جا کنید و دکمه چرخش را کلیک کنید تا symbol را در صورت نیاز بچر خانید.
3- کلیک کنید تا قرار دهید symbol را در موقعیت مناسب .


مقاله در مورد مقام زن با word دارای 33 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد مقاله در مورد مقام زن با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی مقاله در مورد مقام زن با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن مقاله در مورد مقام زن با word :
مقام زن
این مقاله در حقیقت خلاصه ای از پایان نامه ی خانم مانا کیا است. به دلیل طولانی بودن مقاله در زیر خلاصه ای از مطالب اصلی آن ترجمه و ارائه شده است. تلاش شده است که قسمتهای مربوط به دیدگاهها و آرای پروین پایدار به طور کامل آورده شوند. اصل مقاله در کتابخانه ی صدیقه دولت آبادی موجود است.
در مورد موضوع زنان در قرن بیستم در ایران مطالب زیادی، با رویکردها و ددگاههای متفاوتی، نوشته شده است. بسیاری از این مطالب به طور مستقیم یا غیرمستقیم به موضوع حقوق زنان پرداخته اند. بسیاری از این مقالات عدم وجود اکتیویسم در دهه ی 1960 و 1970 را با شرکت گسترده ی زنان در انقلاب ضدشاه یا شروع اکتیویسم بعد از انقلاب اسلامی، در تضاد دانسته اند. اغلب تحقیقات تاریخی تر در مورد ایران قرن بیستم، حاوی اطلاعات بسیار کمی در مورد دو دهه ی پیش از استقرار انقلاب اسلامی هستند. در هر دو نوع از تحقیقات { تحقیقات تاریخی در مورد زنان و تحقیقات تاریخی عمومی} اغلب حقوق کسب شده توسط زنان نتیجه ی مستقیم سیاستهای مدرنیزاسیون دولتی فرض شده اند که از بالا به عنوان بخشش شاهانه اعطا گردیده اند و به این ترتیب راه برای بحث در مورد تاثیر اکتیویسم بر کسب این حقوق بسته می شود.
به شکلی پارادوکسیکال، نظر محققانی که با حکومت پهلوی مخالف اند با افرادی که از آن حمایت می کنند، در این مورد خاص مشترک است. روایتهای طرفدار سلطنت، اکتیویسم زنان را چنانچه خارج از بدنه ی فعالیتهای حکومت بوده باشد، نادیده گرفته یا حذف کرده اند. نظریه ی حقوق زنان به عنوان بخشش شاهانه مبتنی بر مفهوم سازی از حکومت به عنوان تجلی نهادی( instituitional manifestation) شخص شاه است، در این حال قوانین و سیاستها، همه از طریق عاملیت شخص شاه اتفاق می افتند. شاه خیرخواه مردم است، به روشنفکران کمک می کند، اهداف خود ا
تشخیص دهند و به افراد بیش از حد سنتی کمک می کند تا خیر خود را بشناسند حتی گاهی اوقات با استفاده از زور. بنابراین زنان حکومتی آگاهند اما تنها ابزارهای سیاستهای دولتی به حساب می آیند.
در مقابل روایتهای طرفدار سلطنت، روایتهای محققان مخالف هم هر جا که بحث به فعالیتهای زنان با/ازطریق حکومت می رسد، اکتیویسم موجود در آن را نادیده می گیرند. آنها خطی میان اکتیویسم مستقل و اکتیویسم از طریق کار با حکومت می کشند و اولی را در تقابل با دومی قرار می دهند. شاید دلیل این کار،مخالفت با روایتهای طرفدار سلطنت باشد اما واقعیت این است که آنها نیز عاملیت زنان را نادیده می گیرند، البته در درون حکومت.
هر دونوع نوشته ها ( نوشته های طرفتدار حکومت پهلوی و مخالف آن) بر سلطه ی مطلق، قدرت محض و یکپارچگی حکومت پهلوی صحه می گذارند و به این ترتیب فضای کمی برای مقاومت و عاملیت باقی می ماند. اما اگر حکومت تجلی شخص شاه بود و قدرت در انحصار او، کسب حقوق قانونی توسط زنان در زمان یک شاه زن ستیز ( برای دیدن نظریات شاه در مورد زنان به مصاحبه ی او با اوریانا فالاچی نگاه کنید)را چگونه باید توجیه کرد؟
من معتقدم که با وجود آنکه فعالان حقوق زنان توسط حکومت شاه محدود می شدند اما حکومت تا حدی هم مجبور به پذیرش تقاضاهای آنان بود. به این ترتیب مسئله، درک فمینیسم در زمینه ای است که حکومت به سازمانهای رسمی زنان اجازه ی جدایی از حکومت را نمی دهد. من، به جای نادیده گرفتن سازمانهای زنان در داخل حکومت
یا همکار آن، به بررسی نتایج این همکاری پرداخته ام. من حقوق زنان در دوران پهلوی را به عنوان نتیجه ی مذاکره ی قدرت میان نیروهای مختلف مورد بررسی قرار می دهم. سوال دیگر این است که چگونه زنانی که کار داخل حکومت را انتخاب کرده بودند توانستند از گفتمان مدرنیته برای دستیابی به اهداف خود استفاده کنند؟
تشکیل سازمانهای زنان که اوج آن تشکیل سازمان زنان ایران است، و روایتهای چندین زن نزدیک به حکومت نقاط کانونی تحقیق من بوده اند. من معتقدم که اکتویسیم فمینیستی موجود در حکومت را نمی توان نتیجه ی مستقیم بسط سیاستهای حکومتی دانست.
استقلال نهادی=استقلال ایدوئولوژیک؟
در نوشته های مخالفان حکومت پیش فرض این است که تنها فعالیتها و سازمانهای مستقل از حکومت، فمینیستی و یا سازنده ی جنبش زنان به حساب می آیند. در این نوشته ها عاملیت در ارتباط مستقیم با یک ثنویت مکانی قرار می گیرد: داخل و خارج حکومت. در اغلب نوشته های فعالان خارج از حکومت، افراد داخل حکومت فاقد عاملیت اند. در این بخش مروری براین ادبیات داریم که البته هدف من از این کار زیر سوال بردن کل محتوای آنان نیست بلکه قصد دارم زمینه ای مناسب برای بحثهای بعدی ی این مقاله فراهم کنم. در این مقالات، مفهوم استقلال خطی
متمایزکننده میان فعالان به عنوان افراد دارای عاملیت و فعالان به عنوان ابزار دولتی می کشد، بدون اینکه توجه به این امکان که ” پاسخ فمینیسم جهان سومی در برابر تهدید باید پنهان شدن در زیر ردای طرفداری از حکومت باشد و بعضی اوقات هم همین طور بوده است”( به نقل از جرادین هنج در مقاله ی ” راه خوبی برای پرواز: ملی گرایی، حکومت و انواع فمینیسم جهان سوم”) البته من اهمیت آزادی نهادی را زیر سوال نمی برم اما دوست دارم به بعضی از خطرات این نوع از تحلیل { تحلیل همراه با کنار گذاشتن نیروهای اکتیویست داخل حکومت} اشاره کنم.
کتاب الیز ساناساریان با عنوان جنبش حقوق زنان در ایران: طغیان، افول و سرکوب از 1280تا انقلاب 57، یکی از اولین کتابهای نوشته شده در مورد حقوق زنان در ایران است و به عنوان منبع مورد استفاده ی بسیاری از محققان قرار گرفته است. ساناساریان در این کتاب می گوید ” منحل شدن آخرین سازمان مستقل زنان در 1311، نشانه ای بر پایان جنبش زنان در ایران بود”این گفته البته تا حدی در ارتباط با چارچوب نظری کار اوست یعنی مخالفت با اینکه یک جنبش اجتماعی حتما باید با یک نهاد رسمی (official establishment) مخالف باشد. در اینجا ارتباطی مستقیم و بی چون و چرا میان یک جنبش و استقلال نهادی وجود دارد. آیا می توانیم بپذیریم همان فعالانی که ساناساریان
معتقد است دارای عاملیت هستند با وارد شدن به دولت عاملیت خود را از دست می دهند؟
بسیاری از محققان می نویسند که حکومت ایران در سالهای 1320 تا 1332 از قدرت کمی برخوردار بود و احزاب و گروههای سیاسی رشد زیادی داشتند. به این ترتیب باید فضای مناسب برای فعالتهای “مستقل” زنان به وجود آمده باشد اما در این دوره تغییر چشم گیری در وضعیت قانونی زنان حاصل نمی شود و اغلب افراد دلیل این ضعف را نقش پایین دستی بسیاری از سازمانهای زنان در ارتباط با احزاب سیاسی کاملا مردانه می دانند. در اینجا نیز با نیروی سیاسی مردانه
مواجه هستیم که جایگزین قدرت و سلطه ی مطلق شاه شده است و به هیچ وجه از هیچ چیز تاثیر نمی پذیرد. به عقیده ی آفاری در اینجا نوعی عاملیت سیاسی مردانه جایگزین عاملیت فعالان زن می شود. در اینجا هم سوال ما در مورد اینکه چرا مذاکرات در این دوره منجر به هیچ تغییر چشم گیری در وضعیت حقوقی زنان نمی شود، بی پاسخ می ماند.
اغلب محققان از سالهای بعد از سال 1332 به عنوان سالهای بر
اندازی کامل هرگونه مخالفت توسط حکومت یاد می کنند. در این دوره اغلب کمپین های زنان متمرکز بر کسب حق رای و شرکت در انتخابات است. چندین سال بعد از کسب حق رای، سازمان زنان ایران شکل می گیرد و قانون حمایت خانواده، که اغلب به چشم دستاوردی حکومتی مورد بررسی قرار می گیرد، تصویب می شود. دغدغه ی ذهنی من، فرآیندی است که باعث ظهور این قانون می شود و نه خود این قانون.
کار پروین پایدار به خوبی مرکزیت موقعیت زنان در گفتمان سیاسی ایران قرن بیستم را نشان می دهد، اما توضیح کمی در مورد نحوه ی ورود بحثهای حقوقی زنان به گفتمان مدرنیزاسیون حکومت
پهلوی ارائه می دهد. خیلی ساده گفته می شود که ” گفتمان مدرنیته قصد داشت موقعیت خانوادگی و اجتماعی زنان را با تصویر یک تمدن در حال شکل گیری در یک سطح قرار دهد.”( نقل قول از کتاب پروین پایدار، زنان و فرایند سیاسی در ایران قرن بیستم)”در مورد حق رای، پایدار می گوید که جنبش حق رای زنان ” با اقدام اختیاری یک حاکم مستبد” به نتیجه رسید. تصوری که در ذهن ما شکل می گیرد، این است که محمدرضا شاه پهلوی ی
ک روز صبح از خواب بیدار می شود و سرحال است و به همین خاطر به زنان حق رای می دهد.
پایدار تنها 11 صفحه از نزدیک چهارصد صفحه کتاب خود را به نطقهای شاه در مورد جنسیت، سازمان زنان ایران و قوانین خانواده ی تصویب شده در دهه ی 1340 و 1350 اختصاص می دهد. به طور خاص در مورد سازمان زنان ایران در کتاب او تنها دو پاراگراف و تعداد کمی اشاره در مورد ارتباط این سازمان با قوانین یا دولت وجود دارد. از 1945 به بعد، سازمانهای رسمی زنان از طریق سازمان زنان ایران به طور ساختاریافته ای به حکومت متصل شدند، اما این باعث نمی شود که فعالیتهای این سازمان را به کلی نفی کنیم. تعریف پایدار از حکومت گیج کننده و بین قوانین، نطقهای شاه و اقدامات نهادهای فردی، بدون قائل شدن تمایزی میان آنها، سرگردان است.( پایدار، صفحات 149 تا 160 کتاب زنان و فرایندهای سیاسی;)
در کتاب پایدار، اثری از فرایند طرحاین قوانین یا مذاکره بر سر آنها { قوانین خانواده ی تصویب شده در دهه ی 40 و 50} به چشم نمی خورد. پایدار به مقاله ای در روزنامه اشاره می کند که مجلس را به خاطر رد طرح اصلاح قانون خانواده مورد انتقاد قرار می دهد. او سپس به چند سال جلوتر می رود، زمانی که حزب ایران نوین لایحه ای را تقدیم مجلس می کند که در قالب قانون به تصویب می
رسد. تنها چیزی که به ما گفته می شود این است که “نسخه ی اولیه این لایحه توسط سازمان زنان ایران تهیه شده بود و بعدتر به اسم قانون حمایت خانواده شناخته شد” عاملیت فعالانی که در مجلس کار می کردند، حذف شده و به حزب سیاسی آنها انتقال داده می شود و تصوری که برای ما به وجود می آید این است که نقش سازمان زنان چیزی در حد نقش منشی بوده است.
پایدار، سازمان زنان را ” نهادی بسته، سلسله مراتبی و غیردموکراتیک”توصیف می کند که ” از فساد ذاتی موجود در چنین نهادهایی رنج می برد”. هر چند او تعریف صریحی از ” چنین نهادهایی” ارائه نمی دهد اما استنباط ما این است که منظور او نهادهای دولتی اند چون او ارزیابی خود از این نهادهای را به این ترتیب منظم می کند” سازمان زنان ایران نقش مهمی در ترویج سیاستهای مثبت در مورد زنان در داخل دستگاه حکومتی بازی کرد.” این جمله ی آخر نشان دهنده ی نظر او در مورد این موضوع است: توجه سرسری او به سازمان زنان، جایی نه برای وجود عاملیت در میان فعالان آن و نه برای وجود مقاومت در برابر حکومت در داخل آن باقی نمی گذارد.
ساناساریان نیز به شیوه ای مشابه به خاطر اینکه سازمان زنان در اهداف و اولویتهای خود محدود و همسو با سیاستهای حکومت است، آن را یک جنبش اجتماعی نمی داند.
در کار ژانت آفاری اولین بار که ما چیزی در مورد سازمانهای رسمی زنان می شنویم، مربوط به سازمان زنان ایران است. آفاری می گوید که شاه تصمیم به تاسیس این سازمان می گیرد و خواهر جاه طلب او اشرف پهلوی در راس آن قرار می گیرد. چنین به نظر می رسد که ایده ی تشکیل این سازمان از شاه بوده است و خواهرش نیز فرصتی برای ریاست یک سازمان کاملا تازه تاسیس به دست می آورد. اشکال این نوع بیان این است که تاریخچه ی اکتیویسم فمینیستی و سازمانهای زنان پیش از تشکیل سازمان زنان ایران، در آن کاملا نادیده گرفته شده است.
گیتی نشاط در مقاله ی خود با عنوان ” زنان در ایران پیش از انقلاب: یک بررسی تاریخی” می گوید که سرکوب بعد از کودتای 1332، نتوانست عزم زنان فعال یا حامی حقوق زنان را از بین ببرد. مقاله ی نشاط از آن لحاظ جالب توجه است که برای اکتیویسم در تصویب قوانین، ارزش قائل می شود. او معتقد است که با وجود اینکه اعطای حق رای به زنان، در نتیجه ی فرمان مستقیم شاه ممکن شد اما نباید جنبشها و کمپینهای زنان را نیز در دستیابی به این حق نادیده گرفت. او همچنین این عقیده را که تمام این حقوق از بالا به زنان اعطا شد به چالش می کشد و می گوید ” بعدتر رژیم
شاه تلاش کرد تمامی فرآیند کسب حق رای برای زنان را به خود منصوب کند” نشاط به عدم وجود آزادی های سیاسی در آن دوره توجه می کند، اما تصور او از اکتیویسم به استقلال نهادی وابسته نیست.
آیا زمانی که استقلال نهادی ممکن نیست، اکتیویسم فمینیستی ناپدید می شود؟ متاسفانه پاسخ بسیاری از محققان ایرانی ( و نه همه ی آنها) به این سوال مثبت بوده است.
راهی جایگزین برای بررسی اکتیویسم حقوق زنان
نظر ساناساریان در مورد شورای عالی زنان، که توسط دولت و با ائتلاف 18 سازمان زنان تشکیل شده بود، این است که قصد اصلی حکومت از تشکیل این شورا، محدود کردن خواسته های سازمانهای مدنی بود. به عقیده ی او، فعالان این سازمانها از هیچ گونه عاملیتی برخوردار نبودند چه در فرایند متمرکز کردن نهادی شان و تبدیل به شورای عالی و چه در فعالیتهایشان در داخل سازمان مطبوعشان.
با اینکه زنان فعال در سازمانهای اولیه ی زنان همه متعلق به طبقات متوسط و بالای شهری بودند اما ساناساریان کار آنها را تحسین می کند و معتقد است که آنها به دلیل عدم وجود خصایص شخصی مانند تخیل، شجاعت و ; و رابطه شان با حکومت، تنها در پی کسب تغییرات قانونی برای زنان بودند که البته بیشتر برای طبقه ی خودشان کاربرد داشت. به این ترتیب چطور ارتباط زنان فعال قدیمی با حکومت قابل توجیه است اما وجود اکتیویسم رد درون حکومت نه؟
راه دیگر بررسی فعالیتهای مختلف زنان در دورانهای مختلف، نگاه به آنها به عنوان سوژه هایی درگیر با شرایط زمانی مختص خودشان است. در مورد ایران، گفتمان مدرنیزاسیون پهلوی محدودیتها و تحدیدهایی را همراه خود داشت که گفتمان زنان باید در قالب آنها خواسته های خود را بیان می کرد. سلطه ی ایدوئولوژیک و ساختاری حکومت پهلوی بر گفتمان حقوق زنان باعث به وجود آمدن رابطه ای شد که در نهایت به تغییرات جالبی در گفتمان مدرنیزاسیون حکومت منتهی شد.
تقاضاهای زنان خود را با شرایط و ماهیت حکومت تطابق داد و به خاطر زبان همسوی آنها { با حکومت}، حکومت وادار به بررسی و وضع قوانینی شد که بدون وجود فشار از جانب فعالان زن، هرگز صورت نمی گرفت.
درنگی در سیر تکامل نهادی سازمانهای زنان
جماعت راه نو در 1323 تاسیس شد و بعدتر به عضویت شورای عالی زنان درآمد. موسس آن مهرانگیز دولتشاهی و همکارانش در آژانس توسعه ی ایران بودند. اعضای آن از تنوع زیادی برخوردار بودند و حتی مردان عضو آن بودند. این سازمان اگرچه یک جنبش توده ای به حساب نمی آمد اما از اهمیت خاصی در میان زنان متمول تهرانی برخوردار بود و با وجود اشتغال به فعالیتهای اجتماعی، هدف اصلی آن احقاق حقوق سیاسی برای زنان بود.
به نظر دولتشاهی ( تمام نقل قولهای مربوط به دولتشاهی در این قسمت از گفتگوی او با شاهرخ مسکوب در قالب طرح تاریخ شفاهی ایران در دانشگاه هاروارد استخراج شده است) اهمیت حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی، دو دلیل دارد: اول انکه آنان مدت زیادی در خانه مانده اند و باید
شجاعت لازم برای حضور در اجتماع را کسب کنند و دوم اینکه جامعه متوجه شود که زنان می توانند مفید باشند و کار انجام دهند. به عبارت دیگر زنان طبقه ی متوسط با ارائه ی خدمات به زنان طبقه ی پایین خود را توانمند می ساختند تا بتوانند وارد مناسبات سیاسی شوند و قوانین را تغییر دهند.
هدف اولیه ی این سازمان به گفته ی دولتشاهی اصلاح قانون خانواده بود و نه کسب حق رای برای زنان. دولتشاهی معتقد بود که بدون وجود یک قانون خانواده ی مناسب که زنان را آگاه کند آنها نمی توانند با کسب حق رای تغییر محسوسی در شرایط فعلی به وجود آورند.
جماعت راه نو دارای ساختاری بسیار دموکراتیک بود و علاوه بر آن به طور مرتب جلسات گفتگو و بحث در مورد قانون اساسی و مدنی برگزار می کرد. هدف از این جلسات بالا بردن سطح آگاهی زنان تحصیل کرده ی طبقه ی بالا نسبت به قوانین موجود بود. آنها نمی خواستند نمی خواستند کسی را تحریک کنند، هدف تنها بالا بردن آگاهی بود.
بنابراین شیوه ای آنها در عین حال که مسالمت جویانه بود و فاصله ی زیادی با اقدامات رادیکال داشت اما آگاهانه در جهات ایجاد تغییر در داخل سیستم تلاش می کرد. دولتشاهی در حین کار با حکومت، برای ایجاد تغییر نیز تلاش می کرد. هر چند اشکالاتی به این رویکرد وجود دارد اما این رویکرد فاقد اکتیویسم نیست.
دولتشاهی همچنین در مورد نحوه ی تشکیل فدراسیون سازمانهای زنان توضیح می
دهد که این فدراسیون تقریبا یکسال پس از آغاز به کار جماعت راه نو و برای همکاری و هماهنگی بیشتر 14 سازمان زنان، توسط خود آنها، به وجود آمد. هر سازمان در این فدراسیون یک نماینده یا رابط داشت.
در همین زمان، یکی از سازمانهای عضو فدراسیون به نام جامعه ی 17 دی، از اشرف پهلوی درخواست می کند که رییس افتخاری سازمان شان باشد. دولتشاهی اشاره می کند که این سازمان، سازمان چندان مهم و جدی ای هم نبوده است. زمانی که اشرف این درخواست را می پذیرد، بحثی بر سر استقلال در فدراسیون در می گیرد. دولتشاهی می گوید که اغلب اعضای فدراسیون معتقد بودند باید روی پاهای خودشان بایستند و اگر اعضای خانواده ی سلطنتی علاقه مند به کمک هستند می توانند به آنها کمک کنند. اما قانون این است که فدراسیون سازمانهای زنان از کسی درخواست نمی کند، ریاست آن را بر عهده بگیرد.
اما مساله اینجا خاتمه نمی پذیرد و آنها به شخص شاه مراجعه می کنند. شاه می گوید که اگر خواهرش رییس یکی از سازمانهای عضو فدراسیون است، باید رییس خود فدراسیون نیز باشد. دولتشاهی معتقد است که تمایل شاه به کنترل سازمانهای زنان نتیجه ی ترس او از مستولی شدن جنبشهای خطرناک چپ گرا بر آنان بود. قرار گرفتن اشرف در راس فدراسیون برای سازمانها نتایج سودباری نیز به دنبال داشت مانند کسب کمکهای مالی. بنابراین سازمانهای زنان تصمیم به قبول ریاست او کردند و در واقع با قبول مقداری کنترل، از مزایای همراه با آن کنترل برخوردار شدند.
این تشکیلات تازه که اشرف پهلوی ریاست آن را بر عهده داشت و سازمانهای عضو فدراسیون
فعالانه در آن مشارکت می کردند، شورای عالی زنان نام گرفت. با اعمال کنترل مستقیم شاه، تغییر چندانی در فعالیتهای داخلی سازمانها به وجود نیامد اما دولتشاهی می گوید که شاه به اشرف دستور داده بود که ” هرکسی به هر کنفرانسی {خارجی} نرود” دولتشاهی می گوید که پیش از تشکیل شورای عالی هر کس که پول داشت می توانست در هر کنفرانس بین المللی یی حضور یابد اما بعد از آن دولت این افراد/ نمایندگان دولت ایران، را انتخاب کرده و هزینه های سفر را نیز پرداخت می کرد. به عقیده ی دولتشاهی این یکی از جنبه های مثبت تشکیل فدراسیون بود.
خود دولتشاهی با شرکت مستمر در این کنفرانسها، به عنوان رییس شورای بین المللی زنان انتخاب می شود. به این ترتیب با مطرح شدن فعالان حقوق زنان در مجامع بین المللی نوع روابط آنان با حکومت نیز تغییر می کند. دولتشاهی اشاره می کند که یکی از دلایل حمایت شورای عالی از نسخه ی اولیه ی قانون خانواده اصلاح شده، حمایت شورای بین المللی از آن بود. شورای عالی این نسخه ی اولیه را به وزارت دادگستری برد و بعدتر با اکتیویسم نمایندگان زن در مجلس، این نسخه ی اولیه به قانون حمایت از خانواده تبدیل شد. بنابراین روابط و قدرت شورای عالی با وجود آنکه فعالیتهای زنان را تحت انقیاد کنترل نهادی درآورد، اما باعث حضور بیشتر زنان در صحنه های داخلی و خارجی و کسب قدرت سیاسی بیشتر نیز شد.
بعد از پیوستن سازمانهای زنان به شورای عالی، آنان به فعالیتهای اجتماعی، خیریه و سیاسی خود در سطح محلی نیز ادامه دادند. به عبارت دیگر هرچند آنان تحت کنترل بودند اما ساختارشان تغییر نکرد. دولتشاهی به جنبه های مثبت اعمال این قدرت و حمایت اشاره می کند. او می گوید درست است که اشرف قدرت تصمیم گیری داشت و رابط اصلی شورا با حکومت به حساب می آمد اما اساس فعالیتهای داخلی و خارجی شورا، تجارب زنان عضو سازمانها بود. به عبارت دیگر در فرآیند تشکیل شورا، زنان عضو سازمانها شبیه اشرف پهلوی نشدند بلکه همکاری با او باعث شد بتوانند بحثهای خودشان را مطرح کنند و نهادی به وجود آورند که نتیجه ی تبادل تجربیات و مهارتها باشد اگرچه از موضعی فرودست از لحاظ قدرت.
با افزایش شرکت در مجامع بین المللی زنان ایرانی با فعالان زنان در کشورهای دیگر آشنا شدند و بعضی از ایده های آنان را به امانت گرفتند. یکی از این ایده ها مشارکت انبوه و افزایش عضویت زنان در سازمانهای فعال بود. این ایده را می توان یکی از دلایل تشکیل سازمان زنان ایران در 1345 دانست که نهادی متمرکزتر بود و یکی از اهداف اصلی آن جذب انبوه زنان به سمت فعالیتهایی برای کسب حقوق برای زنان بود. دولتشاهی می گوید که آنها با اشرف صحبت می کنند و به او می گویند که بهتر است به جای فشار نهادی از بالا، با صبر و دقت نهادهای مدنی و مشارکت انبوه از پایین را رشد دهند. آنها معتقد بودند که افزایش تحصیلات، اشتغال و مشارکت سیاسی، تاثیر بیشتری بر رشد سازمانهای زنان خواهد داشت تا تغییرات نهادی. می بینیم که با وجود اینکه این فعالان زن در خدمت دولت بودند اما از عواقب و نتایج تغییرات نهادی صورت گرفته توسط دولت و خطرات آن نیز آگاهی داشتند.
اشرف پهلوی می خواست به جای تمامی سازمانهای زنان یک سازمان واحد و ملی به وجود بیاورد تا بدین وسیله مشارکت توده ای را جذب نموده و بر مرکزیت نهادی بیفزاید. اما خود شورای بین المللی زنان ( که ایده ی تشکیل چنین سازمانی از آنجا آمده بود) با این کار مخالفت کرد و چنانچه این کار انجا می شد، عضویت ایران در این شورا به خطر می افتاد. دولتشاهی توضیح می دهد که ” چون شرایط عضویت در شورای بین المللی بدین گونه بود که سازمانهای عضو به عنوان باید به
عنوان یک چتر برای کمک و همکاری میان سازمانهای مختلف زنان در سطح کشورشان تلاش می کردند” و این به خاطر کمک به تشکیل یک جامعه ی مدنی دموکراتیک به جای یک جامعه ی مدنی تحت سیطره ی حکومت مستبد بود. بنابراین سازمان زنان ایران در استانها جایگزین سازمانهای دیگر شد اما در تهران، تمامی سازمانها به فعالیت خود، البته تحت نظر سازمان زنان، ادامه دادند.
دولتشاهی می گوید که بدین ترتیب دیگر سازمان زنان تشکیلاتی متحد که توسط سازمانهای زنان تشکیل شده و اداره شود، نبود بلکه رقیب دیگر سازمانهای زنان به حساب می آمد با این فرق که روابط و قدرت سیاسی بیشتری داشت. می بینیم که با اینکه فعالانی مانند دولتشاهی ماندن در فعالیتهای بیش از پیش محدود شده ی زنان را انتخاب می کنند اما به اشکالات چنین سیستمی نیز واقف اند.
در تهران تمامی سازمانهای زنان مجبور به فعالیت زیر نظر نمایندگی سازمان زنان یعنی سازمان زنان پایتخت شدند. دولتشاهی مخالف این شیوه بود به خصوص که به نظر او رییس سازمان زنان پایتخت، که رابط سازمانهای زنان با سازمان زنان ایران بود، علاقه ای به فعالیت دیگر سازمانهای زنان نداشت، آنان را زائد و بی فایده می دانست و به این ترتیب آنها بیش از پیش در فعالیتهایشان محدود شدند. دولتشاهی همچنین فعالیتهای بزرگ و همه جانبه ی سازمان زنان در برگزاری
کلاسها، کنفرانسها و ارائه ی خدمات را مورد انتقاد قرار می دهد. به عقیده ی او این فعالیتهای از عمق لازم برخوردار نبودند و بسیاری از آنها تنها جنبه ی نمایشی داشتند.
در کل دولتشاهی معتقد به عدم تاثیرگزاری سازمان زنان و حتی مختل کردن دیگر سازمانهای زنان، از جمله جماعت راه نو، توسط این سازمان است. به عقیده ی او حتی فرستادن نمایندگانی از جانب این سازمان به سازمان ملل به دلایل متعدد از جمله عدم سازماندهی و تغییر متعدد نمایندگان، نتوانسته است آنچنان که باید و شاید تاثیرگزار باشد و ارتباط لازم را با دیگر سازمانها برقرار کند. به نظر او حتی نزدیکی سازمان با حکومت تنها تا زمانی ارزش داشت که باعث خفه شدن سازمانهای دیگر نشود. او میزان بالای مرکزیت و کنترلی که سازما
ن بر زنان اعمال می کرد را خلاف آور می داند.
یکسان نبودن اشرف پهلوی با شاه و حکومت
برای بسیاری از نویسندگان و فعالان زن، اشرف پهلوی وسیله ی خوبی برای لابی شاه و البته ی ابزار کنترلی شاه بر سازمانهای زنان بود. اما اشتباه است اگر او را نسخه ی مونث شاه بدانیم. او با اینکه به حکومت سلطنتی اعتقاد داشت اما دوست داشت به نفع خودش روی سیاستها و نظرات شاه نیز تاثیر بگذارد. او در خاطراتش می گوید که جنبش زنان پیش از ملاقات او با زنان عضو سازمانها وجود نداشته است و آنها به کارهای تنها به کارهای خیریه مشغول بوده اند و باحضور اوجنبش حقوق زنان آغاز می شود. اما دیدگاههای مهناز افخمی، دبیر کل سازمان زنان از سال 49 تا 57 و وزیر امور زنان از 1354 تا 1357 کاملا متفاوت است. او برای خودش و دیگر فعالان زن پیش از تشکیل شورای عالی زنان و حتی در مراحل تشکیل آن، عاملیت و هویت قائل می شود. افخمی
دیدار با اشرف پهلوی را تغییر در شکل جنبش زنان و مصالحه ی فعالان زن با دولت و مشارکت در سیاساتهای مدرنیزاسیون حکومتی می داند و نه آغاز جنبش زنان. او در توصیفش از تکامل سازمانها و استراتژی های زنان به جای تمرکز بر اشرف، بر چگونگی این مصالحه متمرکز می شود. نحوه ی این تکامل مهم است چون نشان می دهد که فعالان چگونه در این فرایند دگرگونی نهادی شرکت کردند. به نظر می آید زنانی که این ساختار جدید را پذیرفتند به عاملان فعال در پروژه های ملی تبدیل شدند و همانقدر که با آن همکاری کردند در برابر آن مقاومت هم نمودند.
هیاهوی مدرنیزاسیون
افخمی تصدیق می کند که حکومت پهلوی ” با آنکه به هیچ وجه فمینیست نبود اما به مدرنیزاسیون و تغییر متعهد بود.” برای افخمی همکاری و مصالحه با یک حکومت مستبد، یک اصل بدیهی است. او نیاز به مدرنیزاسیون را مخرج مشترک دولت و فعالان زن می داند و معتقد است که بدین وسیله همکاری میان این دو گروه ممکن شد. حکومت می توانست حقوق زنان را جزئی از برنامه های مدرنیزاسیون خودش بداند و در حقیقت این مصالحه با دولت برای فعالان زن، ابزاری برای رسیدن به نتیجه ی دلخواه است. دیگر برنامه های زنان فعال مانند استقلال مالی زنان و تحصیلات آنان نیز با برنامه های مدرنیزاسیون حکومتی همخوانی داشت.
هرچند افخمی و دولتشاهی هر دو به اهمیت کسب قدرت سیاسی توسط زنان تاکید می کنند اما تلاشی برای کسب این قدرت یا بالا بردن آگاهی سیاسی تمامی زنان، بجز زنان فعال در سازمانهای زنان، چه در عمل و چه در اساسنامه ی سازمان زنان دیده نمی شود. به نظر می آید داد و ستدی به این شکل انجام گرفته باشد: حقوق زنان با مسئولیتهای شهروندی مدرن و وظیفه ی مشارکت در یک اقتصاد کاپیتالیستی معاوضه می شود.
صحبت از درون: حقوق زنان و مدرنیزاسیون
کنترل نهادی به این معنا بود که فعالان مجبور به کار در چارچوب محدودیتهای سیاستهای ملی مدرنیزاسیون حکومت بودند. خواندن روایت یک اکتیویست که در زمان حکومت شاه نوشته شده است، می تواند به فهم بهتر این مصالحه کمک کند. ممکن است در وهله ی اول روایت بدرالملوک بامداد چاپلوسانه به نظر بیاید اما خوانش دقیق آن می تواند ما را بهتر با این مصالحه ی ایدئولوژیک که گفتمان حقوق زنان او را شکل می دهد، آشنا کند.
او در کتابش از انقلاب مشروطه به عنوان بیدارگر زنان نام می برد
اما به وضوح تشکیل مراکز بانوان توسط دولت را آغازگر جنبش زنان در ایران می داند. او از پذیرش این موضوعات که سالها فعالان برای آن تلاش کرده اند، توسط دولت، خوشحال است و برداشتن حجاب، ورود زنان به دانشگاه تهران و ; را از بزرگترین اصلاحات رضاشاه در مورد زنان می داند.
در یکی از فصلها او اشاره می کند که بعد از سال 1320 که دولت حمایت خود را از فعالان زنان دریغ می کند، آنها با مقاومت سنت گرایان مواجه می شوند و به این ترتیب حمایت و کنترل را برای پیشبرد حقوق زنان مثبت می داند. او همچنین میان سنت گرایی و اسلام گرایی تمایز قائل می شود. در حالی که سنت گرایی با هر گونه مدرنیزاسیون وضعیت زنان مخالف است، اسلام واقعی مشکلی با بهبود وضعیت نان از طریق مدرنیزاسیون ندارد. باید تاکید شود که در کل نوشته ی بدرالملوک بامداد، باز هم زنان طبقه ی بالا حامی و حافظ زنان سنتی و متعلق به طبقه ی پایین هستند.
اماوقتی مدرنیزاسیون ملی باشد، زنان برای خدمت به ملت تربیت می شوند. بامداد مرتب بر اهمیت تحصیلات برای زنان تاکید می کند اما نه برای اینکه زنان به عنوان انسان اهمیت دارند بلکه به این خاطر که به این ترتیب به همسران و مادران بهتری تبدیل می شوند. به این ترتیب نسخه ی زن مدرن شده همچنان در روابطی به شدت مردسالارانه تعریف می شود و اگر قرار باشد برای مادر و همسری بهتر بودن، حقوق زنان به آنها اعطا شود، موقعیت آنها بوسیله ی رواب
طشان با مردان تعیین خواهد شد.
بامداد همچنین معتقد است میزان حقوق اعطا شده به زنان باید با میزان مدرن شدن آنان تطابق داشته باشد به عبارت دیگر زنان طبقه ی بالاتر مدرن ترند و باید حقوق بیشتر داشته باشند و بالعکس.
روند رهایی زنان در ایرانی، رهایی گروه خاصی از زنان بود. این رهایی به قیمت تمایز و مصالحه ی حقوق زنان طبقه ی پایین اجتماع به دست آمد. زنان طبقه ی بالا، یا همان فعالان زن، در موضع قدرت نسبت به زنان طبقه ی پایین قرار داشتند و وظیفه ی داشتند با مدرن کردن ذهن و بدنهای آنان، آنان را تبدیل به انسان کنند. به این ترتیب حقوق و قدرت زنان طبقه ی پایین در فعالیتهای رهایی بخش تحت کنترل دولت به حاشیه رانده شد، همانطور
که گفتمان برابری جنسیتی زنان در برابر گفتمان مدرنیته ی حکومت به حاشیه رانده شد.


تحقیق بافت صنایع شهرستان ابهر با word دارای 95 صفحه می باشد و دارای تنظیمات در microsoft word می باشد و آماده پرینت یا چاپ است
فایل ورد تحقیق بافت صنایع شهرستان ابهر با word کاملا فرمت بندی و تنظیم شده در استاندارد دانشگاه و مراکز دولتی می باشد.
این پروژه توسط مرکز مرکز پروژه های دانشجویی آماده و تنظیم شده است
توجه : در صورت مشاهده بهم ریختگی احتمالی در متون زیر ،دلیل ان کپی کردن این مطالب از داخل فایل ورد می باشد و در فایل اصلی تحقیق بافت صنایع شهرستان ابهر با word،به هیچ وجه بهم ریختگی وجود ندارد
بخشی از متن تحقیق بافت صنایع شهرستان ابهر با word :
بخشی از فهرست تحقیق بافت صنایع شهرستان ابهر با word
عنوان صفحه
مقدمه 2
پتانسیل های معدنی و صنعتی شهرستان ابهر 2
مهم ترین محدودیت ها وتنگناهای توسعه بخش معدن 4
مهمترین قابلیت ها و مزیتهای بخش معدن 5
محدودیت ها و تنگناهای بخش صنعت 6
قابلیت ها و امکانات بخش صنعت 7
صنایع دستی 7
صنعت 8
محصولات غذائی وآشامیدنیها 10
محصولات ازلاستیک و پلاستیک 17
ماشین آلات و دستگاههای برقی 22
سایر محصولات کانی غیرفلزی 23
ساخت فلزات اساسی 29
ساخت مواد و محصولات شیمیائی 30
ساخت منسوجات 37
ساخت ماشین آلات و تجهیزات 52
ساخت کاغذ ومحصولات کاغذی 54
تولید محصولات چرمی و چوبی 57
ساخت وسایل نقلیه 58
ساخت وسایل نقلیه موتوری 62
محصولات فلزی فابریکی 64
معرفی برخی شرکتهای دیگر 67
منابع 71
پتانسیل های معدنی و صنعتی شهرستان ابهر
شمه ایی کلی از پتانسیلهای معدنی شهرستان ابهـر
مرغوبیت نسبی در مواد معدنی موجود در شهرستان ابهر وتنوع آن ,وضعیت مناسبی را برای ایجاد صنایع معدنی تزئینی وصنایع جنبی مورد نیاز بوجود آورده است بویژه وجود معادن فعال گرانیت سیلیس کائولن وخاک صنعتی در این شهرستان وظرفیت کافی برای تولیدات این مواد واولویتهای نزدیکی محل معادن به بازار مصرف و وجود راههای مناسب ارتباطی به استانهای مجاور حائز اهمیت است.
از دیگر جهات وجود صنایع معدنی متناسب با مواد معدنی ,فراهم شدن کلیه امکانات لازم برای فعالیت بخش خصوصی از طریق رفع موانع قانونی ,حمایت دولت از تعاونی های معدنی وعدم وابستگی فعالیتهای معدنی به تکنولوژی خارجی شرایط را برای سرمایه گذاران در این بخش فراهم نموده است
از طرف دیگر تنگناها ومحدودیتهایی چون کوتاه بودن زمان بهره برداری از معادن ,انگیزه سرمایه گذاری طولانی مدت را برای فعالان بخش خصوصی از بین می برد.رکود نسبی فعالیت برخی از معادن بعلت فقدان بازار مصرف ,یا نداشتن حرفه اقتصادی ,کمبود ماشین آلات مناسب ونو و تکنولوژی پیشرفته در فعالیتهای اکتشافی وعدم بهره مندی از نیروهای متخصص بعلت دشواری کار توسعه وایمنی کافی برای فعالان در این بخش را کاهش داده است .
عدم وجود شرکتهای صنعتی مناسب برای صنایع معدنی برای جلوگیری از آلودگی حاصل از کار , تعداد مراکز تصمیم گیری وروشن نبودن مقررات ادارات مرتبط ,سرمایه بر بودن وریسک پذیر بودن فعالیتهای معدنی ,فقدان مراکز آزمایشگاهی وتحقیقات کاربردی ,فقدان شرکتهای مشاوره ای وخدماتی ,کمبود سرمایه گذاری زیربنایی , از قبیل راه برق ,مخابرات ومطالعات واکتشافات ,فقدان تشکل در بین معدن کاران ومتناسب نبودن رشد قیمت ماده معدنی در مقایسه با رشد قیمت تمام شده از عمده تنگناها ومحدودیتهای بخش صنایع معدنی در شهرستان ابهر می باشد
با وصف این در سالهای اخیر خصوصاً در دوران خدمتگذاری دولت اصلاحات شاهد رشد چشمگیــری در این زمینــه بوده ایم که در ذیل برخی از آن موارد را بصورت کلی ملاحظه می فرمائید
از مجموع 32 معدن فعال در شهرستان تعداد 18 معدن از سال 76 تا 84 پروانه بهره برداری گرفته اند .که 25/56% را شامل می شوند
- اکنون در بخش معادن شهرستان حدود 280 نفر بصورت مستقیم مشغولند ونزدیک 500 نفر نیز بصورت غیر مستقیم در چرخه فعالیت معادن شهرستان اشتغال دارند
- شهرستان ابهر 9/65 درصد از سهم معادن شهرستانهای (ناحیه ابهر) را بخود اختصاص داده وناحیه ابهر نیز 2/15% از ذخایر معادن استان را تشکیل می دهد.
- در شهرستان ابهر در بخش معدن 5 واحد تعاونی معدنکاری و27 واحد خصوصی معدن مشغول فعالیت است.
- در پیگیریهایی که از طریق فرمانداری ابهر صورت گرفته جلساتی با معدنکاران در سال 83 برگزار گردیده وضمن توجه وحل پاره ایی از مشکلات آنان تشکیل سندیکای ویژه معدنکاران پیشنهاد گردیده که در شرف انجام است.
معــدن :
تعداد ومیزان ذخایر معدنی در شهرستان ابهر در سال 76
معادن معادن غیرفعال مجموع میزان ذخایر (تن)
فعال غیرفعال مجموع
29 2 31 28756901 642000 29380901
تعداد معادن فعال موجود در سال 1382
معدن سیلیس سنگ لاشه سنگهای تزئینی (تن) آهن خاک صنعتی (تن(
گرانیت تراورتن مرمریت 2 4
11 1 0
ظرفیت 15974321 تن - 37516901 - - - 3068000
میزان استخراج وارزش تولید در سال 1382
استخراج (تن) ارزش تولید (میلیون ریال) نیروی شاغل بکار در سال 1382
327329 17670 263 نفر
تعداد موافقت اصولی گواهینامه اکتشاف صادر شده وشرکت های تعاونی در سال 82
حوزه پروانه اکتشاف صادر شده تعداد گواهینامه اکتشاف صادر شده تعداد شرکتهای تعاونی
ابهر 16 3 8
از مجموع 110885964000 ریال سرمایه گذاری انجام شده در بخش معدن د ر سا ل 1382 در استان زنجان 16794568000 ریال سرمایه گذاری د ر ناحیه ابهر صورت گرفته که 15% سرمایه گذاری کل استان را شامل میشود بیشترین سرمایه گذاری در ناحیه ابهر در شهرستان ابهر به میزان 000/282/359/10 ریال انجام گرفته است که برابر با 7/61% کل سرمایه گذاری ناحیه در بخش معدن بوده است.
سرمایه گذاری انجام شده در بخش معدن (خصوصی ) 000/282/359/10 ریال در ابهر بوده است.
مهمترین محدودیت ها وتنگناهای توسعه بخش معدن
1- عدم وجود برنامه توسعه صنعتی و معدنی یا برنامه دراز مدت
2- محدود بودن فصل کاری فعالیت مدنی به لحاظ شرایط جوی شهرستان
3- کمبود منابع تامین سرمایه گذاری و مشکلات سیستم بانکی در رابطه با ارائه تسهیلات
4- ایجاد راه های ارتباطی مناسب برای معادن فعال و غیر فعال و اندیس های معدنی
5- ضعف شدید تکنولوژی کلی صنعتی و معدنی
6- عدم اطلاع اکثر مدیران معدنی از دانش روز و ضعف مدیریتی واحدهای امور مختلف تولید، صادرات، بازاریابی و انبارداری
7- عدم وجود صنایع تبدیلی مربوط معادن فعال شهرستان
8- کمبود ماشین آلات درحال حاضر نحوه استخراج در اغلب معادن شهرستان بصورت سنتی انجام می گیرد.
9- ناکافی بودن مطالعات زمین شناسی و معدنی در شهرستان
10- عدم وجود برنامه جامع مطالعات معادنی شهرستان و تهیه نقشه با مقیاس بزرگ زمین شناسی
11- فعال نمودن کمیته توسعه صادرات غیر نفتی، تشویق توسعه صادرات، بیمه تضمین صادرات
مهمترین قابلیت ها و مزیتهای بخش معدن
- وجود ذخایر قابل توجهی از گرانیت، گچ، سیلس، کائولن، خاک های صنعتی در شهر استان که زمینه ساز ایجاد صنایع معدنی و صنایع وابسته به مواد اولیه معدنی است.
2- وجود پتانسیل های مواد معدنی فلزی برای سرمایه گذاری در بخش اکتشاف
3- وجود شهرک صنعتی
4- استقرار شبکه های زیر بنایی از قبیل راه، راه آهن، برق و گاز
5- قرار گرفتن شهرهای عمده شهرستان در مسیر ترانزیت تهران – تبریز و اروپا
6- وجود نیروی انسانی کارآمد ومراکز آموزش عالی و فنی حرفه ای
بخش معدن
از مجموع 34 معدن فعال و غیر فعال شهرستان ابهر سهم معادن فعال 46/70 درصد می باشد اندیس های معدنی فعال شهرستان عبارتند از کانساره های غیر فلزی، معادل سیلس، نقش معدن و خاک های صنعتی سه معدن، کانساره های فلزی، شامل آهن دو معدن – 6 مورد معادن سنگ های تزئینی، لاشه آهکی، تراورن، 5 مورد معدن گرانیت و یک مورد معدن مرمریت معادن سیلس با 30 درصد بیشترین و معدن مرمریت بالا درصد کمترین سهم از معادن فعال شهرستان را به خود اختصاص داده اند. میزان ذخایر مدنی شهرستان 36729 هزار تن برآورده گردیده که سهم معادن فعال 26908 هزار تن معادل 3/73 درصد و سهم معادن غیر فعال با 9821 هزار تن معادل 7/26 درصد بوده است.
تعداد شاغلان در معادن فعال شهرستان ابهر جمعاً 78 نفر بوده که سهم معادن سیلس با 8/30 درصد بیشترین معادن آهن با 4/6 درصد کمترین درصد سهم را به خود اختصاص داده است.
سهم شهرستان از معادن فعال استان معادل 4/36 درصد و از معادن غیر فعال 8/20 درصد بوده است میزان ذخایر معادن فعال و غیر فعال شهرستان ابهر در مقایسه با کل استان به ترتیب 1/18 درصد و 8/3 درصد بوده است میزان سرمایه گذاری بخش خصوصی در بهره برداری از معادن شهرستان معادل 400000 ریال بوده که در مقایسه با استان 3/33 درصد به این شهرستان اختصاص داشته است.
محدودیت ها و تنگناهای بخش صنعت
1- عدم استقرا اداره صنایع و معادن با توجه به فعالیت بسیار گسترده صنایع در منطقه
2- لزوم پیگیری استقرار سریع سایپا دیزل در شهرستان که زمین مورد نیاز مشخص و واگذار گردیده و موافقت اولیه آن صورت گرفته است.
3- فقدان ارتباط کافی بخش های صنعت، معدن و کشاورزی
4- عدم وجود برنامه ریزی صحیح وبازار جذب تولیدات
5- گسترش وقفه دار صنایع در شهرک صنعتی
6- پایین بودن توان مالی تولید کنندگان صنایع دستی و مقرون به صرفه نبودن تولیدات
7- صدور مجوزهای صنعتی تولیدی در استان مجاور که مشابه آن در شهرستان فعالیت تولیدی دارند.
8- حمایت ناکافی از تولید کنندگان و صنایع کوچک
9- ضعف تخصصی مدیران واحدهای صنعتی و کمبود نیروی انسان متخصصین.
10- وجود یک واحد اداری مربوط به صنایع دستی تکافوی نیاز این شهرستان را نمی کند و با توجه به گسترش و میل به صنعتی شدن منطقه و ایجاد واحد جدید بدون توجه به واحدهای موجود، نیاز این شهرستان را به مراکز آموزشی و خدمات فنی صنایع بیشتر می کند این شهرستان دارای زمینه مناسب برای توسعه صنعتی می باشد که بر طرف نمودن ضعف همکاری و هماهنگی سازمان های متوی در خصوص تدوین و تنظیم آئین نامه های هماهنگ و پشتیبانی حمایت لازم از شهرک صنعتی، امکان توسعه مطلوب در آن زمینه را فراهم می سازد.
11- عدم رفع حل مشکل شهرک صنعتی شماره 2 ابهر که موجب غیر فعال بودن و جلب سرمایه گذاری گردیده است.
